کافــه میـــم♡
-
نوشتهشده در ۲۶ اسفند ۱۳۹۸، ۱۶:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۶ اسفند ۱۳۹۸، ۱۶:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۶ اسفند ۱۳۹۸، ۱۶:۲۱ آخرین ویرایش توسط Dr.agon انجام شده
این دفتر منه..
خط ب خطش پره از احساسات و تجربه ها وشب هایی که صبح کردمو روزهای گذروندم.
دیوونه نیستم اما باهاش حرف میزنمو واقعا میفهمه..تک ب تک مسایل رو از چشم خودم میبینه و چه خوبه ک صدانداره تا لب واکنه..قهرکنه دور بشه.
تنهاییمو میبینه و هنوز هست ..چه خوبه که پانداره ک بره...درسته دست نداره تا بگیره دستمو وقتی داغونم ولی قلبم باهاش اشناست و غریبی نمیکنه..
عصبانیتمو خوشحالیمو تک ب تک ابعاد وجودمو دیده و هنوز سکوتشو داره برام هنوز مونده برام
یجورایی خود واقعیم فقط این توعه و من ی وقتا ک دلم تنگ خودم میشه..میشینم ازاول میخونم همه حرفااامو ک تو تاریخای مختلف زدم.
بعضی وقتا شعر میشن حرفام.گاهی کاپی وار مینویسم جملاتی روکه حسمو مرورمیکنن برام..
این متن ادبی نبود اما دلم خواست بنویسم
شلوغی میزم روهم با بزرگی خودتون ببخشین...من اصا منظم نیستم
راستی اسم دفترمم لیتل پرینسه -
نوشتهشده در ۲۶ اسفند ۱۳۹۸، ۱۹:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خسته ام از لحظات باقی مونده ..
خسته ام از خاطرات جامونده..
خسته از ضربان این قلب خسته..
خسته از بی قراری های این دل شکسته..
خسته از تکرار این بغض شبونه..
خسته از این زمین و زمان ..
خسته ام از این تن و جان..
خسته از اینجا و هر جا ..
خسته از بودن بی جا..
خسته از زندگی..
خسته از این همه بازندگی..
خسته از بی معرفتی ادما..
خسته از همه ادما ..
خسته از افسردگی..
خسته از خودم // -
نوشتهشده در ۲۶ اسفند ۱۳۹۸، ۲۰:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من بی تو
من تنها و غریب
من سر خورده
بیا اینجا بیا دیره بیا شهرو غم برده
بی تو حرفامو بگو بزنم واسه کی
بیا زودباش قهری با من واسه چی
ببین این همه رفتنو ندونستن
اگه امشب نوبت ما باشه چی
اگه امشب نوبت ما باشه چی
-
نوشتهشده در ۲۶ اسفند ۱۳۹۸، ۲۱:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۲۶ اسفند ۱۳۹۸، ۲۲:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وقتی به دنیا میای در گوشت اذان میگن وقتی میمیری پشت سرت نماز میخونن مواظب اعمال و رفتارت باش از اذان تا نماز فاصله زیادی نیست
-
نوشتهشده در ۲۶ اسفند ۱۳۹۸، ۲۲:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
-
-
-
-
-
-
-
یک سیب افتاد و جهان از قانون جاذبه باخبر شد
ولی هزاران جسد افتاد و بشر معنی انسانیت را درک نکرد … -
ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻞ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﻭ ﻣﺮﺩﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻓﺎﺗﺤﻪ …
ﻭﻟﯽ ﻣﺎ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﻋﮑﺲ ﻋﻤﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﻫﺎ ﺳﺮ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ ﻭﮔﻞ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﺮﯾﻢ
ﻭﻟﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻓﺎﺗﺤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯿﻢ -
بعضی چیزها را ” باید ” بنویسم
نه برای اینکه همه ” بخونن ” و بگن ” عالیه ”
برای اینکه ” خفه نشم ” -
بعضی چیزها را ” باید ” بنویسم
نه برای اینکه همه ” بخونن ” و بگن ” عالیه ”
برای اینکه ” خفه نشم ”نوشتهشده در ۲۷ اسفند ۱۳۹۸، ۱۷:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@hamnafass صدتا لایک داره
-
زندگی دشوارترین امتحان است
بسیاری از مردم مردود می شوند چون سعی می کنند
از روی دست هم بنویسند
غافل از این که سوالات موجود در برگه هر کسی فرق می کند
بزرگترین مُشکل دنیا اینه کِه؛
آدَمای بِدهکار همیشِه طلبکارن …