شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
از اتاق در اومدم رفتم اشپزخونه، به مامانم میگم مامان جون شامم رو میدی بخورم.
گفت واسه تو شام درست نکردم!!!؟؟
گفتم یعنی چی؟
گفت: برو شامت رو دانلود کن با بچه های گروه دور همی بخورید..!
بابام گفت لایک
داداشم گفت مامان با اجازه copy
میگم مامان اخه گشنمه! گفت:همین که هست دوس نداری لفت بده ،از همون روز اولم اگه منو بابات میدونستیم اددت نمیکردیم
-
میگن از وقتی کرونا فهمیده ایران کنکور داره
رفته چین خودشو قرنطینه کرده
هی جیغ میزنه و میگه
کنکور.کنکور..... -
sandiiii بستنیای ما با جلدش کلی فرق می کنه چ بریگسه مقایسش با بستتیای اونا
-
sandiiii بستنیای ما با جلدش کلی فرق می کنه چ بریگسه مقایسش با بستتیای اونا
Melika Khajeh *برسه
*بستنیای -
Melika Khajeh *برسه
*بستنیایMelika Khajeh لطفا اسپم ندین
اگه میتونین پیمتونو پاک کنین -
Melika Khajeh لطفا اسپم ندین
اگه میتونین پیمتونو پاک کنین@amirhossein-hf چطور پاک کنم؟؟
-
@amirhossein-hf چطور پاک کنم؟؟
Melika Khajeh دیگه نمیشه
باید ناظما پاک کنن -
جدیدا مامانم یه جوری میگه برو تو اتاقت درستو بخون نیا پایین
احساس میکنم یه بیماری چیزیی گرفتم
نمی خوان بهم بگن
میخوان قرنطینه کنن خودشون نگیرن
#برحسب_واقعیت
زندگی یک کنکوریzahra_yp در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
جدیدا مامانم یه جوری میگه برو تو اتاقت درستو بخون نیا پایین
احساس میکنم یه بیماری چیزیی گرفتم
نمی خوان بهم بگن
میخوان قرنطینه کنن خودشون نگیرن
#برحسب_واقعیت
زندگی یک کنکوریحسم میگه اشنایی :|
-
یه نفر میمیره میره بهشت
روز اول ناهار نون و پنیر و خیار میدن
روز دوم نون و پنیر و هندونه میدن
روز سوم ماست و خیار میدن
میگه برم جهنم ببینم اونجا چه خبره ...
میبینه ناهار قورمه سبزی و سوپ غذا مفصله!
میاد به دربان جهنم میگه چرا تو جهنم غذا قورمه سبزی دارن اما ما هرروز حاضری میخوریم؟؟
میگه دلت خوشه ها برا چهار نفر تو بهشت که نمی تونیم دیگ بالا پایین کنیم -
۱۰۰۰ ساله دیگه در تاریخ می نویسند سلسله بود بنام سگجونیان
که نه کرونا، نه زلزله، نه سیل، نه بی آبی، ونه بنزین ۳ تومنی ونه پیاز ۱۰ تومنی ونه برنج ۱۱۰ تومنی، نه ماسک ۲۸ تومنی نه الکل ۹۰ تومنی نه روغن پالم ونه تحریم نتونست بکشدشون
تازه میگفتن عید کجا بریم
-
-
یه شب تو ماشین بودیم شبم تاریک بود یه خانم مسنی هم با ما بود همش غر میزد از یه جایی داره سرما میاد شیشه هارو بدین بالا ما هم همه جارو نیگا میکردیم به درو دیوار دست میزدیم از کجا داره باد میاد
یه لحظه خودشو نگا کردم یعنی میخواستم از خنده بترکم
شیشه سمت خودش کاملا پایین بودتازه خانم دستشم برده بیرون بهش میگم حاج خانم نفهمیدین از کجا باد میاد؟
همچین عصبانی منو نیگا کرد میگه این ماشین اشغالتونو عوض کنین از در و دیوارش باد
هنوز وقتی یادم میاد کلی میخندم