ردپا

[MAHAk]

من نه آنم ک زبونی کشم از چرخ فلک
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد ماله حافظه خاستم خاص باشم ستاره ی ارزوتون درخشان

[MAHAk]

عاقبت گرگ زاده گرگ شود گرچه با آدمی زاد بزرگ شود

[MAHAk]

گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست
رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمیر

[MAHAk]

عجب از چشم تو دارم که شبانش تا روز:
خواب میگیرد و شهری ز غمت بیدار است

[مليكابانو]

MAHAk در سعديا! چون تو كجا نادره گفتاري هست گفته است:

عاقبت گرگ زاده گرگ شود گرچه با آدمی زاد بزرگ شود

البته ميشه به توصيه مشيري عمل كرد
در جواني جان گرگت را بگير
واي اگر اين گرگ گردد با تو پير

[MAHAk]

همه عیب خلق دیدن نه مروت است و مردی
نگهی به خویشتن کن که تو هم گناه داری

[مليكابانو]

MAHAk همين ده دقيقه پيش به يه نفر همينو گفتم
ديدندو درست كن ديدن

[MAHAk]

نه هر که گوش و چشم و دهان دارد ادمیست
بس دیو را که صورت فرزند آدمست

[MAHAk]

بی حسرت از جهان نرود هیچکس به در
الا شهید عشق به دور از کمان عشق

[MAHAk]

آدمی نیست که عاشق نشود فصل بهار

[MAHAk]

صبح میبوسم تو را شب توبه میگیرد مرا
صبح مشتاقم ولی شب حال استغفار نیست

[MAHAk]

من از آن روز که دربند توام آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

[MAHAk]

ما حاصل عمری به دمی بفروشیم
صد خرمن شادی به غمی بفروشیم

[مليكابانو]

MAHAk در سعديا! چون تو كجا نادره گفتاري هست گفته است:

من از آن روز که دربند توام آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

من تابحال نميدونستم شاعر اين بيت سعديه
مصرع اولشو گاهي باخودم ميگم
من از آن روز كه در بند توام ازادم..

[مليكابانو]

[MAHAk]

@خانوم-وكيل در سعديا! چون تو كجا نادره گفتاري هست گفته است:

MAHAk در سعديا! چون تو كجا نادره گفتاري هست گفته است:

من از آن روز که دربند توام آزادم
پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

من تابحال نميدونستم شاعر اين بيت سعديه
مصرع اولشو گاهي باخودم ميگم
من از آن روز كه در بند توام ازادم..

ارع منم اولين بار تو آهنگ امیرعظیمی شنیدم

[MAHAk]

MAHAk در سعديا! چون تو كجا نادره گفتاري هست گفته است:

گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست
رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمیر

این بیت سعدی تو آزمون امروز بود یه بیت هم از مولانا بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست در خود بطلب هر انچه خواهی انی
به سان خورشید

[به سان خورشید]

MAHAk در سعديا! چون تو كجا نادره گفتاري هست گفته است:

MAHAk در سعديا! چون تو كجا نادره گفتاري هست گفته است:

گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست
رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمیر

این بیت سعدی تو آزمون امروز بود یه بیت هم از مولانا بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست در خود بطلب هر انچه خواهی انی
به سان خورشید

[به سان خورشید]

MAHAk در سعديا! چون تو كجا نادره گفتاري هست گفته است:

MAHAk در سعديا! چون تو كجا نادره گفتاري هست گفته است:

گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست
رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمیر

این بیت سعدی تو آزمون امروز بود یه بیت هم از مولانا بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست در خود بطلب هر انچه خواهی انی
به سان خورشید

مرسی..... حالا من یه دو تا بیت قشنگ بگم...
رعیت چو بیخند و سلطان درخت_
درخت ای پسر باشد از بیخ سخت_

مکن تا توانی دل خلق ریش_
وگر میکنی، می کَنی بیخ خویش

[MAHAk]

به سان خورشید در سعديا! چون تو كجا نادره گفتاري هست گفته است:

MAHAk در سعديا! چون تو كجا نادره گفتاري هست گفته است:

MAHAk در سعديا! چون تو كجا نادره گفتاري هست گفته است:

گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست
رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمیر

این بیت سعدی تو آزمون امروز بود یه بیت هم از مولانا بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست در خود بطلب هر انچه خواهی انی
به سان خورشید

مرسی..... حالا من یه دو تا بیت قشنگ بگم...
رعیت چو بیخند و سلطان درخت_
درخت ای پسر باشد از بیخ سخت_

مکن تا توانی دل خلق ریش_
وگر میکنی، می کَنی بیخ خویش