کافــه میـــم♡
-
بايد بپذيريم كه يه روزى، يه جايى نوبت ما ميشه! بعد از بدو بدو كردن ها، شنيدن قضاوت هاى نا به جا، اعصاب خردى ها، به روى خود نياوردن و تظاهرها، با دل پر از غصه خنديدن ها و ...
بايد بپذيريم كه هرچقدر طول بكشه و كش بياد اين زمانِ بى وفا، وقتش ميرسه كه دست هم و بگيريم و يه "آخيش" از ته دل بگيم. به كوتاهى و شيرينى همين كلمه.
به قشنگى تك تك ثانيه هايى كه چه تنها و يا چه با دوست و همدم زندگيتون قدم برداشتيد و تلاش كرديد، اميدوار مونديد، خم شديد و از نو بلند شديد، آرزوى بهترين و آروم ترين روزها رو دارم براتون... -
اندیشیدن به پایانِ راه، کاری بیهوده است. وظیفه تو فقط اندیشیدن به نخستین گامی است که برمیداری. ادامهش خود به خود میآید.
.
حرف من: سفر کن! نه برای رسیدن به مقصد! برای دیدن مسیر! برای عبور از جادههایزیبا! برای کسب تجربه و دیدن و شنیدن سفر کن!
مقصد آخرین چیزی باید باشه که به خاطرش سفر میکنی! . -
عجب که راه نفس بسته اید
برمن وباز
در انتظار نفس های
دیگرید از من! -
-
زندگی مثل دیکته است، هی غلط مینویسیم و هی پاک میکنیم،
دوباره مینویسیم و باز پاک میکنیم، غافل از اینکه یه روز داد میزند ورقه ها بالا… -
سکوت نکن
زمزمه کن گاهی !
قدم بزن در کوچه های زندگی
و گاهی آرام پرواز کن
این آبی بیکران مال تو نباشد …
مال کیست ؟ -
دلـــم چـِـه کــودکــانــه بَهــانــه ی تــو را میگیـــرد،
امـــا تــو بـــزرگـــانــه بِــه دِل نگیـــر…
فقـــط بگــــو : کــــودکـــ استـــ، نـِـمی فهمــد… -
چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند
گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی… -
هیچ کس نمیداند…
پشت این چهره ی آرام در دلم چه میگذرد!
کسی نمیداند…
این آرامش ظاهر و این دل ناآرام چقدر خسته ام میکند -
کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون ،
به جای اینکه بپرسه “چته ؟ چی شده ؟” ؛ بغلت کنه و بگه “گریه کن” …
-
بـزرگ که میشــــوی ؛ غصـه هایت زودتـر از خـودت قـد می کشــند ، درد هـایت نــیز ! غــافل از آنکه لبخــندهـایت را ، در آلبــوم کـودکــی ات جــا گــذاشتــی
-
یادم میاد آجرهای قرمز حیاط رو خیس میکردم و ساعتها به دیوار آجری خیس تکیه میدادم ، فقط به خاطر اینکه بوی خوبی داشت
ایستادگی عحیبی داشتم پای چیزایی که دوست داشتم !