کافــه میـــم♡
-
رفتی و نوشتی که از دوری من ملالی نیست...
رفتی با یکی دیگه دوست شدی هیچ خیالی نیست...
یه روزم نوبت من میشه واست نامه بدم...
ببینی با یکی دیگم جاتم اصلا خالی نیست...
عروسکی بودم برات که تو بهم نفس دادی...
دلم رو یه روز خریدی فرداش آوردی پس دادی...
بگو برات من چی بودم عروسک مغازه ای...
کهنه شدم رفتی حالا دنبال عشق تازه ای...
دیگه پشت دستمو داغ میکنم...
که تا زندم عاشق هیشکی نشم...
عاشق هرکی بشم خیالی نیست...
لااقل اسیر تو یکی نشم... -
لحظه ی دیدنت انگار که یک حادثه بود
حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت
سیب را چیدم و در دلهره ی دستانم
سیب را دید!! ..
ولی دلهره را دوست نداشت
تا سه بس بود که بشمارد و در دام افتد
گفت یک..گفت دو ..افسوس سه را دوست نداشت
من و تو خط موازی ؟..نرسیدن..؟ هرگز
دلم این قاعده ی هندسه را دوست نداشت
درس منطق نده دیگر تو به این عاشق که
از همان کودکیش مدرسه را دوست نداشت