خــــــــــودنویس
-
چقدر شیرین است
دیدنِ دو نفره هایتان
لابلاى این شلوغ بازارِ رابطه ها!
در عصرى كه تعهد برایش تعریف نشده،
بمانید براى هم.....
لطفاً!
تا سالها بعد
وقتى براى فرزندتان قصه ى شب میگویید
داستانِ رسیدنتان را بشنود
نه بلاتكلیفى
نه عشق هاى بى سر و ته -
یه شبایی تو زندگی هست
که وقتی دفتر خاطرات زندگیتو ورق میزنی
به چیزایی میرسی
که نمیدونی تقدیرت بوده یا تقصیرت.
به آدمایی میرسی، که نمیدونی دردن یا همدرد،
به لحظه هایی که هضمش واس این دل کوچیکت سخته
ب دردایی ک برا سن و سالت بزرگه
به آرزو هایی که توهم شد
رویاهایی که گذشت
به چیزایی که حقت بود
اما شد بخشش
به زخم هایی که با نمک روزگار آغشته شدن
گاهی ادم باید خودشو برداره و
دور تر از این قافله وایسه.
وجودشو از همه ی آدمای اطرافش خالی کنه و
ببینه چه کسی نبودنشو حس میکنه؟
کی حواسش به حال و هواش هست.
سکوت کنه و منتظر بمونه و
ببینه که کدوم ادم با معرفتی برای پیدا کردنش کوچه های تنهایی رو زیر و رو میکنه.
کیه که نگرانت میشه؟
اصا کدوم ادمی برای داشتنت به خودش زحمت میده.
اگر نبودیو دیدی آب از آب روزمَرگیشون تکون نخورد
تعجب نکن!
رسم دنیا همینه که همدیگه رو پیدا نکنیم
هرکسی درد خودشو داره
مشغله ی خودشو داره
باور کنید ذهن ها خستن
قلب ها زخمیَن
زبون ها بستن
اصا بیاید
برا این قلب های زخمی آرزو کنیم
برا این ذهنای خسته
تا لااقل
زندگی واس خودمون لذت بخش تر شه
تا لااقل اونیی رو ک دوسشون داریم خوشحال باشن
اصا میدونی
اگه قرار باشه ما هم مث اونا باشیم
تو دنیا دیگه آدم خوبی پیدا نمیشه
آدما هم همه پیر میشن
میدونی چرا
چون آدما رو ک گذر زمان پیر نمیکنه
آدما تو ی لحظه پیر میشن
شاید
با یه نگاه،با ی حرف با یه جمله،با یه نیومدن ،با ی اتفاق....
آدما رو لحظه ها پیر نمیکنن
آدما رو آدما پیر میکننهوای همو داشته باشیم
-
️........
️
-
ناراحتی یه حدی داره...
وقتی بیش از حد ناراحت باش...
دیگه حرفی نداری برای گفتن...
دیگه اشکی نداری برای ریختن...
دیگه حتی کسی و نداری برای شنیده شدن...
میبینی؟!
دیگه هیچ چیز نداری برای از دست دادن...
دیگه هیچوقت ناراحتی نداری چون اون ناراحتیه که تو رو داره...
برات عادت میشه...
یه عادت که عادت کردی غیر اون به هیچ چیز عادت نکنی چون اونم اثر عادت های عادت شدست...
یه عادت که هرشب سردر های بی وقفش یاداوری میکنه که هست...
یه عادت که هر روز و هرجا یاداوری میکنه خیلی تنهایی...
یه عادت که تبدیلت کرده به یه ادمی که سنگ صبور همه ای اخه دلت نمیخواد کسی بشه مال ناراحتی...
یه عادت که تورو کشونده به اینجا...
یه عادت که تورو مجبور کرده به نوشتن...
اره یه عادت عادی شده هم برای تو هم برای #او...
اوه حرف از #او امد...
بهتراست از #او حرف نزنم که این عادت بدجور خود نمایی میکند...
فقط یه عادت تو را به اینجا کشاند ولی دیگر حتی همان هم نمیتواند تو را از اینجا ببرد...
امیدوارم عادت کسی نشویم همه چیز تازه اش لذت بخش است...
شاید تازه ای پیدا کرده که شده ام عادتش شده دلیل نوشته هایم...
شده #او همان کسی که هیچکس نمیشناسش ولی همه میشناسنش...:)
Mono -
گر دلم،جانت هوایِ یارِ دیگر کرده است
بیخیالِ حالِ ما جانان من خوش باشدش
حالِ من خوب است ولی چشمم شلوغش میکند
دل بگیرش چشم را تا جانِ من خوش باشدش
البته آدمی که ولت میکنه و میره بهشم نگی برو خوش باش
میره و عین خیالشم نیس که چه اتفاقی واس تو میفته
فقط واس یه رفع تکلیف شاید یه خدافظی کنه و بره
نمیدونم
چرا ما ملتم سعی بر این داریم که این رفتارا رو توجیه کنیم
یعنی فکر میکنیم این طرف مقابلمون نمیفهمه یا این که
شاید خودِمونو زدیم به نفهمیدن و نمیخوایم درک کنیم که
زمین گرده
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد نباشد حال دوران غم مخور -
کاش این دل آدما کاکتوس بود
تا نه محتاج نوازش کسی باشه
و نه منتظر رسیدن بارون محبت از یکی دیگه
خودش گل بده
تو این بیابون بی آب و علف -
** Yesterday is history
Toworrow is a mystery
Today is a gift
That's why they call it the present.** -
میدانی ادم است دیگر گاهی تلخ میشود ... نه مثل قهوه که تلخیش لذت دارد ها نه مثل بادام که تلخیش ازار میدهد ... ادم است دیگر گاهی میزند زیر همه چیز زیر تمام قول هایش ... زیر تمام ارزو هایش ..... میدانی تحمل ادمی هم حدی دارد ... حد که بگذرد میزند به در بی خیالی .... و امان از ادم بی خیال.... دنیا را کنار میگذار و اندکی فقط اندکی میمیری تاابد
-
تو دوره ای که دور، دورِ دزداس
دزدای دل، بیشتر از همه دوره دیدن
دزدایی که دل و میبرن و
یهو میبینی نه دلی برات مونده و نه اثری از دزده هست
تو میمونی و اون دلی رو که دزد برد
اگرم شکایت کنی
نه دادگاه جوابگوعه
و نه پلیسی هست که دزده رو بگیره
مدرک جرمم که نشونشون بدی
میگن پیر شدن یه جوون چه ربطی به ما داره
اون وقتم ادعاشون میشه
اولویت ما شما جَوونایید
البته اگه جوونی مونده باشه -
#او همان کسی که هیچکس نمیشناستش ولی همه میشناسنش...
هرکسی یک #او دارد...
گاهی میترسی...
ترس وابسته شدن یا رُک بگویم ترس از دست دادن...
گاهی میخندی...
خنده از سر ذوق یا شاید هم خنده به احمق بودن دلت...
گاهی گریه میکنی...
اشک شوق دیدن #او یا نه! اشک آخرین دیدار #او...
گاهی بی تفاوتی...
برای نادیده گرفتن اشتباهات یا شاید هم برای تکراری شدنش...
گاهی میترسی گاهی میخندی گاهی گریه میکنی و گاهی بی تفاوتی...
همه اینها میگذرد اما امان از وقتی دلت بگیرد...
دلیلش نمیتواند از خوشی باشد حتی نمیتواند از ناراحتی باشد ن! فقط از درماندگیست...
درمانده شدن از پاسخ به سوالات مغزت...
درمانده شدن از پاسخ به دلیل بی تفاوتیش...
درمانده شدن از پاسخ به چرا تکراری شدنت...
میدانی درمانده که شوی #او هم درمانت نمیشود...
خودت میمانی و خودت...
و آن وقت است که #او میشود همان کسی که هیچکس نمیشناستش حتی خودت...:))
Mono
1:03
۹۹/۵/۱۵ -
بیین پر از حس و حال بدی
سیاهیت از کرونا واگیر تر شده اینبارحرمت ندارن گذشته ی لامپای خونه
قطع و وصل شدی،سطل اشغالی اینبارچرا دیگه ارامش فقط با گریه میاد
این اشک از هسته ی چشمت سیاه تر شده اینبارخفه شدم بین زنجبر و حلقه های دنا
دم از اختیار نزن،بازیچه محیط و ژنتیکه اینبارعقاید رسوخ کرده تو تحیلیل واقعیت
اسکول شب نی،حاصل عینک دودیه اینبارگفت نفهم خان،نفهمیدی،امتحان کردم مردود شدی
گفتم باز امتحان کن میخوام با اختیار مردود شم اینبارترس من دیگه سراسر از خودمه عمه جان
نمیکشی فحشای مردم رو فکر کنم دیگه اینبارپشت خنده ها و شادیام غم نی ببین
اما نبین که پر از دلهره و ترسه اینبارفاتحه بده جای نوشدارو بعد تجزیه سهراب
بخور فدات شم چه فایده داره دیگه اینبار«دکتر یکم دیره دیگه واسه این حال»
عجیب بلند شدع این نیم پله اینبارفکر کردی دنیا همیشه همینطور لالایی میخونه؟
مثل اپاندیسی،یبار دیگه بنالی،رها میشی اینبارچقدر فشار و تلاشی روی این تیکه ماهیچه س
مگر داری جیوه پمپ میکنی خدایی اینبار؟تنها رهامیشی وسط اقیانوسه تنهایی با غم
بیشتر دسپا بزن،بعد غرق شدن مرگی نیست اینبارخسته از نبود قدرت،از تموم خود خودت
تصمیم بر گرفتن تصمیم بگیر اینبارگریه ت واسه کس نداره موضوع
یبار واسه دل خودت زندگی کن اینبار.... -
خب خب...
۱۳ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۱۷ به بهانه ی ترتیب فیلم های صفر تا صد شیمیِ استاد صنیعی عضو انجمن شدم در اولین برخورد با تاپیک "هرچی تو دلته بریز بیرون" ققنوس -که تو موقعیتی بود که من خودم 6 ماه بعد بهش رسیدم- بهم هشدار داد که از این تاپیک دوری کنم ولی خب جذابیت اولیه تاپیک مانع شد ...
کلی ذوق و شوق داشتم برای یادگیری، برای دوستیابی، برای گرفتن لایک و فالوور...
کم کم حرفه ای شدم و خیلی چیزا از انجمن یادگرفتم،
انجمن مثل آیینه ای میمونه که بخشی از جامعه رو منعکس میکنه :
دوستی های الکی، دروغ، غیبت، بی احترامی، تو ذوق زدن، توهین، بی توجهی، تحقیر، تفاوت عقاید، افسردگی، پرخاشگری و تا دلتون بخواد دعوا....
و متاسفانه من با همشون برخورد داشتم :(.ناراضی نیستم ، ارزششو داشت
شاید واسه همینه هرکی بعد یه مدتی تو انجمن بود تلخ میشه، افسرده میشه- در واقع اولین شکستشو تو برخورد جدی با شبیه سازی از جامعه میخوره-
بارها متهم شدم به دخالت تو ماجراهایی که حتی کوچکترین نقشی توش نداشتم، بارها کنار گذاشته شدم بدون اینکه دلیلشو بدونم، بارها در مقابل محبت، بی محبتی دریافت کردم
شاید بگین : ((نچ بازم ناله های مجازی... تو مجازی همه زخم خوردن!!!؟ ))
نکته اش اینجاست آدما فقط زخماشون یادشون میمونه نه اونایی که زخمیشون کردن...
اما تنها چیزی که من میخواستم "دوست" بود، یکی که تو این دوران مرهم زخمام باشه ولی همه شدن استخون لای زخم -آزار دهنده- ( نه همه باز دعوا نشه:| )
حالا دیگه اون ذوق اولیه رو ندارم، گاهی ذوقم برمیگرده اما بازم یه چیزی میشه که حالمو میگیره
دیگه از نوشتن نوشته های رنگی/پست تو شعردانه/مشاعره کردن/ پست تو موسیقی کده/ چت با دوستام تا صبح لذت اولیه رو نمیبرم، با ذوق برای کسی پست تبریک تولد نمیذارم، تلاش نمیکنم برای ناظم شدن، با کسی بحث نمیکنم و فعالیتمو درحد کم نگه میدارم...
نمیگم اشتباه نکردم منم مقصرم... شاعر میگه:
یه عمر حواسم به همه بود و ولی بی دغدغه گذشتن از حال خرابم
بجز یه ساعت فکر راحت حسرت هیچ چیز رو ندارم
البته بگم اولین بار نیست با این حس و حال مواجه میشم من معتقدم اینقد با یه حال یا با یه مدل آدم برخورد میکنی تا اون درسی رو که لازمه رو یاد بگیری پس اتفاقای مشابه یعنی تکرار اشتباهات مشابه و تا درس نگیری همین چرخه پایداره...
بخوام جمع بندی کنم " باهرکی تا حدش، باهرچی تا حدش"پ.ن : انجمن به خودیِ خود جای مناسبیه، بستگی داره با چه جماعتی معاشرت کنی،مثل هر چیز دیگه ای فرهنگ و آداب خودشو میخواد
قرار نبود دپ بشه ولی چه کنم که گاهی این زبون بادبزن جیگره
حال دلتون خوب @دانش-آموزان-آلاء
-
%(#ff00d5)[ششمین روز از پنجمین ماه سال 99]
%(#ff00d5)[15:32]خیلی سخته روبه روی %(#ffae00)[دیوار ارزوهات ] بنشینی در حالی که شبیه یه %(#ff0000)[مرده متحرک] توی بعضی از %(#48ff00)[اشتباه های گذشته ات ] شناور باشی
%(#ffb700)[ارزوهایی ] ک با هر بار تکرار کارهای قبلت %(#ffc400)[دیوار ارزوهات ] دور و دور تر میشی
اونقدر دور که تا به خودت میای میفهمی %(#ff007b)[کنکوری ] شدی و میتونی با %(#a200ff)[تلاشت]%(#a200ff)[پشتکارت ]
%(#a200ff)[و خیلی از اون کار هایی که خودمون بهتر از همه میدونیم ]
به اون %(#ff0080)[هدف قشنگه ] که یه روزی %(#00b3ff)[ارزوش ]
داشتیم برسیم...
ولی متاسفانه با %(#ff0000)[تکرار اون کارهای اشتباه ] در لحظه ای که همه دارن به ارزوهاشون %(#7700ff)[نزدیک و نزدیک تر ] میشن تو %(#7700ff)[دور و دور تر] میشی
اونقدر دور که به %(#ff00bb)[اسفند ماه ] نزدیک میشی و میفهمی اونجوری که میخاستی خودت رو برای %(#0022ff)[کنکورت اماده نکردی]
یه فرصت دیگه بهت میدن %(#00ff2f)[ خیلی خوشحال] میشی اونقدری که شب از خوشحالی خابت نمیبره وقتی میفهمی کنکور قراره بیفته عقب
ولی وقتی همچنان درگیر %(#ff6a00)[اشتباه های گذشته ات] هستی که میفهمی اون تایم اضافه هم نتونست بهت کمک کنه
اگه تا الان اشتباهی در مطالعه داشتی %(#ff009d)[کند خوانی ]` %(#22ff00)[بهونه های الکی ]
%(#00b3ff)[تصمیم های اشتباه ] %(#ff0000)[منابع نادرست ] یا هر چیزه دیگه ای رو همین الان سعی کن واقعنی واقعنی کنارشون بزاری میدونم همه ی این موارد رو هممون میدونیم ولی شاید کمتر کسی مثل %(#ff0000)[خوده من ] بتونه اون ها رو کنار بزاره ولی بچه ها اینکه هر روز دنبال %(#ffc800)[منابع مختلف درسی ] %(#ff0000)[کلاس های مختلف ] %(#00aaff)[ بهترین دی وی دی ها] %(#04ff00)[بهترین مشاور ها ] باشید و داشته باشیدشون ولی خودت هی امروز و فردا کنید توی درس خوندن و اون چیزی که ذهنتون رو درگیر کردع برطرف نکنید
خدایی ناکرده میشین شبیه اون دختری که %(#ff00bb)[14 ] روز دیگه کنکور داره و تازه میخاد همه ی اون عادت ها تنبلی های گذشته اش رو کنار بزاره و بخونه تا حداقل روز بعد کنکور حسرت اون %(#ff00bb)[14 ] روز رو نداشته باشه
نمیدونم حس کردم باید این متن رو بنویسم و بچه ها رو تگ کنم
به امید %(#ddff00)[موفقیت] همه ی بچه ها در هر زمینه ای
%(#ff00aa)[به دعای قشنگتون نیاز دارم ] -
***(عید غدیر پیش پیش مبارک)[علی سر نهان و اشکار است
خدایی ناز شست کردگار استعلی تسبیح و تکبیر و قیام است
علی هم رکعتین و هم سلام استشعر عید غدیر, تبریک عید غدیر خم
علی دست خدا در استین است
علی تنها صراط راستین استعلی عیسی و موسی و شعیب است
علی گنجینه ی اسرار غیب است
علی انجیل و تورات و زبور است
علی سر منشا تکثیر نور استعلی استاد جبریل امین است
که مولایم امیرالمومنین استبیا ای دل به عالم دلبری کن
وخودرا تو سراسر حیدری کنکه ادیان همه حران ولی اند
همه دنبال فرزند علی اند]***منبع:sms4i.ir
-
عشق ان نیست که بگوید دوستت دارم
عشق آن نیست که بگوید عاشقتم
آری این عشق بس پیچیده است عشق آن است که حس کنی دوستت دارد
عشق آن است که حس کنی در عین دوری نزدیکت است
عشق آن است که ضربان قلبش بگوید عاشقتم
آری این عشق از ۲+۲ نیز ساده تر استضربان قلبمو گوش کن
میگه:
عاشقتم
#مخاطب_خاص:)