شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
یه سگ گرفتم که بزرگ کنم...
انقدر تو خونه هیچی نداشتم که یه روز رفت یه استخون آورد گفت..
داداچی بیا اینو از همسایه کش رفتم با هم بزنیم که نمیریم.
-
آیا شست جورابتان سوراخ شده است؟
آیا جوراب دیگری ندارید؟
آیا از بیرون افتادنِ شستِ پایتان خجالت میکشید؟
ما برای شما راه حلی داریم:لنگه ها رو جابجا کن، سوراخش میفته رو انگشت کوچیکه معلوم نمیشه!
صد در صد تضمینی
-
معتادان اینترنت به دو دسته تقسیم میشن :
دسته اول اونایی که دستشویی نمیرن
دسته دوم اونایی که از دستشویی بیرون نمیان
-
خب کنکور گفتن به تعویق نمیافته. دوستان یکی دو هفته قبل از کنکور باید موقع درس خوندن با لباسی درس بخونید که سر کنکور میخواید بپوشید تا عادت کنید.
من خودم از الان کفن پوشیدم.
-
این دکترای عزیزی که با سوالایی مثل:
“میخوای این قرصم بنویسم؟”
“میخوای فلان آزمایشم بدی؟”
و... بیمار رو تو آمپاس میذارن هم هیچوقت درک نکردم!
خب بزرگوار من اگه میدونستم که میخوام یا نه که نمیومدم پیش تو دیگه! -
ایلان ماسک اگه ایران بود هنوز داشت واسه مجوز paypal از این اداره به اون اداره میدوید و هرجا میرفت کارمند مربوطه درحالی که داشت وضو میگرفت و آستیناش بالا بود و جوراباشم از جیبش زده بود بیرون حین اینکه داشت مسح سر میکشید میگفت اقای عزیز سیستم قطعه چند بار بگم
-
وقتی بعد امتحانا میری شمال
-
اگه حوصلهی هیچکاری نداری پاشو درس بخون ؛
یک صفحه که بخونی انقدر کارای جذاب میاد تو ذهنت
که تا حالا به فکر هیچکس نرسیده -
شانس آوردیم دخترا از محل کشت میوه خیلی اطلاعات ندارن، وگرنه طبقه بندی جدیدی برای رنگها ارائه میدادن
مثلا میگفت این رنگ بادمجونیِ مشهدیه
یا مثلا این رنگ خربزهی اهوازیهبعدشم احساس غرور میکردن و مردا رو بخاطر اینکه به همهی بادمجونهای شهرای مختلف میگن بنفش مسخره میکردن
-
مامانا و جمله های معروفشون :
-من که سیرم ، شما بخورین !
-بخور جون بگیری ، رنگت پریده- حالا ناهار چی بپزم ؟
- بذار بابات بیاد !!!
-من که کاره ای نیستم از بابات بپرس ...
-من میگم نرو ، دیگه خودت می دونی ....
-
یه کتاب رهایی از خشم دارم دو کیلو وزنشه
هر وقت کسی خشمگینم میکنه کتابو پرت میکنم سمتش -
واقعا این تاوان خوردن یدونه سیب نیست
فکر کنم آخرین برش پیتزای خدا رو خوردیم که اوضاع اینجوریه -
یه مسواک دیدم 870تومن
فکر کنم عصب کشی و ایمپلنتم خودش انجام میده -
یه بار رفتم خواستگاری
پدر دختره میگفت من با بی پولی میتونم کنار بیام
ولی نمیتونم تحمل کنم دامادم آداب اجتماعی رو بلد نباشه
گفتم کاملا درسته و شیرینی دانمارکی رو زدم تو چای
نمیدونم چرا سنکوب کرد -
رفتم خونه گفتم باباجون کجایی؟
گفت حتما الانم میخوای بیای دستمو ماچ کنی
باز چی میخوای؟
گفتم حقیقتش یه خورده گرونه پاتو بیار -
ﮐﻼﻏﯽ ﺑﺎﻻﯼ ﺩﺭﺧﺖ
ﭘﯿﺘﺰﺍ ﻣﯿﺰﺩ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ : ﭺ ﺳﺮﯼ ﭺ ﺩﻣﯽ ﻋﺠﺐ ﺗﯿﺮﯾﭗ ﺧﻔﻨﯽ ﺁﻭﺍﺯ
ﺑﺨﻮﺍﻥ ﻓﯿﺾ ﺑﺒﺮﻡ؟ﮐﻼﻍ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻞ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : نامرد ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﭘﻨﯿﺮﻭ ﺑﺮﺩﯼ ﺳﻮﻡ دبستان ﺑﻮﺩﻡ
...ﺍﻻﻥ میخوام کنکور بدم ...
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﭘﺮﺍﺕ ﺭﯾﺨﺘﻪ؟
ﮐﻼﻍ ﭘﺮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﺍﻓﺘﺎﺩﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﭘﻨﯿﺮﺗﻮ ﺑﺮﺩﻡ؛
دانشجو بودم
ﺍﻻﻥ مافیای کنکورم ﺟﻴﮕﺮ
-
- میشه یه کم رشد کنی؟
قد: شرمنده، من نیستم
مو: اصلاً حرفشم نزن
شکم: نوکرتم هستم، به روی چشم -
اميد را از نجاری آموختم كه مغازهاش آتش گرفت و زغال فروشی باز كرد...!!!
البته مواد هم میفروخت
همسایه ها لوش دادن -
یارو رفیقش تو زندانه
استوری گذاشته شیر جاش تو قفس نیست !!آخه شیر ضبط میدزده ؟؟
-