شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
ﮐﻼﺱ نهضت ﺳﻮﺍﺩ آﻣﻮﺯﯼ پیرزنها :
ﻣﻌﻠﻢ:
هشت تا جوجه داریم. سه تاشو گربه میخوره. چنتاش میمونه؟پیر زن : ننه این دیگه جاشو یاد گرفته
میاد همشونو میبره -
دانشجویی بدونه بسم الله شروع به غذا خوردن میکنه
شیطان باهاش هم سفره میشه
یک ماه میگذرهشیطان به دانشجو میگه جان مادرت یا یه بسم الله بگو
یا امشبو دیگه املت نزن!!!!!! -
يجا رفتيم خواستگارى بابام همون اول گفت اينو قيافشو نبينين مثل اوسگولاس خيلى كاريه با خودم ميبرمش سر زمين از صد تا خر بيشتر به درد من خورده
-
ولی کنکور فقط اونجاش که از جلسه اومدم بیرون همه تو بخش شیمی داشتن راجع به اعداد حرف میزدن ولی من جواب یه سوالو درآورده بودم ایمان تقوا عمل صالح .
-
واقعا کی فکرش رو میکرد پرانتزی که کل جوونیش رو کنار پدر فقیرش کارگری کرده و مجبور بوده صبح تا شب، اعداد و کلمات رو بین خودش و باباش نگه داره، شانسی با دونقطه آشنا بشه و تبدیل بشه به مهمترین عنصر بیانکنندهی احساسات آدما تو دنیای اینترنت. واقعا موفقیت به تلاش نیست، به شانسه.
-
یکی اومده تو سوپرمارکت میگه واسه کنکور یه هایپ میخوام یه پفک یه بسته آلوچه و یه بسته خرما
کنکور به درک اینارو باهم بخوری اسهال میشیا -
تو هر خونهای چندتا قاشق چنگال هست که با بقیهی قاشق چنگالها؛ ست نیست
هیچکس هم نمیدونه که این قاشق چنگالها از کجا اومدن -
شبکه مستند میگفت شامپانزه ها از کوچیکی یاد میگیرن برای خودشون غذایابی کنن. بابام داد زد والا ما ک ندیدیم
-
- رشتت چیه؟
- مهندسی آب
- یعنی وقتی میخوای آب بخوری با خطکش انداز گیری میکنیش؟
-
روایت داریم اون دنیا
کارنامه اعمال استادا که دستشون میرسه ،
زیرش نوشته : نمرهت همینه ، باید بیشتر تلاش میکردی ! -
ذهنِ من موقع درس خوندن به جای اینکه به مطالب قبلی اضافه کنه، جایگزینشون میکنه
صفحه بعدی که میرم ریست میشم :| -
یادش بخیر..ملت چقدر می نوشتن:"
سرماخوردگی خر است."
ولی الان ۶ ماهه هیشکی جیگر نوشتنش رو نداره -
کدومتون مثل من هستین
@دانش-آموزان-آلاء -
کدومتون مثل من هستین
@دانش-آموزان-آلاء -
به یکی می گن می دونی پسرت قرص اکس می خوره؟ می گه: نه! چی هست؟
می گن: اینو می خورن می رن فضا.
یارو، شب که می ره خونه، به پسرش می گه: قرص اکس می خوری؟
پسرش می گه: نه! کی گفته؟ خالی بستن به خدا!
یارو می گه: حرف مفت نزن؛ تو فضا دیدنت! -
یه روز به یه معتاد می گن: توبیژنی؟
می گه: نه بابا! ژن دارم! -
در محله ای، سگی گربه ها را می گرفت و کتک می زد. گربه ها خیلی از او می ترسیدند؛ به طوری که وقتی آقاسگه پیدایش می شد، هریک، به گوشه ای فرار می کردند.
یک روز کار برعکس شد. گربه ای رودرروی سگ ایستاد و حسابی او را کتک زد.
سگ خیلی تعجب کرد. گفت: ما تاحالا چنین گربه ای ندیده بودیم!
گربه گفت: ما برای خودمان پلنگی بوده ایم؛ اعتیاد، ما را به این روز انداخته!» -
شخصی وارد خانه دوستش شد، او را به اتفاق برادرش به کشیدن شیره مشغول دید. طبعش گل کرد و سرود:
برخلاف طبیعت و سیره
دو برادر شدند هم شیره! -
یک نفر که اغلب در خانه خمار افتاده بود، روی پیغام گیرش پیام گذاشته بود: هشتم ولی خشتم!
-
حشره کش خالی کردم تو اتاقم
من سر درد گرفتم دارم می میرم
پشه هه رو آینه اتاقم وایساده داره شاخکاشو مرتب می کنه!