سلول های بنیادی راهی به آینده
-
#اخبار_جدید_سلولهای_بنیادی
یافته محققان در زمینه شناسایی ساعت زیستی توسط سلول های مغزی
(1)
محققان از کشف سه نوع سلول در چشم خبر دادند که نور را تشخیص میدهند و ساعت زیستی مغز را با نور محیط تراز میکنند. طی این مطالعه پژوهشگران سلولهایی به نام "سلولهای حساس به نور گانگلیون شبکیه"(ipRGCs) را مورد بررسی قرار دادند. نور روشن در شب چرخههای طبیعی روز-شب را که ساعت زیستی نامیده میشود مختل میکند و میتواند باعث بیخوابی شود. در حقیقت، ساعت زیستی نقش عمدهای در سلامت دارند. چرخه شبانه روزی مختل شده با افزایش ابتلا به بیماریهایی مانند سرطان، بیماریهای قلبی، چاقی، اختلالات افسردگی و دیابت نوع ۲ در افرادی که در شیفت شب کار میکنند مرتبط بوده است. بنابراین درک چگونگی احساس چشمان انسان به نور میتواند منجر به توسعه درمانهای بهتری برای مبازه با بیماری مانند افسردگی شود. اخیر محققان موسسه سالک از کشف سه نوع سلول در چشم که نور را تشخیص داده و ساعت زیستی مغز را با نور محیط ما تراز میکنند، خبر دادهاند.سچیداناندا پاندا"(Satchidananda Panda) نویسنده ارشد این مطالعه گفت: ما اکثرا به یک گونه داخلی تبدیل شدهایم و از چرخه طبیعی نور روز در طول روز و تاریکی تقریباً کامل در شب خارج شدهایم. درک چگونگی پاسخ ipRGC به کیفیت، کمیت، مدت زمان و توالی نور به ما کمک میکند تا نورپردازی بهتری را برای ICU های نوزادان، مراکز مراقبت از کودکان، مدارس، کارخانهها، دفاتر، بیمارستانها، خانههای سالمندان و حتی ایستگاه فضایی طراحی کنیم. درک جدید از ipRGCs همچنین ممکن است به ما در تحقیقات آینده که در زمینه ایجاد نور درمانی است، کمک کند تا بتوان افسردگی، بیخوابی، کمبود توجه و بیش فعالی(ADHD)، درد میگرنی و حتی مشکلات خواب در بین بیماران را درمان کنیم. در حالی که قبلاً ipRGC در شبکیه موشها مشخص شده بود، این سلولها هرگز در شبکیه انسان دیده نشده بود.
-
#اخبار_جدید_سلولهای_بنیادی
یافته محققان در زمینه شناسایی ساعت زیستی توسط سلول های مغزی
(2)
در این مطالعه جدید، پژوهشگران از روش جدیدی استفاده کردند. پژوهشگران طی این مطالعه نمونههای شبکیه سالم افرادی که فوت کرده بودند را مورد بررسی قرار دادند. محققان سپس این نمونهها را در یک شبکه الکترود قرار دادند تا نحوه واکنش آنها به نور را بررسی کنند. آنها دریافتند که گروه کوچکی از سلولها پس از تنها ۳۰ ثانیه پالس نور ملتهب شدند و پس از خاموش شدن چراغ، برخی از این سلولها چند ثانیه طول کشید تا التهاب آنها متوقف شود. محققان چندین رنگ از نور را آزمایش کردند و دریافتند که این سلولهای "حساس به نور" نسبت به نور آبی حساس هستند. پس از انجام آزمایشهای مختلف آنها متوجه سه نوع مجزا سلول از ipRGC شدند. نوع ۱ نسبتاً سریع به نور پاسخ داد اما خاموش شدن مدت زمان زیادی طول کشید. برای روشن کردن نوع ۲ مدت زمان بیشتری طول کشید و خاموش بودن آن نیز بسیار طولانی بود. نوع ۳ فقط هنگامی که یک چراغ بسیار روشن بود پاسخ داد، اما آنها سریعتر روشن شدند و به محض اینکه چراغ خاموش شد، خاموش شدند. درک چگونگی عملکرد هر نوع ipRGC ممکن است به محققان در طراحی بهتر چراغها و توسعه درمانی که بتواند فعالیت سلول را روشن یا خاموش کند، کمک کند. مطالعه جدید در واقع به توضیح پدیده گزارش شده در مطالعات گذشته نیز کمک میکند که در آنها گفته شده بود برخی از افراد نابینا با وجود عدم توانایی دیدن، هنوز هم میتوانند چرخه خواب و بیداری و ساعت زیستی خود را با چرخه شبانهروزی هماهنگ کنند. بنابراین، آنها باید به نوعی نور را حس کنند. آنها دریافتند که ipRGC سلولهایی هستند که وظیفه ارسال آن سیگنال نوری به مغز را دارند.
Reference:https://www.salk.edu/news-release/three-types-of-cells-help-the-brain-tell-day-from-night/
-
#اخبار_جدید_سلولهای_بنیادی
تولید موشهای مدل ملانوما به کمک مهندسی ژنتیک
برخلاف پیشرفت های زیاد صورت گرفته در زمینه تولید مدل های موشی، ایجاد آلل های موشی و تولید مثل موش های آزمایشگاهی چند آللی مستعد ملانوما گران قیمت، آهسته، طاقت فرسا و اغلب غیر موثر است و نمی تواند اطلاعات مناسبی برای مطالعه عملکردهای ژنی درون تنی ارائه دهد. محققان در مطالعه ای جدید روش موثری را برای تولید موش هایی با تغییرات ژنتیکی متعدد در ملانوسیت هایشان تولید کردند.
آن ها در ابتدا سلول های بنیادی جنینی را از موش های مهندسی ژنتیک شده ای که دارای تغییراتی در ژن های ملانوسیتی شان(BRAF، NRAS، PTEN و CDKN2A) جداسازی کردند. سپس، محققین ژن های این سلول های بنیادی جنینی را بیشتر مهندسی کردند تا آن ها را به جنین های موشی از همان گونه تزریق کنند.
این جنین ها در ادامه به یک موش ماده ایمپلنت شدند و در نهایت موش کایمرایی با تغییرات ژنتیکی متعدد تولید شد. این موش های کایمرا قادر به ایجاد ملانوما شبیه به آن چه در حالت طبیعی(پاتولوژیک) برای موش ها اتفاق می افتد بودند. ارزیابی های بیشتر نشان داد که مدولاسیون بیان ژن PTEN می تواند تکوین و پیشرفت ملانوما را تحت تاثیر قرار دهد و هم چنین نشان داده شد که می توان رده های سلولی ملانومایی را از این موش های کایمرا ایجاد کرد که قابلیت استفاده در مطالعات آزمایشگاهی را دارند.
Reference:https://cancerres.aacrjournals.org/content/80/4/912
-
#اخبار_جدید_سلولهای_بنیادی
سلول های پیش ساز فیبرو/چربی و نقش آنها در تنظیم رفتار سلول های بنیادی
پیش سازهای فیبرو/چربی زا تنظیم کننده های فعال ارتباطات سلولی در نیچ عضلات اسکلتی هستند، جایی که آن ها به طور مستقیم هموستازی و بازسازی بافت را بوسیله حمایت از سلول های بنیادی عضلانی و میوفیبرها حمایت می کنند. در این مطالعه جدید، محققان نحوه تاثیر پذیری این پیش سازهای فیبرو/چربی زا از روند پیری و ارتباط آن ها با سلول های بنیادی عضلانی برای تنظیم تعادل بین عضله زایی، چربی زایی و فیبروز زایی در عضلات اسکلتی را بررسی کردند.
جالب این بود که پیش سازهای فیبرو/چربی زای پیر بدنبال آسیب عضلانی قادر به تکثیر موثر نیستند و پیری ظرفیت پیش سازهای فیبرو/چربی زا برای حمایت از تکثیر و متعهد شدن سلول های بنیادی عضلانی را تغییر می دهد. هم کشتی برون تنی و هم پیوند درون تنی پیش سازهای فیبرو/چربی زا جوان، عملکرد سلول های بنیادی عضلانی پیر را جوان کرد اما پیش سازهای فیبرو/چربی زای پیر توانایی حمایت موثر از سلول های بنیادی عضلانی را از دست داد.
به عقیده آنها، پیش سازهای فیبرو/چربی زا احتمالا جمعیتی ناهمگون هستند و انتخاب کلونی سرنوشت های مختلف پیش سازهای فیبرو/چربی زا طی پیری یک اثر افتراقی پیری روی زیر جمعیت های مجزا را نشان می دهد. در این میان پیش سازهای فیبرو/چربی زای بیان کننده Tie-2 غالبا درون عضلات نوزادی و عضلات در حال هموستازی بالغ وجود دارند که نقش موثری را در حمایت سلول های بنیادی عضلانی بازی می کنند.
-
#اخبار_جدید_سلولهای_بنیادی
یافته محققان در زمینه تغییرات سلولی دخیل در ترمیم شکستگی های استخوان
شکستگی استخوان یک شرایط اورژانس برای انسان و سایر مهره داران محسوب می شود و هر چه سلول ها بتوانند کارشان را سریع تر آغاز کنند، زودتر و بهتر می توانند فرایند بهبودی را پیش ببرند. در یک مطالعه جدید، محققان گزارش کرده اند که سلول های استرومایی مغز استخوان بعد از آسیب دچار متامورفوز(تغییر شکل) می شوند تا شبیه سلول های بنیادی اسکلتی بتوانند در فرایند ترمیم استخوان کمک کننده باشند.
در این مطالعه پیش بالینی، سلول های Cxcl12 موجود در مغز استخوان به سیگنال های سلولی پس از آسیب پاسخ داده و به سلول های بازسازی کننده شبه سلول های بنیادی اسکلتی تبدیل می شوند. به طور طبیعی، وظیفه اصلی این سلول های بیان کننده Cxcl12 که آن ها را به طور گسترده به عنوان سلول های CAR می شناسند، سیتوکین هایی را ترشح می کنند که به تنظیم سلول های خونی مجاور کمک می کنند. این سلول ها بلافاصله بعد از آسیب به ناحیه آسیب رفته و به بهبودی کمک می کنند.
Reference:https://www.nature.com/articles/s41467-019-14029-w
-
#اخبار_جدید_سلولهای_بنیادی
محققان کشور با استفاده از تزریق همزمان سلولهای بنیادی عصبی و لیتیوم کلراید برای درمان ضایعات نخاعی به نتایج خوبی رسیدند.
نتایج امیدبخش تحقیق محققان کشور؛ درمان ضایعات نخاعی با تزریق سلولهای بنیادی عصبی و لیتیمکلراید
آوریل 23, 2020 توسط میترا سعیدی کیا
به گزارش خبرنگار مهر، روشهای درمانی متعددی برای بهبود ضایعات نخاعی مورد استفاده قرار گرفته که از آن میان، استفاده از سلولهای بنیادی امیدوار کنندهتر بوده است.
برای پاسخ به این سوال که آیا استفاده از سلولهای بنیادی عصبی در کنار لیتیم کلراید میتواند زندهمانی، تقسیم و تمایز سلولها را در حیوان مدل آسیب نخاعی تسهیل کند یا خیر، دکتر سحر کیانی، آتیه محمد شیرازی، هدی صدرالسادات، زهرا نقد آبادی و همکارانشان در پژوهشگاه رویان، دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه صنعتی شریف، پژوهشی را طراحی کردند که طی آن نخست آسیب نخاعی در حیوانات مدل آزمایشگاهی ایجاد شد.
طی پروژه سه گروه آزمایشی شامل گروه کنترل (بدون دریافت درمان)، گروه دریافت کننده لیتیم کلراید و گروه دریافت کننده لیتیم کلراید و سلولهای بنیادی، در نظر گرفته شد.
در تمام گروهها توان حرکتی حیوانات مدل ارزیابی شد تا از میزان بهبود حرکتی در کنار ارزیابیهای بافت شناسی برای محاسبه میزان درمان، استفاده شود.
نتایج این پژوهش که در مجله بینالمللی Cellular Physiology به چاپ رسیده است، نشان داد در گروه دریافتکننده سلولهای بنیادی و لیتیمکلراید و همچنین در گروه دریافت کننده لیتیمکلراید به تنهایی، بهبود توان حرکتی به شکل معنیداری روی داده بود.
نتایج این پژوهش نشان داد، استفاده همزمان از سلولهای بنیادی عصبی و لیتیمکلراید، یا لیتیمکلراید به تنهایی میتواند باعث بهبود در آسیب نخاعی شود.
-
جدیدترین نشانه ابتلا به کرونا در کودکانمحققان دانشگاه کینگز لندن در جدیدترین بررسیهای خود متوجه یک نشونه جدید ابتلا به #کرونا در کودکان شدند.
به گفته این محققان از دست دادن اشتها میتونه نشونه ابتلا به ویروس کرونا در کودکان باشه، ۵۲ درصد کودکان مبتلا به کرونا علائم ابتلایی که در بزرگسالان خیلی شایع هست رو از خودشون نشون نمیدن.
علائم کرونا در کودکان ممکنه با از دست دادن اشتها، سردرد و خستگی بروز کنه؛ علاوه بر این، از هر ۶ کودک مدرسهای، حدود یک نفر دچار بثورات پوستی میشه.
#کرونا
#سلامت -
کمخوابی منجر به خودخوری مغز میشود !محققان میگویند برخی سلولهای مغز در پستانداران اگر خواب كافی را تجربه نكنند شروع به وارد آوردن آسیب به بخشهای مهمی از مغز میكنند
تحقیقات نشان میدهد خواب ناكافی مداوم باعث میشود مغز مقدار قابلتوجهی از ارتباطات بین نورونها را پاك كند، كه حتی با بهبود شرایط خواب این آسیب به حالت اول برنمیگردد!
-
ویروس کرونا ممکن است مستقیما به مغز حمله کند !!!
نتایج پژوهشی که به تازگی منتشر شد نشان میدهد: سردرد، سرگیجه و هذیانگویی که از علائم مبتلایان به ویروس کروناست ممکن است نتیجه حمله مستقیم این ویروس به مغز بیمار باشد
تیم پژوهشی دانشگاه ییل ایالات متحده به سرپرستی آکیکو ایواساکی مدعی است که ویروس کرونا ممکن است در مغز تکثیر شود و در این صورت سلولهای مغز را از اکسیژن کافی محروم کند
- اگرچه میزان شیوع این عارضه نامعلوم است و مشخص نیست این ویروس، در چه تعدادی از مبتلایان مستقیما به مغز حمله میکند
#کرونا
#سلامت -
محققان پژوهشگاه رویان و همکارانشان در راستای درمان آسیبهای وارده به نفرون از پودوسیتهای حاصل از تمایز سلولهای بنیادی پرتوان القایی در رفع عارضه «پروتئینوریا» (ترشح پروتئین در ادرار) در مدل آزمایشگاهی استفاده کردند.(1)
به منظور یافتن روشی برای درمان آسیبهای وارده به نفرون به دنبال از دست رفتن پودوسیتها، دکتر حسین بهاروند، دکتر ناصر اقدمی، دکتر رضا مقدسعلی، امین احمدی، دکتر نصیری، دکتر رهبر قاضی و همکارانشان در پژوهشگاه رویان، دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تبریز، پژوهشی را طراحی کردند که طی آن ابتدا با تزریق آنتیبادی علیه پودوسیت به حیوان آزمایشگاهی (موش) و تخریب این سلولها مدل آزمایشگاهی پروتئینوریای شدید ساخته شد؛ سپس پودوسیتها در شرایط آزمایشگاهی از تمایز سلولهای بنیادی پرتوان القایی موش تولید و به مدلهای آزمایشگاهی بیماری پیوند زده شدند.نتایج این پژوهش که در نشریه بینالمللی Scientific Reports به چاپ رسیده است، نشان داد، پیوند پودوسیتهای دارای عملکرد مشتق از سلولهای بنیادی پرتوان القایی به مدل آزمایشگاهی، باعث جایگیری سلولهای مذکور در گلومرولهای آسیب دیده و منجر به بهبودی پروتئینوریا و تغییرات بافت ایجاد شده، میشود.
نتایج این پژوهش شواهدی را فراهم کرد که نشان میدهد بهکارگیری سلولهای کلیوی مشتق از سلولهای بنیادی پرتوان القایی میتواند به عنوان یک استراتژی درمانی مناسب برای بیماریهای گلومرولی مطرح باشد.
-
محققان پژوهشگاه رویان و همکارانشان در راستای درمان آسیبهای وارده به نفرون از پودوسیتهای حاصل از تمایز سلولهای بنیادی پرتوان القایی در رفع عارضه «پروتئینوریا» (ترشح پروتئین در ادرار) در مدل آزمایشگاهی استفاده کردند.(2)به منظور یافتن روشی برای درمان آسیبهای وارده به نفرون به دنبال از دست رفتن پودوسیتها، دکتر حسین بهاروند، دکتر ناصر اقدمی، دکتر رضا مقدسعلی، امین احمدی، دکتر نصیری، دکتر رهبر قاضی و همکارانشان در پژوهشگاه رویان، دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تبریز، پژوهشی را طراحی کردند که طی آن ابتدا با تزریق آنتیبادی علیه پودوسیت به حیوان آزمایشگاهی (موش) و تخریب این سلولها مدل آزمایشگاهی پروتئینوریای شدید ساخته شد؛ سپس پودوسیتها در شرایط آزمایشگاهی از تمایز سلولهای بنیادی پرتوان القایی موش تولید و به مدلهای آزمایشگاهی بیماری پیوند زده شدند.
نتایج این پژوهش که در نشریه بینالمللی Scientific Reports به چاپ رسیده است، نشان داد، پیوند پودوسیتهای دارای عملکرد مشتق از سلولهای بنیادی پرتوان القایی به مدل آزمایشگاهی، باعث جایگیری سلولهای مذکور در گلومرولهای آسیب دیده و منجر به بهبودی پروتئینوریا و تغییرات بافت ایجاد شده، میشود.
نتایج این پژوهش شواهدی را فراهم کرد که نشان میدهد بهکارگیری سلولهای کلیوی مشتق از سلولهای بنیادی پرتوان القایی میتواند به عنوان یک استراتژی درمانی مناسب برای بیماریهای گلومرولی مطرح باشد.
-
محققان پژوهشگاه رویان در راستای کمک به درمان مبتلایان به دیابت موفق به تمایز سلولهای بنیادی پرتوان انسانی به سلولهای پیشساز پانکراس، سلولهای مزانشیمی و سلولهای اندوتلیالی و پیوند شبه بافتهای تولید شده در مدل حیوانی شدند.(1)
نتایج این پژوهش نشان می دهد امکان تولید شبه بافت تولید کننده انسولین در بازه زمانی کوتاه و با هزینه مناسب در شرایط آزمایشگاهی وجود دارد و با پژوهش های بیشتر می توان از این روش در درمان مبتلایان به دیابت استفاده کرد. -
محققان پژوهشگاه رویان در راستای کمک به درمان مبتلایان به دیابت موفق به تمایز سلولهای بنیادی پرتوان انسانی به سلولهای پیشساز پانکراس، سلولهای مزانشیمی و سلولهای اندوتلیالی و پیوند شبه بافتهای تولید شده در مدل حیوانی شدند.(2)
دیابت نوع یک، اختلالی در سیستم ایمنی است که با تخریب سلولهای موجود در جزایر لانگرهانس لوزالمعده، منجر به کاهش ترشح انسولین و بالا رفتن قند خون میشود. با وجود تجویز انسولین، تنظیم دقیق قند خون در بیماران امکانپذیر نیست و در دراز مدت عوارضی مانند مشکلات قلبی عروقی، اختلالات کلیوی، مشکلات بینایی، زخم در پا و … ایجاد میشود که در مواردی جان بیمار را تهدید میکند.برای غلبه بر این مشکل، جدا کردن جزایر لانگرهانس از بیماران مرگ مغزی و پیوند آن به بیماران دیابتی بهعنوان روش درمانی پیشنهاد و انجام شد، اما کمبود اهدا کننده مانع از گسترش و همه گیر شدن این روش درمانی شده است.
-
محققان پژوهشگاه رویان در راستای کمک به درمان مبتلایان به دیابت موفق به تمایز سلولهای بنیادی پرتوان انسانی به سلولهای پیشساز پانکراس، سلولهای مزانشیمی و سلولهای اندوتلیالی و پیوند شبه بافتهای تولید شده در مدل حیوانی شدند.(3)
تولید سلولهای انسولینساز در شرایط آزمایشگاهی می تواند کمبود اهدا کننده را جبران کند، امکان همهگیر شدن این درمان را فراهم کند، اما تولید سلول انسولین ساز دارای عملکرد در شرایط آزمایشگاهی دشوار و پرهزینه است و پیوند آنان نیز با مشکلاتی مانند تأمین اکسیژن کافی روبه روست.به منظور غلبه بر این مشکل دکتر حسین بهاروند، دکتر یاسر تهمتنی، آناهیتا سلطانیان و همکارانشان در پژوهشگاه رویان در پژوهشی سلولهای بنیادی پرتوان انسانی را به سلولهای پیشساز پانکراس، سلولهای مزانشیمی و سلولهای اندوتلیالی تمایز دادند. سپس این سه رده سلولی را در شرایط خاص و با نسبت مشخص در کنار هم کشت دادند. سه رده سلولی به صورت خودبهخودی سازمان یافته شکل سه بعدی و منسجمی یافتند. سپس این شبه بافتهای تولید شده در شرایط آزمایشگاهی به حیوان مدل پیوند زده شد تا توان ایجاد عروق و تولید انسولین توسط آنان بررسی شود.
نتایج این پژوهش که در مجله بینالمللی Cellular Physiology به چاپ رسیده است، نشان داد، شبه بافتها در بدن حیوان مدل تمایز مییابد، دارای عروق خونی میشود و انسولین انسانی تولید و ترشح میکنند.
#ایرانی
-
یافته جدید پژوهشگران ایرانی در ترمیم ضایعات نخاعی(1)یافته های تحقیق پژوهشگران ایرانی حاکی از اثربخشی بالای استفاده از کلرید لیتیم به تنهایی یا همزمان با پیوند سلولهای بنیادی عصبی در ترمیم ضایعات نخاعی در حیوان مدل آزمایشگاهی است.درمان ضایعات نخاعی سالها یکی از اهداف پژوهشگران علوم سلولی بوده است. تلاشهای متعددی برای ترمیم نخاع آسیب دیده و بازیابی توان حرکتی مبتلایان صورت گرفته اما هیج یک منجر به درمان قطعی این عارضه نشده اند.
#ایرانی
-
یافته جدید پژوهشگران ایرانی در ترمیم ضایعات نخاعی(2)
سلولدرمانی همواره به عنوان یک روش درمانی برای درمان ضایعات نخاعی مطرح بوده است. کلرید لیتیم نیز به عنوان مادهای موثر در بهبود وضعیت نخاع و افزایش واسطههای عصبی شناخته میشود. به منظور یافتن روشی برای ترمیم ضایعات نخاعی، دکتر سحر کیانی، دکتر حسین بهاروند، عطیه محمد شیرازی، هدی صدرالسادات، راضیه جابری، زهرا نقدآبادی، دکتر مهدی فردمنش و همکارانشان در پژوهشگاه رویان، دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه صنعتی شریف، پژوهشی را طراحی کردند که طی آن اثر پیوند سلولهای بنیادی عصبی در کنار استفاده از کلریدلیتیم بر زندهمانی، تقسیم و تمایز سلول ها در مدل آزمایشگاهی (رت) دارای ضایعه نخاعی مورد بررسی قرار گرفت.#ایرانی
-
یافته جدید پژوهشگران ایرانی در ترمیم ضایعات نخاعی(3)
در این پژوهش ابتدا در حیوانات مدل آزمایشگاهی ضایعه نخاعی ایجاد شد. سپس مدلهای ایجاد شده به چهار گروه تقسیم شدند: گروه کنترل که هیچ درمانی دریافت نمیکرد، گروهی که سلولهای بنیادی عصبی به آنان پیوند زده شد، گروهی که کلرید لیتیم دریافت میکرد و گروهی که پیوند سلولهای بنیادی عصبی و کلرید لیتیم را همزمان دریافت میکرد.براساس این تحقیق که در مجله بینالمللی Cellular Physiology ارائه شده گروهی که سلولهای بنیادی عصبی و کلرید لیتیم را همزمان دریافت کرده بود و گروه دریافت کننده کلرید لیتیم به تنهایی، به صورت معنیداری در توان حرکتی خود بهبود یافتند. همچنین بررسیهای بافت شناسی نشان داد، سلولهای بنیادی عصبی پیوند شده تمایز یافته و در طول نخاع مهاجرت کردهاند. علاوه بر این، سلولهای بیان کننده نستین در گروه دریافت کننده کلرید لیتیم به شکل معنیداری بیشتر از سایر گروهها تقسیم و تکثیر یافته بودند.
نتایج این پژوهش نشان داد، استفاده از کلرید لیتیم به تنهایی یا همزمان با پیوند سلولهای بنیادی عصبی بهترین اثر را در ترمیم و بازیابی توان حرکتی مدلهای دچار ضایعه نخاعی و القاء ترمیم درونزاد دارد.
#ایرانی
@دانش-آموزان-آلاء
@تجربیا -
موفقیت محققان رویان در تولید سلولهای بنیادی عصبی از سلول های ستاره ای با تنها یک عامل القایی(1)تحقیقات محققان پژوهشگاه رویان نشان میدهد پروتئین هستهای Zfp521 به تنهایی برای تبدیل آستروسیتهای بالغ برداشت شده از مغز به سلولهای بنیادی عصبی القایی کافی است.
تلاشهای بسیاری برای ترمیم ضایعات وارد شده به دستگاه عصبی مرکزی و بیماریهای فرسایشی سیستم عصبی صورت گرفته، اما هنوز درمانی قطعی برای این مشکلات یافت نشده است.
یکی از سلولهای پرشمار در دستگاه عصبی مرکزی آستروسیتها (سلولهای ستارهای) هستند. خصوصیات این سلولها باعث شده است که بهعنوان منبع مناسبی برای تولید سلولهای بنیادی عصبی به شمار روند. با این وجود همچنان تلاشها برای تولید سلولهای بنیادی عصبی از آستروسیتها با تنها یک عامل القایی و بدون محرکهای خارجی به نتیجه مطلوب نرسیده بود.
#ایرانی -
موفقیت محققان رویان در تولید سلولهای بنیادی عصبی از سلول های ستاره ای با تنها یک عامل القایی(1)
برای غلبه بر این مشکل، دکتر حسین بهاروند، دکتر سحر کیانی، معصومه زارعی خیرآبادی و همکارانشان در پژوهشگاه رویان، پژوهشی را طراحی کردند که نشان داد پروتئین هستهای Zfp521 به تنهایی برای تبدیل آستروسیتهای بالغ برداشت شده از مغز به سلولهای بنیادی عصبی القایی کافی است.نتایج این پژوهش که در مجله بینالمللی Cellular Physiology به چاپ رسیده است، نشان داد، سلولهای بنیادی عصبی القایی که با استفاده از پروتئین Zfp521 از آستروسیتها ایجاد شدند به مدت طولانی توان خودنوزایی خود را حفظ کردند، چندتوان بودند و میتوانستند از سلولهای گوناگون دستگاه عصبی تمایز یابند. علاوه بر این، کشت تنها یکی از این سلولهای بنیادی عصبی حاصل، منجر به ایجاد کلنی در شرایط کشت آزمایشگاهی میشد.
این پژوهش نشان داد میتوان از Zfp521 برای تبدیل آستروسیتها به سلولهای بنیادی عصبی در بدن فرد (In Vivo) پس از ایجاد ضایعات عصبی با هدف درمانی استفاده کرد.
#ایرانی
@دانش-آموزان-آلاء
@تجربیا -
گوش، مناسبترین بافت برداشت سلولهای بنیادی در ترمیم ضایعات غضروفی(1)با توجه به تعدد منابع تأمین سلولهای بنیادی مزانشیمی، این که کدام نوع از این سلولها برای ترمیم ضایعات غضروفی مناسبتر هستند، سوالی است که پاسخ به آن حائز اهمیت خواهد بود.
پژوهشهای بالینی فراوانی در خصوص استفاده از سلولهای بنیادی مزانشیمی در ترمیم ضایعات غضروفی صورت گرفته است.
با هدف پاسخ به این سوال، دکتر اسلامی نژاد، محمد علی خلیلی فر، دکتر قاسم زاده، دکتر بهاروند و همکارانشان در پژوهشگاه رویان و دانشگاه علوم پزشکی بابل، پژوهشی را طراحی کردند که طی آن سلولهای بنیادی مزانشیمی از مغز استخوان، بافت چربی و گوشهای خرگوش برداشت شد و در شرایط آزمایشگاهی کشت و تکثیر یافتند.
سرعت تکثیر و توان تمایزی این سلولها به سلولهای غضروفی (کندروسیت) و ایجاد تجمعات غضروفی با روشهای آزمایشگاهی بررسی و مقایسه شد. سپس، به منظور مقایسه توان ترمیمی، ضایعه غضروفی در حیوان مدل آزمایشگاهی (خرگوش) ایجاد و سلولهای بنیادی مزانشیمی ذکر شده در داربست کلاژنی به محل ضایعه پیوند زده شد.
#ایرانی