کافــه میـــم♡
-
همین روزها ...
اتفاقات خوب خاهند افتاد..
درست وسط روزمرگی ...
هایمان،
دلخوشی ها راهشان را ...
گم خاهند کرد و
این بار به سمت ما روانه خواهند شد...
شب هایی را میبینم که از خستگی شادی و لبخند ...روزهایمان می خوابیم و ...
صبح هایی که..
با اشتیاق دلخوشی های تازه..
بیداز میشویم..
من شک ندارم یکی از همین روزها همه چی درست خواهد شد...
#آخرین پست -
هیچ کس سرش آنقدر شلوغ نیست ،
که زمان از دستش در برود و برای شما وقت نداشته باشه
همه چیز بر می گردد به اولویت های آن آدم ...
اگر کسی به هر دلیلی تو را یادش رفت و برات وقت نداشت
فقط یک دلیل دارد ؛
تو جزو اولویت هایش نیستی !! -
همیشه آخرین سطر برایش مینوشتم
"روزی بیا که برایِ آمدن دیر نشده باشد"
می نوشتم
"روزی بیا که هنوز دوستت داشته باشم، که هنوز دوستم داشته باشی"
می نوشتم
"در نبودنت به تمام ذرات زندگی کافر شده ام، جز ایمان به بازگشت تو"
امروز برای شما مینویسم
یقینا آمده است
ولی روزی که من از هراس دیوارها
خانه را که نه
خودم را ترک کرده بودم| نیکی فیروزکوهی |
-
یک روزی، یک جایی، آدمهای هم فرکانس، همدیگر را پیدا میکنند!
می شوند دوست، رفیق...
آرام میگیری با حرفهایشان؛
و بعد فکر میکنی کاش زودتر پیدا میشد
حضور هیچکس در زندگی اتفاقی نیست -
+خِیلی سَخته کِه بُغض داشتِه باشی امّا نَخوای کَسی بِفَهمِه....
+وَقتی لَبخند می زَنی و تویِ دِل گِریونی
+وَقتی تو خَبر داری و هیچ کَس نِمی دونه
++وَقتی کِه یَواشَکی دوسِش داشِتِه باشی
00سَختِه
. میدونی خِیلی سَختِه .......
#مَن حالَم خوبِه ...دِلَم زِیادی شُلوغِش کَردِه -
نامه ات که به دستم رسید، من خواب بودم؛ نامه ات بیدارم کرد.
نامه ات ستاره ای بود که نیمه شب در خوابم چکید و ناگهان دیدم که بالشم خیس هزار قطره نور است. دانستم که تو اینجا بوده ای و نامه را خودت آورده ای.
رد پای تو روشن است. هر جا که نور هست، تو هستی، خودت گفته ای که نام تو نور است.
نامه ات پر از نام بود. پر از نشان و نشانی. نامت رزاق بود و نشانت روزی و روز.
گفتی که مهمانی است و گفتی هر که هنوز دلی در سینه دارد دعوت است.
گفتی که سفره آسمان پهن است و منتظری تا کسی بیاید و از ظرف داغ خورشید لقمه ای برگیرد.
و گفتی هر کس بیاید و جرعه ای نور بنوشد، عاشق می شود.
گفتی همین است آن اکسیر، آن معجون آتشین که خاک را به بهشت می برد.
و گفتی که از دل کوچک من تا آخرین کوچه کهکشان راهی نیست، اما دم غنیمت است و فرصت کوتاه و گفتی اگر دیر برسیم شاید سفره ات را برچیده باشی، آن وقت شاید تا ابد گرسنه بمانیم...
آی فرشته، آی فرشته که روزی دوستم بودی، بلند شو دستم را بگیر و راه را نشانم بده، که سفره پهن است و مهمانی است.
مبادا که دیر شود، بیا برویم، من تشنه ام، خورشید می خواهم.| عرفان نظر آهاری |
این پست پاک شده! -
سلامتی اون رفیقـی که مجازیه
امــّــــا
یه جوری برات سنگ صبوره
که هیچکدوم از رفیقای واقــعیـت
به گرد پاش هم نمی رسن …
@jahad-20