Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. خــــــــــودنویس
روز آخر ❤️
_
سلام به همه رفقای کنکوری اومدم یه تاپیک بزنم برای روز آخر کنکور، اینجا بچه‌هایی که می‌خوان روز آخر رو مفید درس بخونن، بیان برنامه‌هاشونو پارت‌بندی شده بزارن ️ و هم اونایی که تصمیم گرفتن دیگه درس نخونن و فقط ریلکس کنن، اینجا کنار هم باشیم ، حرف بزنیم ، استرسارو بریزیم دور، انرژی مثبت بدیم و بگیریم ... اگه برنامه‌ریزی برای روز آخر داری، بیا پارت‌هات رو بزار و تا لحظه آخر تلاش کن ( مثل خودم ایده همینه چون مجبورم ) ... اگه تصمیم گرفتی دیگه فقط استراحت کنی که خیلیم عالی ... اگه دکترای پارسالی هستی و تجربه شب قبل کنکور رو داری، لطفا بیا راهنمایی کن، آرامش و انرژی بده :)) ‌ فقط یه خواهش کوچولو دارم لطفا فضای تاپیک آروم و مثبت نگه داریم چون قرار نیست با کارای دیگه اتفاق خاصی بیفته اما با اینکارا اتفاق خاصی میفته @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا
بحث آزاد
برگ انجیر.... ☘️🍀🌿
______
بِسْم رَبّ النور ️ سلام امیدوارم حال دلتون بهترین باشه..... برم سراغ حرف اصلی.... در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️ یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل..... البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم..... اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️ [image: 1686940882701-img_-_.jpg] پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️
بحث آزاد
رقیب
خ
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
خ
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
خ
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
خ
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
خ
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد

خــــــــــودنویس

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
1.7k دیدگاه‌ها 248 کاربران 79.2k بازدیدها 213 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • ramses kabirR آفلاین
    ramses kabirR آفلاین
    ramses kabir
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط ramses kabir انجام شده
    #1345

    ۲۰۲۰۱۲۱۵_۱۶۵۴۴۸.jpg
    چون نگاهِ تو و چشمانِ تو یاقوتِ انار است😍🤩
    خوردنش واجب و دل را این نظر بازی چه کار است؟🤔🤨
    گر نمیکردم ادا چون واجباتم را بدانم😶🙂
    چون مسلمانم بدانم عاقبت کارم به نار است🤕😬
    پس ببین، من را ببخش، گر من به تو زوری بگویم
    بر دلم هرگز مبین چون این خدا آموزِگار است😊🌹
    #قبل از هرچیز بگم که بی مخاطب بود تا خدایی ناکرده سوتفاهمی پیش نیاد😶🙂😐
    و
    ✍شعر:حاج رامسس
    ✍طراحی:بازم حاجی
    و اینکه کمی کسری داشت به بزرگواری ببخشید و یه لایکم تقدیم کنید تا حداقل این روح غم زده امون شاد بشه🙂😊🙃
    با تشکر🙏🌷
    دانش-آموزان-آلاء

    اگ کامل نیستی
    مثه ماه بدرخش

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    30
    • ramses kabirR آفلاین
      ramses kabirR آفلاین
      ramses kabir
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #1346

      و تو ای ملکه ی آذر
      همانی که پاییز هم به احترامش سر خم میکند،
      میدانی زمستان به پیشوازت آمده؟
      و یا یلدا را دیده ای؟
      که قدمگاهت را با دسته گل های انار تزئین میکند،تا شاید این زیباییِ لبِ تو خنده های انار را رنگین تر کند؟
      و تو ای ملکه ی آذر
      آمدی
      و با آمدنت سالِ ما به وقتِ آذر تحویل شد
      و باد ها به احترامت ایستادند و
      ساعت ها مکث کردند و
      این تحفه
      سکوت
      .
      .
      .
      .
      .
      .تولدت مبارک

      ملکه ی آذر.mp3

      اگ کامل نیستی
      مثه ماه بدرخش

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      12
      • kimia_es_afsharK آفلاین
        kimia_es_afsharK آفلاین
        kimia_es_afshar
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #1347

        ۲۰۲۰۱۱۲۱_۱۰۵۵۴۳.jpg

        • میگن :"زمستون میاد
          حالا تو هی گل بکار."

        اندازه تهران حالم ترافیکه :):

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        7
        • M آفلاین
          M آفلاین
          marzyeh78
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #1348

          ۲۰۲۰۱۰۱۹_۱۱۵۲۳۵.jpg

          الحمدالله علی کل حال🧡

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          5
          • SaghiaS آفلاین
            SaghiaS آفلاین
            Saghia
            دانشجویان مهندسی
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #1349

            CAM00235.jpg

            -چو تخته پاره بر موج رها رها رها من ...

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            5
            • SaghiaS آفلاین
              SaghiaS آفلاین
              Saghia
              دانشجویان مهندسی
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Saghia انجام شده
              #1350

              CAM00598.jpg
              عکس کعبه ی توی تسبیح😍 😍

              -چو تخته پاره بر موج رها رها رها من ...

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              7
              • BioB آفلاین
                BioB آفلاین
                Bio
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Bio انجام شده
                #1351

                CamScanner ۱۲-۱۷-۲۰۲۰ ۱۱.۰۰.jpg

                در جزیره تنهایی خویش،
                رو به دریای وسیعی که میان من و
                این قوم، فاصله آبی گشته است،
                رو به آن آبی بی پایان، بر صندلی از جنس غربت
                که دورم می کند از قربت ناس، نشسته ام! نه با چشمانی اشک بار
                که با لبی خندان نشسته ام! می توانم ببینم، نه با چشمانی که از خلق فروبسته ام، با چشمانی که
                خالق باز نمود می بینم! می بینم آن دیویدن ها را! می بینم آن حرص و آز و طمع و هوا های شیطانی را!
                آه! که این انسان فراموش کرده که روحش همان روح پاک است . ذاتشان همان ذات مقدس!
                و آنچنان در این بحر، که میان ماست، غرقه گشته اند که گویی از یاد برده اند که بازگشت همه به سوی اوست!


                وقتی دل دیوانه وسط فیزیک خوندن ...

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                9
                • zeinabmaghsoudiZ آفلاین
                  zeinabmaghsoudiZ آفلاین
                  zeinabmaghsoudi
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #1352

                  پارسال همین موقع ها بود ...
                  که تعهد دادم به خودم که بخونم که به قول معروف حقمو از زندگی بگیرم دیگه خانم دکتر خانم دکتر داشت خفم میکرد و من که میدونستم حتی آبیاری گیاهان اقیانوسی هم قبول نمیشم ذهنم داشت منفجر میشد پاشدم سرچی در گوگل قبولی در 4 ماه قبولی در 5 ماه این مشاور و اون مشاور که آقا از الان میشه؟ و صداهایی که میگفتن چرا که نشه تازه الان همه شروع میکنن 🙂
                  امتحانای مدرسه رو به بهونه آزمون بپیچون و آزمونو به بهونه امتحان
                  هر بار سرافکنده تر از دیروز که ای بابا حالا یه روز که چیزی نیست
                  همینجوری یه روز روز تبدیل شد به دو ماه و عید رسید
                  اوضاع کرونا شد و همه درگیر کرونا شده بودن تا قبل اون بهونه اینکه مدرسه نمیزاره درس بخونم :|
                  اما حالا دیگه بهونه ای نبود
                  منی که روز ها و هفته ها و ماه ها رو هدر داده بودم و به امید جمع بندی هایی که فکر میکردم واسم چشم بندی میکنن روز هارو پشت سر میزاشتم همینطوری آزمون ها رو یکی پشت اون یکی خراب میکردم و جوری وانمود میکردم که همه فک میکردن رتبه یک تا ده کنکور منم :|
                  از کنکور و حال و هواش فقط کتابای بیشمار و پک های مختلف و جزوه های زیاد دور خودم داشتم که بعله چه کنکوری خفنی هستم من و از همین حرفا
                  مهمونی نمیرفتم هیچ کسو راه نمیدادم تو خونه که آقا من کنکوریم . فلان است و فیسال است خونواده و فک و فامیل دیگه دکتر صدام میکردن و همه مطمئن بودن که بعله امسال پزشکی رو شاخشه اما امان و فغان از من که فروردین گذشت و همچنان منتظر معجزه الهی برای قبولی :|
                  تا اینکه یکی از بچه های اینجا یه پیامی گذاشت احساس کردم میتونه کمکم کنه باهاش حرف زدم میخواست نا امیدم نکنه و انگیزه بده بهم نمیگفت از الان میشه پزشکی آورد اما گفت تلاش کن دیر نیست و من شروع کردم بالاخره اما مثل آمپول تقویتی یا هایپی میموند که انرژی چند ساعته بهت میده فک میکردم انگیزم کم شده تو این پیج و اون پیج و این کانال اون کانال دنبال انگیزه بودم اما هیهات همش فقط یکی دو روز گاهی حتی چند ساعت روت تاثیر داشت و بعد از اون همین آشو همین کاسه 😞
                  خلاصه رسید به امتحانات نهایی تو این مدت که گذشت فقط کلیپ درسی نگا کردم یکی نبود بگه آخه مرد نا حسابی یکمم خودت بخون فقط فیلم دیدن که تاثیر نداره ولی کو گوش شنوا
                  امتحانای اول و فقط شبیه ساز دیدم و فارغ از ورق زدن کتابی رفتم سر جلسه و همونطور که تصور میکنین امتحان و یکی پس از دیگری خراب کردم 🙂
                  چنتا که گذشت با خودم گفتم بیا و آبرو داری کن لااقل معدل خوب ببر واسه خونواده بیخیال حال و هوای کنکور شدم و شروع کردم تشریحی خوندن کتابا خدارو شکر آبرو داری کردم ومعدل نسبتا خوبی تحویل خونواده دادم
                  این بینا بین هم خبر تعویق کنکور و بالا پایین شدنش بهونه خوبی شده بود که من درسو شروع نکنم و همچنان بر لب جوی بنشین و گذر عمر ببین
                  امتحانا که تموم شد گفتیم بریم سراغ درس و مرس
                  شروع کردم فیلم دیدن راه ابریشم ریاضی و نصفه دیده بودم اونو دیدم و ولی فقط دیدم نه تستی و خودم حل کردم نه هیچی مثل فیلم سینمایی فیلمو پلی میکردم و گاهی حتی وسطش میخوابیدم
                  بعد اون شروع همایشا بود همایش طلایی ها رو خریده بودم و دیگه توان خرید آرشو نداشتم فقط ریاضیشو خریدم
                  یکی یکی همایشا رو میدیدم همچون فیلمی سریالی بدون هیچ تمرینی و در انتظار معجزه الهی برای موفقیت
                  حدود دو هفته ای به کنکور مونده بود من یه روز بخون یه روز نخون ساعت 5 صبح پامیشدم و میرفتم تو اتاق مطالعه و میخوابیدم تا 1 بعد از ظهر فارغ از هرچیز فارغ از هیاهو :|
                  به همه دنیا متوسل میشدم که امسال قبول شم
                  دو روز به کنکورم مونده بود و دیگه به حدی از پوچی رسیده بودم که فقط مرگ میتونست حال دلمو خوب کنه
                  شب قبل کنکور شد و زدم زیر گریه فک میکردن به خاطر استرسه
                  اما فقط این من بودم که میدونستم از بلد نبودنه خلاصه 31 مرداد به سمت کنکور رفتیم و همونطور که انتظار شو داشتم سوال پشت سوال میومد که بلد نبودم حل کنم
                  فقط عربیو خوب زده بودم اونم طی 6 سال تلاشی که از هفتم تا دوازدهم مادر کرده بود تا عربی یاد بگیرم
                  کنکور و دادم و بلافاصله بعد از بیرون اومدن از حوزه به خونوادم گفتم که امسال میشینم پشت کنکور و همه خندیدن
                  فک میکردن شوخی میکنم و کنکور و خوب دادم
                  هرکی ازم پرسید چطور بود گفتم که میشینم
                  خلاصه گذشت و شبهایی که گریه میکردم و افسوس میخوردم و میگفتم خدایا فقط 3 ماه فرصت میخوام تا بترکونم تا نشون بدم که میتونم اما...
                  نتایج اومد همه با شوق و ذوق به صفحه خیره شده بودن تا رتبه زیر 1000 منو ببینن استرس همه جونمو گرفته بود دستام میلرزید خودم میدونستم که نمیشه میدونستم غیر ممکنه
                  صفحه که باز شد اشک از چشام اومد قلبم یه لحظه دیگه نزد و سکوتی که همه اتاقو پر کرده بود داشتم خفه میشدم ب مرز جنون رسیدم و همه میخاستن آرومم کنن ولی ته ته ته دلم خبر داشتم که این نتیجه حاصل تلاش خودمه و نباید انتظار بهتر از اینو داشته باشم
                  تصمیم گرفتم بشینم پشت کنکور و اشتباهات و تکرار نکنم 🙂
                  اون حسی که داشت خفم میکرد
                  اون جایی از زندگی که نابود شدم
                  قسمتی که شکستم و دیگه تیکه هام مثل قبل بهم وصل نشد
                  هیچ کدومو دوباره تجربه نکنم
                  سخت بود هی زمین خوردم هی خدا دستمو گرفت
                  آدم خوباشو سر راهم گذاشت و هربار زخمی بلند شدم آروم آروم زخما دارن خوب میشن
                  ولی جاش میمونه بازم بهتر از اینه که درد بکشم
                  خلاصه که یه کاری کنین زخمی نشین
                  پ.ن: ببخشید طولانی شد 🙂
                  دانش-آموزان-آلاء تجربیا ریاضیا

                  رُمَیصار JuDiJ 2 پاسخ آخرین پاسخ
                  18
                  • _ _F_SSU_

                    این عکسها مربوط به دوران کنکور هست ......
                    .
                    .
                    متن جایگزین
                    .
                    متن جایگزین
                    .
                    متن جایگزین
                    .
                    متن جایگزین

                    Fatemeh SuF آفلاین
                    Fatemeh SuF آفلاین
                    Fatemeh Su
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #1353
                    این پست پاک شده!
                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    0
                    • zeinabmaghsoudiZ zeinabmaghsoudi

                      پارسال همین موقع ها بود ...
                      که تعهد دادم به خودم که بخونم که به قول معروف حقمو از زندگی بگیرم دیگه خانم دکتر خانم دکتر داشت خفم میکرد و من که میدونستم حتی آبیاری گیاهان اقیانوسی هم قبول نمیشم ذهنم داشت منفجر میشد پاشدم سرچی در گوگل قبولی در 4 ماه قبولی در 5 ماه این مشاور و اون مشاور که آقا از الان میشه؟ و صداهایی که میگفتن چرا که نشه تازه الان همه شروع میکنن 🙂
                      امتحانای مدرسه رو به بهونه آزمون بپیچون و آزمونو به بهونه امتحان
                      هر بار سرافکنده تر از دیروز که ای بابا حالا یه روز که چیزی نیست
                      همینجوری یه روز روز تبدیل شد به دو ماه و عید رسید
                      اوضاع کرونا شد و همه درگیر کرونا شده بودن تا قبل اون بهونه اینکه مدرسه نمیزاره درس بخونم :|
                      اما حالا دیگه بهونه ای نبود
                      منی که روز ها و هفته ها و ماه ها رو هدر داده بودم و به امید جمع بندی هایی که فکر میکردم واسم چشم بندی میکنن روز هارو پشت سر میزاشتم همینطوری آزمون ها رو یکی پشت اون یکی خراب میکردم و جوری وانمود میکردم که همه فک میکردن رتبه یک تا ده کنکور منم :|
                      از کنکور و حال و هواش فقط کتابای بیشمار و پک های مختلف و جزوه های زیاد دور خودم داشتم که بعله چه کنکوری خفنی هستم من و از همین حرفا
                      مهمونی نمیرفتم هیچ کسو راه نمیدادم تو خونه که آقا من کنکوریم . فلان است و فیسال است خونواده و فک و فامیل دیگه دکتر صدام میکردن و همه مطمئن بودن که بعله امسال پزشکی رو شاخشه اما امان و فغان از من که فروردین گذشت و همچنان منتظر معجزه الهی برای قبولی :|
                      تا اینکه یکی از بچه های اینجا یه پیامی گذاشت احساس کردم میتونه کمکم کنه باهاش حرف زدم میخواست نا امیدم نکنه و انگیزه بده بهم نمیگفت از الان میشه پزشکی آورد اما گفت تلاش کن دیر نیست و من شروع کردم بالاخره اما مثل آمپول تقویتی یا هایپی میموند که انرژی چند ساعته بهت میده فک میکردم انگیزم کم شده تو این پیج و اون پیج و این کانال اون کانال دنبال انگیزه بودم اما هیهات همش فقط یکی دو روز گاهی حتی چند ساعت روت تاثیر داشت و بعد از اون همین آشو همین کاسه 😞
                      خلاصه رسید به امتحانات نهایی تو این مدت که گذشت فقط کلیپ درسی نگا کردم یکی نبود بگه آخه مرد نا حسابی یکمم خودت بخون فقط فیلم دیدن که تاثیر نداره ولی کو گوش شنوا
                      امتحانای اول و فقط شبیه ساز دیدم و فارغ از ورق زدن کتابی رفتم سر جلسه و همونطور که تصور میکنین امتحان و یکی پس از دیگری خراب کردم 🙂
                      چنتا که گذشت با خودم گفتم بیا و آبرو داری کن لااقل معدل خوب ببر واسه خونواده بیخیال حال و هوای کنکور شدم و شروع کردم تشریحی خوندن کتابا خدارو شکر آبرو داری کردم ومعدل نسبتا خوبی تحویل خونواده دادم
                      این بینا بین هم خبر تعویق کنکور و بالا پایین شدنش بهونه خوبی شده بود که من درسو شروع نکنم و همچنان بر لب جوی بنشین و گذر عمر ببین
                      امتحانا که تموم شد گفتیم بریم سراغ درس و مرس
                      شروع کردم فیلم دیدن راه ابریشم ریاضی و نصفه دیده بودم اونو دیدم و ولی فقط دیدم نه تستی و خودم حل کردم نه هیچی مثل فیلم سینمایی فیلمو پلی میکردم و گاهی حتی وسطش میخوابیدم
                      بعد اون شروع همایشا بود همایش طلایی ها رو خریده بودم و دیگه توان خرید آرشو نداشتم فقط ریاضیشو خریدم
                      یکی یکی همایشا رو میدیدم همچون فیلمی سریالی بدون هیچ تمرینی و در انتظار معجزه الهی برای موفقیت
                      حدود دو هفته ای به کنکور مونده بود من یه روز بخون یه روز نخون ساعت 5 صبح پامیشدم و میرفتم تو اتاق مطالعه و میخوابیدم تا 1 بعد از ظهر فارغ از هرچیز فارغ از هیاهو :|
                      به همه دنیا متوسل میشدم که امسال قبول شم
                      دو روز به کنکورم مونده بود و دیگه به حدی از پوچی رسیده بودم که فقط مرگ میتونست حال دلمو خوب کنه
                      شب قبل کنکور شد و زدم زیر گریه فک میکردن به خاطر استرسه
                      اما فقط این من بودم که میدونستم از بلد نبودنه خلاصه 31 مرداد به سمت کنکور رفتیم و همونطور که انتظار شو داشتم سوال پشت سوال میومد که بلد نبودم حل کنم
                      فقط عربیو خوب زده بودم اونم طی 6 سال تلاشی که از هفتم تا دوازدهم مادر کرده بود تا عربی یاد بگیرم
                      کنکور و دادم و بلافاصله بعد از بیرون اومدن از حوزه به خونوادم گفتم که امسال میشینم پشت کنکور و همه خندیدن
                      فک میکردن شوخی میکنم و کنکور و خوب دادم
                      هرکی ازم پرسید چطور بود گفتم که میشینم
                      خلاصه گذشت و شبهایی که گریه میکردم و افسوس میخوردم و میگفتم خدایا فقط 3 ماه فرصت میخوام تا بترکونم تا نشون بدم که میتونم اما...
                      نتایج اومد همه با شوق و ذوق به صفحه خیره شده بودن تا رتبه زیر 1000 منو ببینن استرس همه جونمو گرفته بود دستام میلرزید خودم میدونستم که نمیشه میدونستم غیر ممکنه
                      صفحه که باز شد اشک از چشام اومد قلبم یه لحظه دیگه نزد و سکوتی که همه اتاقو پر کرده بود داشتم خفه میشدم ب مرز جنون رسیدم و همه میخاستن آرومم کنن ولی ته ته ته دلم خبر داشتم که این نتیجه حاصل تلاش خودمه و نباید انتظار بهتر از اینو داشته باشم
                      تصمیم گرفتم بشینم پشت کنکور و اشتباهات و تکرار نکنم 🙂
                      اون حسی که داشت خفم میکرد
                      اون جایی از زندگی که نابود شدم
                      قسمتی که شکستم و دیگه تیکه هام مثل قبل بهم وصل نشد
                      هیچ کدومو دوباره تجربه نکنم
                      سخت بود هی زمین خوردم هی خدا دستمو گرفت
                      آدم خوباشو سر راهم گذاشت و هربار زخمی بلند شدم آروم آروم زخما دارن خوب میشن
                      ولی جاش میمونه بازم بهتر از اینه که درد بکشم
                      خلاصه که یه کاری کنین زخمی نشین
                      پ.ن: ببخشید طولانی شد 🙂
                      دانش-آموزان-آلاء تجربیا ریاضیا

                      رُمَیصار آفلاین
                      رُمَیصار آفلاین
                      رُمَیصا
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #1354
                      این پست پاک شده!
                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      3
                      • zeinabmaghsoudiZ zeinabmaghsoudi

                        پارسال همین موقع ها بود ...
                        که تعهد دادم به خودم که بخونم که به قول معروف حقمو از زندگی بگیرم دیگه خانم دکتر خانم دکتر داشت خفم میکرد و من که میدونستم حتی آبیاری گیاهان اقیانوسی هم قبول نمیشم ذهنم داشت منفجر میشد پاشدم سرچی در گوگل قبولی در 4 ماه قبولی در 5 ماه این مشاور و اون مشاور که آقا از الان میشه؟ و صداهایی که میگفتن چرا که نشه تازه الان همه شروع میکنن 🙂
                        امتحانای مدرسه رو به بهونه آزمون بپیچون و آزمونو به بهونه امتحان
                        هر بار سرافکنده تر از دیروز که ای بابا حالا یه روز که چیزی نیست
                        همینجوری یه روز روز تبدیل شد به دو ماه و عید رسید
                        اوضاع کرونا شد و همه درگیر کرونا شده بودن تا قبل اون بهونه اینکه مدرسه نمیزاره درس بخونم :|
                        اما حالا دیگه بهونه ای نبود
                        منی که روز ها و هفته ها و ماه ها رو هدر داده بودم و به امید جمع بندی هایی که فکر میکردم واسم چشم بندی میکنن روز هارو پشت سر میزاشتم همینطوری آزمون ها رو یکی پشت اون یکی خراب میکردم و جوری وانمود میکردم که همه فک میکردن رتبه یک تا ده کنکور منم :|
                        از کنکور و حال و هواش فقط کتابای بیشمار و پک های مختلف و جزوه های زیاد دور خودم داشتم که بعله چه کنکوری خفنی هستم من و از همین حرفا
                        مهمونی نمیرفتم هیچ کسو راه نمیدادم تو خونه که آقا من کنکوریم . فلان است و فیسال است خونواده و فک و فامیل دیگه دکتر صدام میکردن و همه مطمئن بودن که بعله امسال پزشکی رو شاخشه اما امان و فغان از من که فروردین گذشت و همچنان منتظر معجزه الهی برای قبولی :|
                        تا اینکه یکی از بچه های اینجا یه پیامی گذاشت احساس کردم میتونه کمکم کنه باهاش حرف زدم میخواست نا امیدم نکنه و انگیزه بده بهم نمیگفت از الان میشه پزشکی آورد اما گفت تلاش کن دیر نیست و من شروع کردم بالاخره اما مثل آمپول تقویتی یا هایپی میموند که انرژی چند ساعته بهت میده فک میکردم انگیزم کم شده تو این پیج و اون پیج و این کانال اون کانال دنبال انگیزه بودم اما هیهات همش فقط یکی دو روز گاهی حتی چند ساعت روت تاثیر داشت و بعد از اون همین آشو همین کاسه 😞
                        خلاصه رسید به امتحانات نهایی تو این مدت که گذشت فقط کلیپ درسی نگا کردم یکی نبود بگه آخه مرد نا حسابی یکمم خودت بخون فقط فیلم دیدن که تاثیر نداره ولی کو گوش شنوا
                        امتحانای اول و فقط شبیه ساز دیدم و فارغ از ورق زدن کتابی رفتم سر جلسه و همونطور که تصور میکنین امتحان و یکی پس از دیگری خراب کردم 🙂
                        چنتا که گذشت با خودم گفتم بیا و آبرو داری کن لااقل معدل خوب ببر واسه خونواده بیخیال حال و هوای کنکور شدم و شروع کردم تشریحی خوندن کتابا خدارو شکر آبرو داری کردم ومعدل نسبتا خوبی تحویل خونواده دادم
                        این بینا بین هم خبر تعویق کنکور و بالا پایین شدنش بهونه خوبی شده بود که من درسو شروع نکنم و همچنان بر لب جوی بنشین و گذر عمر ببین
                        امتحانا که تموم شد گفتیم بریم سراغ درس و مرس
                        شروع کردم فیلم دیدن راه ابریشم ریاضی و نصفه دیده بودم اونو دیدم و ولی فقط دیدم نه تستی و خودم حل کردم نه هیچی مثل فیلم سینمایی فیلمو پلی میکردم و گاهی حتی وسطش میخوابیدم
                        بعد اون شروع همایشا بود همایش طلایی ها رو خریده بودم و دیگه توان خرید آرشو نداشتم فقط ریاضیشو خریدم
                        یکی یکی همایشا رو میدیدم همچون فیلمی سریالی بدون هیچ تمرینی و در انتظار معجزه الهی برای موفقیت
                        حدود دو هفته ای به کنکور مونده بود من یه روز بخون یه روز نخون ساعت 5 صبح پامیشدم و میرفتم تو اتاق مطالعه و میخوابیدم تا 1 بعد از ظهر فارغ از هرچیز فارغ از هیاهو :|
                        به همه دنیا متوسل میشدم که امسال قبول شم
                        دو روز به کنکورم مونده بود و دیگه به حدی از پوچی رسیده بودم که فقط مرگ میتونست حال دلمو خوب کنه
                        شب قبل کنکور شد و زدم زیر گریه فک میکردن به خاطر استرسه
                        اما فقط این من بودم که میدونستم از بلد نبودنه خلاصه 31 مرداد به سمت کنکور رفتیم و همونطور که انتظار شو داشتم سوال پشت سوال میومد که بلد نبودم حل کنم
                        فقط عربیو خوب زده بودم اونم طی 6 سال تلاشی که از هفتم تا دوازدهم مادر کرده بود تا عربی یاد بگیرم
                        کنکور و دادم و بلافاصله بعد از بیرون اومدن از حوزه به خونوادم گفتم که امسال میشینم پشت کنکور و همه خندیدن
                        فک میکردن شوخی میکنم و کنکور و خوب دادم
                        هرکی ازم پرسید چطور بود گفتم که میشینم
                        خلاصه گذشت و شبهایی که گریه میکردم و افسوس میخوردم و میگفتم خدایا فقط 3 ماه فرصت میخوام تا بترکونم تا نشون بدم که میتونم اما...
                        نتایج اومد همه با شوق و ذوق به صفحه خیره شده بودن تا رتبه زیر 1000 منو ببینن استرس همه جونمو گرفته بود دستام میلرزید خودم میدونستم که نمیشه میدونستم غیر ممکنه
                        صفحه که باز شد اشک از چشام اومد قلبم یه لحظه دیگه نزد و سکوتی که همه اتاقو پر کرده بود داشتم خفه میشدم ب مرز جنون رسیدم و همه میخاستن آرومم کنن ولی ته ته ته دلم خبر داشتم که این نتیجه حاصل تلاش خودمه و نباید انتظار بهتر از اینو داشته باشم
                        تصمیم گرفتم بشینم پشت کنکور و اشتباهات و تکرار نکنم 🙂
                        اون حسی که داشت خفم میکرد
                        اون جایی از زندگی که نابود شدم
                        قسمتی که شکستم و دیگه تیکه هام مثل قبل بهم وصل نشد
                        هیچ کدومو دوباره تجربه نکنم
                        سخت بود هی زمین خوردم هی خدا دستمو گرفت
                        آدم خوباشو سر راهم گذاشت و هربار زخمی بلند شدم آروم آروم زخما دارن خوب میشن
                        ولی جاش میمونه بازم بهتر از اینه که درد بکشم
                        خلاصه که یه کاری کنین زخمی نشین
                        پ.ن: ببخشید طولانی شد 🙂
                        دانش-آموزان-آلاء تجربیا ریاضیا

                        JuDiJ آفلاین
                        JuDiJ آفلاین
                        JuDi
                        ناظم
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #1355
                        این پست پاک شده!
                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        1
                        • رُمَیصار آفلاین
                          رُمَیصار آفلاین
                          رُمَیصا
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #1356

                          ۲۰۲۰۱۰۰۸_۱۶۰۳۴۷.jpg
                          💙

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          6
                          • Dr.agonD آفلاین
                            Dr.agonD آفلاین
                            Dr.agon
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #1357

                            https://s17.picofile.com/file/8419730026/۲۰۲۱۰۱۰۱_۲۱۴۰۰۰.jpg
                            .
                            امم از سری تقویتی هایی ک شخصا استفاده می کنم ^_^
                            تزئینات و جینگیلاش کار خودمه
                            نوشته ها هم همینطور
                            نوشته رو قوطی قرص هم my own power هست!
                            اینم نمونه روحیه دادنا ب خودم:)
                            https://s17.picofile.com/file/8419730200/۲۰۲۱۰۱۰۱_۲۱۵۴۲۶_LI.jpg

                            https://s16.picofile.com/file/8419730642/۲۰۲۱۰۱۰۱_۲۱۵۵۱۲.jpg

                            https://s16.picofile.com/file/8419730792/۲۰۲۱۰۱۰۱_۲۱۵۵۲۰.jpg

                            https://s16.picofile.com/file/8419730976/۲۰۲۱۰۱۰۱_۲۱۵۷۲۱.jpg

                            https://s17.picofile.com/file/8419731100/۲۰۲۱۰۱۰۱_۲۱۵۷۴۰.jpg

                            https://s16.picofile.com/file/8419731192/۲۰۲۱۰۱۰۱_۲۱۵۸۵۵.jpg

                            https://s17.picofile.com/file/8419730326/۲۰۲۱۰۱۰۱_۲۱۵۴۴۱.jpg

                            https://s17.picofile.com/file/8419730476/۲۰۲۱۰۱۰۱_۲۱۵۴۵۹.jpg

                            https://s16.picofile.com/file/8419731350/۲۰۲۱۰۱۰۱_۲۱۵۹۰۱.jpg

                            https://s16.picofile.com/file/8419731518/۲۰۲۱۰۱۰۱_۲۱۵۹۲۴.jpg

                            ن ب قشنگی حرفا خودم،ن ب زشتی قضاوت شما،معمولی تر از معمولی=)

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            7
                            • amirh_hmyfA آفلاین
                              amirh_hmyfA آفلاین
                              amirh_hmyf
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #1358
                              این پست پاک شده!
                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              6
                              • zeinab dehghaniZ آفلاین
                                zeinab dehghaniZ آفلاین
                                zeinab dehghani
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #1359
                                این پست پاک شده!
                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                2
                                • zeinab dehghaniZ آفلاین
                                  zeinab dehghaniZ آفلاین
                                  zeinab dehghani
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #1360
                                  این پست پاک شده!
                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  0
                                  • ZaraaZ آفلاین
                                    ZaraaZ آفلاین
                                    Zaraa
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #1361

                                    روزت بخیر آلایی جان🥰
                                    اول صبحی چند نصیحت از من بشنو که بدنمیبینی
                                    هیییچ وقت مغزت را دست کم نگیر
                                    بگذار لامصب کارش را بکند!!
                                    برای تفکر ساخته شد
                                    برای تفکر قبل از سخن گفتن:(
                                    درعجبم چرا برای تفکر قبل از هر سخنی، استفاده نمیشود؟؟!!
                                    دلی را رنجاندن اسان است و ترمیمش دشوار:/
                                    مغز را استفاده باید کرد...
                                    قبل از هر سخنی ،فکر باید کرد
                                    سنجیده باید سخن گفت...
                                    کاری ندارم از هر کنش و واکنشی
                                    ولی درهرشرایطی بدان که....هرحرفی،هرحرف "اشتباهی" ،که نمیدانی را ،نقل نکنی...!!
                                    که عواقبش چندی بعد سراغت را میگیرد!
                                    .
                                    .
                                    .
                                    .
                                    .
                                    .
                                    پ.ن:دیشب انقدر از دلشکوندن های بعضیا شرمنده شدم که نمیدونستم چکار کنم که فقط صبح شه:)

                                    درحال ساخت زیرساخت های آینده🎈🌈🚀

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    9
                                    • ali s 1A آفلاین
                                      ali s 1A آفلاین
                                      ali s 1
                                      اخراج شده
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #1362

                                      زمان میگذره ولی نمیگذره،اره نمیگذره ولی میگذره...انقدر تو کف دره اوج رو میبنی ک انگار توی اوجی کف دره رو میبینی.گم می شی.نوسان.دوست داری خودتو از خودت بیرون بکِشی،بُکشیش،ی خودِ نو لوود کنی روی خودت.نمیذارن
                                      اصلاح با کدام سلاح اخع،شبیه چیه؟
                                      ی دندان غفونی،بمونه میکُشتت.میکِشمش.
                                      نمیشه.
                                      خب؟
                                      این سوهان.بگیر انقدر بِکش روش تا از بین بره.
                                      زمستانه.
                                      stoooooop
                                      هیس
                                      حیرااااان
                                      و
                                      مااااااات...
                                      نشو،وقتی که مات شدی.
                                      هیس.نگا کن.
                                      جنگه.جنگه جهانیه.جهانیه.ذهنم...جهااااد،فتوا میده به قتل خودیا.کو؟کسی نی؟جایی نی،سلول به سلول پُره ک.کو.ن پَره،پوچ.پُف کنم تا بفهمی؟میفهمم اما بذار فک کنم ک نمیفهمم،دَردش کمتره.نور واسه کورِ مغزی؟
                                      «تا دُرد نیاشامی زین دَرد نیارامی»
                                      «از قضا سرکنگبین صفرا فزود»
                                      چاره؟
                                      سوهان.جیم مرگ
                                      ب کو؟
                                      «تا که شب چه زاید باز»....

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      4
                                      • MahdyyyM Mahdyyy

                                        AdobePhotoshopExpress_4aaae2a72fde45bd811e163263c59765 (2).jpg

                                        ای ساقیا مستانه رو، آن یار را آواز ده🍃
                                        گر او نمی آید بگو،آن دل که بردی بازده🍂
                                        دانش-آموزان-آلاء

                                        Amaryllis HeshmatiA آفلاین
                                        Amaryllis HeshmatiA آفلاین
                                        Amaryllis Heshmati
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #1363

                                        Mahdyyy ،😍😍😍👏👏

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        1
                                        • zeinab dehghaniZ آفلاین
                                          zeinab dehghaniZ آفلاین
                                          zeinab dehghani
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط zeinab dehghani انجام شده
                                          #1364

                                          به نام خدایی ک مهربانی اش تا بی نهایت فراتر از مرزهای اندیشه های ماست✨ ✨
                                          .........
                                          هرکسی توی زندگی ای ک خدا بهش هدیه داده شرایط مختلفی رو تجربه میکنه.توی بعضی از اتفاقاتی قرار میگیره ک حتی ی لحظه از خودش میپرسه :من الان واقعن باید چیکارکنم؟اصن من چرا اینجام؟چرا کسی حرف منونمیفهمه؟.....
                                          اینکه اتفاقات بوجوداومده دلیل کارهای خودمون باشه یا ب خاطر ی نفر دیگه یا قضاوقدرالهی ویا هرچیز دیگه ای مهم نیست.........یعنی مهم هست ولی ن ب اندازه ای ک باید ب این فکرکنیم ک چ جوری میتونیم این از این اتفاق یا مشکل سربلند بیرون بیایم..................
                                          .........
                                          همه ی ماها روز ب روز زندگیمون روسپری میکنیم و یکی یکی سالگردهای جشن تولدمون رومیگذرونیم............
                                          ی روزی هم ما جای اون آدم بزرگای زندگیمون قرارمیگیریم.......... یعنی میشیم آدم بزرگ زندگی دهه های بعد از خودمون.............
                                          توی هربحثی ک همیشه توی زندگی ها بوجود میاداگه هرکسی بیادو اون قضیه و اتفاق رو فقط و فقط از زاویه ی دید خودش نگاه نکنه......شاید خیلیییی از بحث های بعدش بوجودنیاد وحتی خیلییییی چیزا بهترباقی بمونه......
                                          اینکه من یادبگیرم و یادم بمونه توی هرماجرایی علاوه بر دید خودم ، از دید هرفرد مختلف مربوط ب اون ماجرا نگاه کنم (حالا همه ی افرادهم نشد حداقل یکی از افراد) شاید کمتر توی ماجراها اذیت بشم......وحتی اون ماجرا خیلیی زودتر از زمان قبلی خودش ب پایان برسه:)
                                          ...............
                                          ی روزی هممون از اینکه چرا توی فلان اتفاق یا فلان بحث تندروی کردیم و برای ی لحظه حق رو ب طرفمون ندادیم پشیمون میشیم...... (حداقل طبق برهان خلف مساله رو حل کنیم://)
                                          تادیر نشده بزاریم حداقل ی پشیمونی کمتر توی زندگی هامون باشلوار راه راه جلومون راه بره و موجب آزار روحی مابشه
                                          ............
                                          ی کاری بکنیم ک خودمون شرمنده ی خودمون نشیم
                                          .....
                                          ب وقت روزی ک چندین ساله از ی هفته قبل براش برنامه میریزم و هربار برنامه هام ب خاطرات عملی نشده میپیونده:////.........ولی انصافا وقتی بعد از امروز درمورد برنامه هایی ک میخواستم عملی کنم بهش میگم هردوکلی میخندیم و برامون میشه شیرینتر از هر شیرینی ای ک توی امروز بهمون تعارف میشه:)))
                                          HBD my sister🎉

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          2
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 66
                                          • 67
                                          • 68
                                          • 69
                                          • 70
                                          • 83
                                          • 84
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع