Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. خــــــــــودنویس
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
ف
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
ف
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
ف
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
ف
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد
خاطرات خواهر برادری
Gharibe GomnamG
خب سلام اینم از تاپیکی که قولشو داده بودم خاطرات خنده دار یا تلخ خودتونو که با خواهر برادراتون دارین بیاین بگین ترجیحا خنده دار باشه خب دعوت میکنم از @roghayeh-eftekhari @F-seif-0 @Ftm-montazeri @Ariana-Ariana @Infinitie-A @ramses-kabir @Zahra-hamrang @Fargol-Sh @مجتبی-ازاد @Yasin-sheibak @Elham650 @Mehrsa-14 @گروه-بچه-هایی-که-خواهر-یا-برادر-دارن فعلا شماهارو یادم بود که خواهر برادر دارین @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
بحث آزاد
کتابخانه رنگی
_MILAD__
سلام به همه دوستان عزیز در جهت گسترش فرهنگ کتابخوانی تصمیم گرفتیم تایپکی راه اندازی کنیم که شما یکم کتاب غیر درسی بخونید خب همین اول بگم همتون لایک میکنین اول بعد پست میذارین اشتباه نزنین یدفه و منفی بدید اصلا هم دستوری نبود خلاصه نمیدونم چه چیزایی میتونید بذارید : -بریده ای از کتاب ها -معرفی کتاب -گذاشتن لینک دانلود کتاب اگه صوتی و ایناست و از سایتی برداشتید نگاه کنید حتما %(#ff0000)[منبع ] بذارید با تشکر @دانش-آموزان-آلاء
بحث آزاد
کمکککک
S AlihoseiniS
سلام من امسال بعد از ده سال تغییر رشته دادم از هنر به تجربی و هیچی نمیدونم الان نمیدونم از کجا شروع کنم؟چجوری پیش برم؟چجوری برنامه ریزی کنم؟نیاز دارم یکی یا چند نفر پایه باشن با هم پیش بریم و بخونیم که اگه سوالی چیزی بود بشه پرسید🥲🥲 میشه کمکم کنین؟!
بحث آزاد

خــــــــــودنویس

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
1.7k دیدگاه‌ها 248 کاربران 75.3k بازدیدها 213 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • _ آفلاین
    _ آفلاین
    _F_SSU_
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #1365

    متن جایگزین

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    7
    • pouya hosein pourP آفلاین
      pouya hosein pourP آفلاین
      pouya hosein pour
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #1366

      شیر شدم شمشیر شدم
      نیست شدم در گیر شدم
      سیر شدم دلگیر شدم
      هیچ شدم بی جان شدم
      ولی
      تو در کنار م شدی ناب شدم
      خواب شدم
      سار شدم
      اوازه ی دلها شدم
      (دروغه مگه بگی و نگی)
      (دلو بدی و ندی)
      (خود رو سیر کنی و نکنی )
      👁👁
      e_e

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      1
      • jahad.20J آفلاین
        jahad.20J آفلاین
        jahad.20
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط jahad.20 انجام شده
        #1367

        ۲۰۲۱-۰۱-۲۲_۱۸-۵۰-۲۱_ISO0_ET1_9223372036854775807_EM2_NM1_US0_NS0.jpg

        • آرام آرام این شب تیره روشن میشود
        • در این آسمان تاریک گاهی
        • خورشید است که طلوع میکند
        • وگاهی تاریکی است که راه را روشن میکند🌱

        نمیدانم حسین غریب تر است
        یا کسانی که با حسین رفیق نیستند :)

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        6
        • M.anM M.an

          اولین پست 😄

          0_1534588683605_۲۰۱۸۰۸۱۸_۱۵۰۶۵۳.jpg

          چیچکچ آفلاین
          چیچکچ آفلاین
          چیچک
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #1368

          @m-an ایول مدیر
          خوشم اومد

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          3
          • ali s 1A آفلاین
            ali s 1A آفلاین
            ali s 1
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط ali s 1 انجام شده
            #1369

            IMG_20210129_210717.jpg

            «گیرم لبت نگردد بی پرده در تکلم....
            از شوخی تبسم واکن نقاب نیمی....»

            به هرحال«پرده»درهر مقطع ممکن است معنی خاصی بدهد مثل نقاب،پرده ی خانه و...‌،شاعر بیدل ما در ۴ قرن پیش اشاره مینماید ک«بر فرض ما بگیریم اصلا شما بدون ماسک حرفی نمیزنی (به هرحال چون شمایی را کرونا لیاقت گرفتنش ندارد)اوکی،نقابه دهن چی؟حداقل ی نیم خند بزن و این نقابه دهن رو نصفش باز کن لامذهب»
            در متون کهن نقد بر این است که شاید معشوقه سیگاری بوده است یا دندان هایی نامنظم و درهم برهم چون زلف شما و وضع روزگار ما داشته ،ک بدون ماسک تکلم نکرده است،طبیبی گفت خانم میم عین شین قاف شاید دچار بیماری جمع هراسی میبوده چرا که بدون نقاب لب از لب وا نکرده است
            نقل است کودکی ۱۳ ساله با ذهنی ۱۸ پلاس ساله،از طرفداران اینده ایرج میرزا بر شعر گذر کرد،وی چنین پست نمود ک
            در اینجا «پرده»منظور حیا است و چنین میشود؛
            باو باش،اصلا شما اِنده رک و راست بودن،اصلا لب باز نمیکنی مگ اینک بی پرده بخوایی حرف بزنی.نمیخواییم atp بسوزانی بامرام.تو ی لبخند بزن ای ماسکا چینی ان بخدا، یکی از ای کش های پشت گوشت پاره میشه،از ای لبخندت نصف ای ماسک لعنتی ک مثل نقاب خورده رو زیباییهات میفته»


            پبنوشت۱: متن صرفا جنبه طنز داره.
            " 2: مدیون ایرج میرزایید اگه فک کنید نقاشیم بده ک عکس رو از اون ور نگرفتم،فقط واسه حفظ شئونات اسلامی از این ورش گرفتم ک تار شه و سانسور
            "3:یکی از ویژگی های عالی شعر بیدل همین چندلایه بودنشه ک میشه معنی های مختلفی و گاها حتی متضاد برداشت کرد،معنی های دیگر را خود کشف کنید،جوهر پست چون حوصله متن،رو به اتمام است

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            7
            • ramses kabirR آفلاین
              ramses kabirR آفلاین
              ramses kabir
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #1370

              ۲۰۲۱۰۲۰۲_۱۱۳۲۳۴.jpg
              منم فانی در این دنیا به جز عشقت چه هست باقی😶💔
              《اَدِر کاسا و ناوِلها الا یا ایها ساقی》🌹💛

              اگر بینِ نگاهِ تو و جنت من یکی خواهم😁❤
              بچینم سیبِ چشمانت که حورالعینِ آفاقی🌹🙃

              تو چشمت را نبند تا من نچینم سیبِ چشمانت💛❤
              که میدانم تو هم امشب به سانِ من چه مشتاقی😶😂

              نمیدانم چرا اینک نمی آیی کنارِ من🙄💛
              《انا المسمومِ ما عندی بتریاقِ ولا راقی》😁🌹

              ✍شعر:حاج رامسس
              ✍طراحی:بازم حاجی
              و اینکه کمی کسری داشت به بزرگواری ببخشید و یه لایکم تقدیم کنید تا حداقل این روح غم زده امون شاد بشه🙂😊🙃
              با تشکر🙏🌷
              دانش-آموزان-آلاء

              اگ کامل نیستی
              مثه ماه بدرخش

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              33
              • C آفلاین
                C آفلاین
                chichak am
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط chichak am انجام شده
                #1371

                میدونی چیه جانم ؟
                بزار اینبار با لحن آرومی حرف نزنم
                اگه دلشو نداری نخون
                تو این ایموجیایه دپ و حال خرابی میزاری دلیلش چیه هان ؟ نخوندنته !!! ی روز شده بخونی ببینی چقدههه حالت خوبه اون شب با رضایت میخوابی
                ی کم خودت فکر کن امروز ۱۴ بهمن ماه بود
                نزدیکیم به اسفند و تماااام عید از راه میرسه عیدی ک ثانیه ب ثانیه ش تورو ب کنکور نزدیک تر میکنه
                دردت چیه عزیزمن ؟؟؟ گوشی ؟
                خستگی ؟بی انگیزگی؟ بی حوصلگی ؟
                آخه لامصب مگه فقط تویی ؟
                تک تک کنکوریا این حالو دارن ولی میخونن با دردم ک شده میخونن
                آخه چجوری میتونی تو چشای مامان بابات نگاه کنی
                نه چجورییی میتونی راه بری وقتی سه ساله خودشونو حبس کردن ب خاطرت

                بس کن تورو خدا
                ب خودت بیا
                گوشی لعنتیتو بزار کنار هیچی توش نییییس
                بشین بخون فقطط بخون
                خودتو بکش ولی بخون
                از پس ۴ تا کتاب نمیتونی بربیای ؟
                تو چیت از بقیه کمترهههه ؟ همون هوشه همون جسمه همون مغزهههه
                خوابتتتتتو نمیتونی کنترل کنی ؟؟؟؟ از خواب نازت نمیتونی بگذری ؟؟؟ اسم خودتم گذاشتی اشرف مخلوقات : )
                این همه نخوندنت تورو ب کجا رسوند : ) ؟
                جز تحقیر و حس خواری چیزی برات داشت ؟ خسته نشدی از اتاقت ؟
                از اینکه بشینی ببینی دوستات همه رفتن دانشگاه
                آخ اگه بدونی ک با نخوندنت چقدرررر دشمناتو خوشحال میکنی : ) اونام منتظر همینن
                بس کن
                تمومششش کن
                واسه ی روزم ک شده این زندگی فلاکت بار و تکراریو تغییر بده
                درد بکش
                بمییییر اصن
                ولی تو راه هدفت : )))
                ببین منو
                دیگه بسه ب خودت بیا
                ب خودت رحم کن
                نزار سال بعد تو رشته ای درس بخونی ک هیچ علاقه ای بهش نداری ....
                ی کم ب حرفام فک کن
                معذرت میخوام لحنم تند بود اما احتیاج داشتی : )

                فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَةِ أَعْیُنٍ

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                7
                • Hoorieh shH آفلاین
                  Hoorieh shH آفلاین
                  Hoorieh sh
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #1372

                  Screenshot_۲۰۲۱۰۲۰۳-۱۰۲۵۴۶_Gallery.jpg

                  تلاشت هیچ وقت بهت خیانت نمیکنه:))🌈🎈
                  عکاس باشی:خودم:))

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  10
                  • Hoorieh shH آفلاین
                    Hoorieh shH آفلاین
                    Hoorieh sh
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #1373

                    کهنه تر است چین تو از هر شراب کهنه ای
                    روشن تر است گیس تو از هر برف نو باریده ای
                    من در جهان جز دامنت بهتر ندارم سنگری
                    وقت تمام مشکلات محوم پشت روسریت
                    هربار تندی میکنم با من نرمی میکنی
                    هربار خوانمت بلند بازم مدارا میکنی
                    ببخش مادرم اگر این شعر وصفت را نکرد
                    چون تو خودت قصیده ای از هر غزل زیباتری:))


                    گرچه خیلی بلد نیستیم ولی دست و پا شکسته:)) به عشق مادرم که بهترینه:)) 🌹

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    7
                    • ali s 1A آفلاین
                      ali s 1A آفلاین
                      ali s 1
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #1374

                      IMG_20210204_145604.jpg
                      IMG_20210204_145611.jpg
                      دو روز پیش روستا این عکسو گرفتم😂سلطان دیگه روی زمین سفت نمیشینه و تخم نمیزاره😂😂😂😂😂

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      12
                      • melikaaaM آفلاین
                        melikaaaM آفلاین
                        melikaaa
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط melikaaa انجام شده
                        #1375

                        20210207_154740.jpg
                        حتما عشق همون لحظه هاییه که ناخودآگاه با یادت لبخند میزنم:)

                        •عکاسش خودم😌😁

                        _Biliifti__ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                        13
                        • Dr-aculaD Dr-acula

                          %(#c5e7fa)[به] %(#4fcdf3)[نام] %(#26b6f3)[خالق] %(#18a6f2)[زیـبــــــــــــــــــآیی] %(#007ec2)[ها]

                          سلام به خـودتــــــــــــــ(: 0_1534586486711_balloons-smiley.gif
                          همه ی ما هنرها و استعداد هایی رو توی وجود خودمون داریم که تا به سمتشون نریم و ازشون بهره نبریم ، شکوفا نمیشن ! ):
                          هدف این تایپیک اشتراک گذاری تولیدات ذهنی خودمون هست %(#ff0000)[(] تاکید میکنم خودمون %(#ff0000)[)] ، اینجا هر چیزی که منشاش خود شما باشید ارزش داره نه کپی کار های بقیه 😒
                          حتی میتونید فیلمی ک دیدید یا کتابی رو که خوندید رو با قلم و فکر خودتون نقد کنید و اینجا قرار بدید (:

                          همه به اینجا دعوت هستن دانش-آموزان-آلاء
                          بخصوص (:
                          🍃@zedtwo / بهاره / FLY -----> طراحان فوق العاده انجمن 0_1534586514665_scrap-books-smiley.gif
                          🦋@SOBHAN-1999 / najafiali78 / sattaralipour -----> خوشنویسان خوش قلب 😘
                          🍄negaarin / @M-an / chakame / دکتر علی ----->نویسندگان عجیب الفکر ! 🤖 🧠
                          🍁@njzamin / revival / @_Ata_ / @javadm328 ----> شاعران شهره انجمن 👳🏻♂ 👳🏼 👳♂ 👳🏼♂
                          ⚡@faezeh-r / blue ----> دو عدد عکاس تیز بین 🧐 🤩
                          💧 @zedtwo / Vezra / @Dr-Bernosi / بهاره ----> گرافیک بازان 😉 😂 🕸
                          ....................................
                          ازتون خواهش میکنم 😥 به پست ها ریپلای نزنید تا یه مجموعه خوب و یک دست از هنر های آلایی ها رو داشته باشیم (:
                          %(#6bffe6)[توجه !] این تایپیک شعبه دیگری ندارد 😒😂
                          %(#ff0000)[پ ن] : اگه پستای هنریتون رو توی تایپیک دیگه ای جز اینجا ببینم مورد پیگیریتون قرار میدم تا اخراج کامل هم دست بردار نیستم 0_1534586535363_cowboy2-smiley.gif 😂 😂

                          0_1534586548670_coke-smiley.gif

                          _Biliifti__ آفلاین
                          _Biliifti__ آفلاین
                          _Biliifti_
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #1376

                          Dr-acula 20210201_215055.jpg

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          10
                          • melikaaaM melikaaa

                            20210207_154740.jpg
                            حتما عشق همون لحظه هاییه که ناخودآگاه با یادت لبخند میزنم:)

                            •عکاسش خودم😌😁

                            _Biliifti__ آفلاین
                            _Biliifti__ آفلاین
                            _Biliifti_
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #1377
                            این پست پاک شده!
                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            1
                            • مهشید حسن زادهم آفلاین
                              مهشید حسن زادهم آفلاین
                              مهشید حسن زاده
                              تجربی
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #1378

                              ..........................................بنام خدا.....................................
                              .........................یکی بود؛ یکی نبود؛ خداکه خیلی بالاترازگنبدکبوده!.............................
                              زیرگنبدکبود؛خلق خدابود,,,
                              .
                              .
                              .
                              ولی نه!اولش درست نیست!درستش اینه:یکی بود؛اون یکیم بود...
                              زمان گذشت,سیب زندگی چرخید,سکه تقدیر رو شیر فروداومد,یکی اون یکی شد,اون یکی؛یکی شد,عشق اومدباهاشون یکی شد,یه شبه همه چی عالی شد!
                              امادنیا چشم دیدن نداشت,دعواشد,درگیری شد,ظالم اومد,مظلوم پیداشد,زوج قصه ما بیتاب شد,یکی که هنوزخییییلی جوون بود امااون یکی دست به کارشد,زمان زیادی نگذشت,سیب زندگی چرخید,دنیاچرخوندش به زور,سکه روخط اومد,توآسمون ردخون افتاد,یکی تنهاشد,,,
                              دنیا ذوق میکرد,دوباره اول داستانش جورشد,بازم خوندیکی بود,یکی نبود...
                              یکی یه شبه پیرشد,,,ولی تسلیم؛نه!تسلیم نشد...
                              توکل کرد؛صبرکرد؛کمی بزرگترشد؛دیگه ننشست؛رفت دنبال راه که یهو تومسیر ردپای آشنایی پیداشد!ردپای اون یکی بود!قدم هاشوچه عاشقانه برداشته بود!یکی ذوق کرد,خوشحال شد, خواست پاجای پاش بزاره ولی نشد,,,هنوزباید بزرگترمیشد!
                              دلش شکست,شب رفت پشت پنجره به آسمون شکوه کرد:عادلانه نیست!من اول داستان بودم اما زندگیم همونجاتمام شد,,,
                              دادزد :سیرم ازصدای دنیا وقتی میخونه یکی بود یکی نبود,,,توکه شاهدی دروغه!توکه دیدی اون یکیم بود! حالام خودت درستش کن,یکاری کن دنیاحقیقتو بگه!بگه یکی بود اون یکیم بود!وگرنه یکاری میکنم مجبورشه بگه هیشکی نبود,,,
                              اون یکی توآسمون بود؛درست پشت ماه دلتنگ نشسته بود ویواشکی یکیو میدید واشک میریخت,حرفای یکیو که شنید بیتاب شد!
                              صبح اومد؛
                              .
                              .
                              .
                              .
                              .
                              ادامه دارد...

                              آه ای حرم محترم ای قدس می آییم
                              برپیکرقاسم قسم ای قدس می آییم

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              7
                              • ramses kabirR آفلاین
                                ramses kabirR آفلاین
                                ramses kabir
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط ramses kabir انجام شده
                                #1379

                                ۲۰۲۱۰۲۱۵_۱۸۳۲۴۹.jpg
                                بتی دارم در این جَنَت ز زیباییِ رویِ او😶🦋
                                روان کردم کوثَر را به اَشعارِ ثنایِ او❤😁
                                خدا را بعد از آن هر دم دمی یک دم قسم دادم😶💛
                                که تا جان در بدن دارم همه یکجا فدایِ او💙🙃
                                بتی دارم که مَهوَش باشد و مِهرِ دو چشمانش💜🙂
                                بِدید آن چَشمِ تاریکَم وَ شد اینَک،گدایِ او😐💔
                                خدایا دِل مَکُن دست دست،که دستم در دلِ دستت💙😶
                                دعایی میکند هر دم،که دستانَم قَبایِ او😁💜
                                خدایا تا لبِ حوری بر این لُعبَت نظر دارد🙄😶
                                نیازِ قصرِ حورَالعین ندارم در لِقایِ او😎✌
                                خدایا جانِ من بِستان، زمانی را که ماهِ من،نباشد پشتِ ابر اینک 💔😶
                                چو حدِاَقَلَش دانم شوَد ایمِن وَرایِ او🙃💙
                                و
                                ✍شعر:حاج رامسس
                                ✍نقاشیِ رنگِ روغن:بازم حاجی
                                و اینکه کمی کسری داشت به بزرگواری ببخشید و یه لایکم تقدیم کنید تا حداقل این روح غم زده امون شاد بشه🙂🌹🙃
                                با تشکر🙏🌷
                                دانش-آموزان-آلاء

                                اگ کامل نیستی
                                مثه ماه بدرخش

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                23
                                • _ آفلاین
                                  _ آفلاین
                                  _Sajjad_
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #1380

                                  بیچاره دیگر نا نداشت
                                  جیکوب ، تنِ لشش را میکشید
                                  و لنگان و خندان جلو میرفت
                                  آری میخندید
                                  گاهی
                                  حتی شاید بیشتر ساعاتش را
                                  اما زمان از چشم جیکوب، با زمان از نظر ساعت دیواری متفاوت بود
                                  زمان از نظر جیکوب ، هر یک ساعت خنده اش یه دقیقه بود
                                  و هر یک دقیقه غمش یک ساعت
                                  جیکوب نا نداشت دیگر
                                  میخندید و فراموش میکرد
                                  تا که غم خرش را میگفت
                                  جیکوب نفس نفس میزد
                                  جیکوب خسته میشد
                                  جیکوب وحشی بود
                                  جیکوب !
                                  همان بهتر که ساخته و پرداخته ی ذهن منی
                                  و وجود خارجی نداری
                                  چون اگر داشتی ، درد میکشیدی
                                  ببخشید دیگر ، اینجوری تو را نوشتم
                                  با عشق ، نویسنده و خالق تو
                                  سجاد🌹🌹

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  6
                                  • _ آفلاین
                                    _ آفلاین
                                    _Sajjad_
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #1381

                                    جیکوب کوچک قصه ی من
                                    در دنیای نوشته شده در دستانم
                                    راه میرفت و در و دیوار را نگاه میکرد
                                    رو کرد به ناکجاآباد و گفت
                                    من همینجا هِیبَتَم میشکند
                                    همینجا بغلم کن
                                    جیکوب ، دوباره عذر میخواهم که
                                    کسی بغلت نکرد
                                    اما خب ، تو که ساخته ی فکر منی
                                    وجود خارجی نداری که واقعا ناراحت شوی
                                    بگذار داستانم پرفروش شود
                                    دوباره ؛
                                    دوستدار تو ؛ سجاد🌹

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    6
                                    • _ آفلاین
                                      _ آفلاین
                                      _Sajjad_
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #1382

                                      از پشت ابر ها
                                      فرشته کوچولویی آمد
                                      و جیکوب را برد
                                      پیش دخترک کبریت فروش
                                      با هم در بهشت آرامش گرفتند
                                      پ ن :
                                      جیکوب ، فکرش را هم میکردی؟
                                      نوش جانت

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      5
                                      • amirh_hmyfA آفلاین
                                        amirh_hmyfA آفلاین
                                        amirh_hmyf
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #1383

                                        وقتی که تحمل حقیقت برامون سخت میشه
                                        شروع میکنیم به دروغ گفتن به خودمون و اطرافیانمون
                                        اونقدر این دروغ گفتنو ادامه میدیم تا خودمونم دروغامونو باور میکنیم
                                        ولی یه روزی بهای این دروغ گفتنامونو میبینیم

                                        قرار نیست منو هرجایی پیدا کني
                                        فقط میتونی از دور تو اوج ببینی

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        6
                                        • _ آفلاین
                                          _ آفلاین
                                          _Sajjad_
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #1384

                                          جیکوب ، به بهشت نرفته بود
                                          فقط چرت زده بود
                                          در کالسکه
                                          کالسکه چی نعره زد که جیکوب را بیدار کند
                                          جیکوب بیدار شده بود ، اما بدنش سر بود
                                          قفل شده بود
                                          نتوانست پیاده شود
                                          کلسکه چی عصبی شد
                                          پیاده شد
                                          سرش را داخل اتاقک کالسکه کرد
                                          و مثل سگ ، بازوی دست چپ جیکوب را لای دندانش گرفته بود
                                          و فشار میداد و میکشید
                                          خون دست جیکوب به زمین ریخت
                                          چشمانش سیاهی رفت
                                          با پشت دست راست زد در گوش کالسکه چی
                                          کالسکه چی دستش را ول کرد
                                          جیکوب پیاده شد
                                          و همان لحظه شروع کرد به رقصیدن
                                          انقدر رقصید و خونش رفت
                                          تا بیهوش شد
                                          به هوش آمد
                                          در دنیای آهو های سخنگوی
                                          خیلی سوال ها برای جیکوب پیش آمده بود
                                          مثلا اینکه آهو ها چطور اورا معاینه کرده اند
                                          چطور حرف میزنند
                                          چطور لباس دکتر پوشیده یکی شان
                                          شروع به پرسش کرد
                                          و فقط فهمید گوزن ، شوهر آهو نیست
                                          خب ، جیکوب خواست راه برود
                                          دید فقط 4 پا میتواند اینکار را بکند
                                          درمان آهو ها او را هم آهو کرده بود
                                          همینجا شکارچی رسید
                                          شکارچی جیکوب را کشت
                                          جیکوب دیگر بیدار نشد
                                          شاید رفت بهشت
                                          شاید هم جهنم

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          3
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 67
                                          • 68
                                          • 69
                                          • 70
                                          • 71
                                          • 83
                                          • 84
                                          • درون آمدن

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع