Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. خــــــــــودنویس
روز آخر ❤️
_
سلام به همه رفقای کنکوری اومدم یه تاپیک بزنم برای روز آخر کنکور، اینجا بچه‌هایی که می‌خوان روز آخر رو مفید درس بخونن، بیان برنامه‌هاشونو پارت‌بندی شده بزارن ️ و هم اونایی که تصمیم گرفتن دیگه درس نخونن و فقط ریلکس کنن، اینجا کنار هم باشیم ، حرف بزنیم ، استرسارو بریزیم دور، انرژی مثبت بدیم و بگیریم ... اگه برنامه‌ریزی برای روز آخر داری، بیا پارت‌هات رو بزار و تا لحظه آخر تلاش کن ( مثل خودم ایده همینه چون مجبورم ) ... اگه تصمیم گرفتی دیگه فقط استراحت کنی که خیلیم عالی ... اگه دکترای پارسالی هستی و تجربه شب قبل کنکور رو داری، لطفا بیا راهنمایی کن، آرامش و انرژی بده :)) ‌ فقط یه خواهش کوچولو دارم لطفا فضای تاپیک آروم و مثبت نگه داریم چون قرار نیست با کارای دیگه اتفاق خاصی بیفته اما با اینکارا اتفاق خاصی میفته @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا
بحث آزاد
برگ انجیر.... ☘️🍀🌿
______
بِسْم رَبّ النور ️ سلام امیدوارم حال دلتون بهترین باشه..... برم سراغ حرف اصلی.... در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️ یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل..... البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم..... اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️ [image: 1686940882701-img_-_.jpg] پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️
بحث آزاد
رقیب
م
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
م
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
م
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
م
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
م
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد

خــــــــــودنویس

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
1.7k دیدگاه‌ها 248 کاربران 79.2k بازدیدها 213 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • Hoorieh shH آفلاین
    Hoorieh shH آفلاین
    Hoorieh sh
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #1372

    Screenshot_۲۰۲۱۰۲۰۳-۱۰۲۵۴۶_Gallery.jpg

    تلاشت هیچ وقت بهت خیانت نمیکنه:))🌈🎈
    عکاس باشی:خودم:))

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    10
    • Hoorieh shH آفلاین
      Hoorieh shH آفلاین
      Hoorieh sh
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #1373

      کهنه تر است چین تو از هر شراب کهنه ای
      روشن تر است گیس تو از هر برف نو باریده ای
      من در جهان جز دامنت بهتر ندارم سنگری
      وقت تمام مشکلات محوم پشت روسریت
      هربار تندی میکنم با من نرمی میکنی
      هربار خوانمت بلند بازم مدارا میکنی
      ببخش مادرم اگر این شعر وصفت را نکرد
      چون تو خودت قصیده ای از هر غزل زیباتری:))


      گرچه خیلی بلد نیستیم ولی دست و پا شکسته:)) به عشق مادرم که بهترینه:)) 🌹

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      7
      • ali s 1A آفلاین
        ali s 1A آفلاین
        ali s 1
        اخراج شده
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #1374

        IMG_20210204_145604.jpg
        IMG_20210204_145611.jpg
        دو روز پیش روستا این عکسو گرفتم😂سلطان دیگه روی زمین سفت نمیشینه و تخم نمیزاره😂😂😂😂😂

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        12
        • melikaaaM آفلاین
          melikaaaM آفلاین
          melikaaa
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط melikaaa انجام شده
          #1375

          20210207_154740.jpg
          حتما عشق همون لحظه هاییه که ناخودآگاه با یادت لبخند میزنم:)

          •عکاسش خودم😌😁

          _Biliifti__ 1 پاسخ آخرین پاسخ
          13
          • Dr-aculaD Dr-acula

            %(#c5e7fa)[به] %(#4fcdf3)[نام] %(#26b6f3)[خالق] %(#18a6f2)[زیـبــــــــــــــــــآیی] %(#007ec2)[ها]

            سلام به خـودتــــــــــــــ(: 0_1534586486711_balloons-smiley.gif
            همه ی ما هنرها و استعداد هایی رو توی وجود خودمون داریم که تا به سمتشون نریم و ازشون بهره نبریم ، شکوفا نمیشن ! ):
            هدف این تایپیک اشتراک گذاری تولیدات ذهنی خودمون هست %(#ff0000)[(] تاکید میکنم خودمون %(#ff0000)[)] ، اینجا هر چیزی که منشاش خود شما باشید ارزش داره نه کپی کار های بقیه 😒
            حتی میتونید فیلمی ک دیدید یا کتابی رو که خوندید رو با قلم و فکر خودتون نقد کنید و اینجا قرار بدید (:

            همه به اینجا دعوت هستن دانش-آموزان-آلاء
            بخصوص (:
            🍃@zedtwo / بهاره / FLY -----> طراحان فوق العاده انجمن 0_1534586514665_scrap-books-smiley.gif
            🦋@SOBHAN-1999 / najafiali78 / sattaralipour -----> خوشنویسان خوش قلب 😘
            🍄negaarin / @M-an / chakame / دکتر علی ----->نویسندگان عجیب الفکر ! 🤖 🧠
            🍁@njzamin / revival / @_Ata_ / @javadm328 ----> شاعران شهره انجمن 👳🏻♂ 👳🏼 👳♂ 👳🏼♂
            ⚡@faezeh-r / blue ----> دو عدد عکاس تیز بین 🧐 🤩
            💧 @zedtwo / Vezra / @Dr-Bernosi / بهاره ----> گرافیک بازان 😉 😂 🕸
            ....................................
            ازتون خواهش میکنم 😥 به پست ها ریپلای نزنید تا یه مجموعه خوب و یک دست از هنر های آلایی ها رو داشته باشیم (:
            %(#6bffe6)[توجه !] این تایپیک شعبه دیگری ندارد 😒😂
            %(#ff0000)[پ ن] : اگه پستای هنریتون رو توی تایپیک دیگه ای جز اینجا ببینم مورد پیگیریتون قرار میدم تا اخراج کامل هم دست بردار نیستم 0_1534586535363_cowboy2-smiley.gif 😂 😂

            0_1534586548670_coke-smiley.gif

            _Biliifti__ آفلاین
            _Biliifti__ آفلاین
            _Biliifti_
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #1376

            Dr-acula 20210201_215055.jpg

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            10
            • melikaaaM melikaaa

              20210207_154740.jpg
              حتما عشق همون لحظه هاییه که ناخودآگاه با یادت لبخند میزنم:)

              •عکاسش خودم😌😁

              _Biliifti__ آفلاین
              _Biliifti__ آفلاین
              _Biliifti_
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #1377
              این پست پاک شده!
              1 پاسخ آخرین پاسخ
              1
              • مهشید حسن زادهم آفلاین
                مهشید حسن زادهم آفلاین
                مهشید حسن زاده
                تجربی
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #1378

                ..........................................بنام خدا.....................................
                .........................یکی بود؛ یکی نبود؛ خداکه خیلی بالاترازگنبدکبوده!.............................
                زیرگنبدکبود؛خلق خدابود,,,
                .
                .
                .
                ولی نه!اولش درست نیست!درستش اینه:یکی بود؛اون یکیم بود...
                زمان گذشت,سیب زندگی چرخید,سکه تقدیر رو شیر فروداومد,یکی اون یکی شد,اون یکی؛یکی شد,عشق اومدباهاشون یکی شد,یه شبه همه چی عالی شد!
                امادنیا چشم دیدن نداشت,دعواشد,درگیری شد,ظالم اومد,مظلوم پیداشد,زوج قصه ما بیتاب شد,یکی که هنوزخییییلی جوون بود امااون یکی دست به کارشد,زمان زیادی نگذشت,سیب زندگی چرخید,دنیاچرخوندش به زور,سکه روخط اومد,توآسمون ردخون افتاد,یکی تنهاشد,,,
                دنیا ذوق میکرد,دوباره اول داستانش جورشد,بازم خوندیکی بود,یکی نبود...
                یکی یه شبه پیرشد,,,ولی تسلیم؛نه!تسلیم نشد...
                توکل کرد؛صبرکرد؛کمی بزرگترشد؛دیگه ننشست؛رفت دنبال راه که یهو تومسیر ردپای آشنایی پیداشد!ردپای اون یکی بود!قدم هاشوچه عاشقانه برداشته بود!یکی ذوق کرد,خوشحال شد, خواست پاجای پاش بزاره ولی نشد,,,هنوزباید بزرگترمیشد!
                دلش شکست,شب رفت پشت پنجره به آسمون شکوه کرد:عادلانه نیست!من اول داستان بودم اما زندگیم همونجاتمام شد,,,
                دادزد :سیرم ازصدای دنیا وقتی میخونه یکی بود یکی نبود,,,توکه شاهدی دروغه!توکه دیدی اون یکیم بود! حالام خودت درستش کن,یکاری کن دنیاحقیقتو بگه!بگه یکی بود اون یکیم بود!وگرنه یکاری میکنم مجبورشه بگه هیشکی نبود,,,
                اون یکی توآسمون بود؛درست پشت ماه دلتنگ نشسته بود ویواشکی یکیو میدید واشک میریخت,حرفای یکیو که شنید بیتاب شد!
                صبح اومد؛
                .
                .
                .
                .
                .
                ادامه دارد...

                آه ای حرم محترم ای قدس می آییم
                برپیکرقاسم قسم ای قدس می آییم

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                7
                • ramses kabirR آفلاین
                  ramses kabirR آفلاین
                  ramses kabir
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط ramses kabir انجام شده
                  #1379

                  ۲۰۲۱۰۲۱۵_۱۸۳۲۴۹.jpg
                  بتی دارم در این جَنَت ز زیباییِ رویِ او😶🦋
                  روان کردم کوثَر را به اَشعارِ ثنایِ او❤😁
                  خدا را بعد از آن هر دم دمی یک دم قسم دادم😶💛
                  که تا جان در بدن دارم همه یکجا فدایِ او💙🙃
                  بتی دارم که مَهوَش باشد و مِهرِ دو چشمانش💜🙂
                  بِدید آن چَشمِ تاریکَم وَ شد اینَک،گدایِ او😐💔
                  خدایا دِل مَکُن دست دست،که دستم در دلِ دستت💙😶
                  دعایی میکند هر دم،که دستانَم قَبایِ او😁💜
                  خدایا تا لبِ حوری بر این لُعبَت نظر دارد🙄😶
                  نیازِ قصرِ حورَالعین ندارم در لِقایِ او😎✌
                  خدایا جانِ من بِستان، زمانی را که ماهِ من،نباشد پشتِ ابر اینک 💔😶
                  چو حدِاَقَلَش دانم شوَد ایمِن وَرایِ او🙃💙
                  و
                  ✍شعر:حاج رامسس
                  ✍نقاشیِ رنگِ روغن:بازم حاجی
                  و اینکه کمی کسری داشت به بزرگواری ببخشید و یه لایکم تقدیم کنید تا حداقل این روح غم زده امون شاد بشه🙂🌹🙃
                  با تشکر🙏🌷
                  دانش-آموزان-آلاء

                  اگ کامل نیستی
                  مثه ماه بدرخش

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  23
                  • _ آفلاین
                    _ آفلاین
                    _Sajjad_
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #1380

                    بیچاره دیگر نا نداشت
                    جیکوب ، تنِ لشش را میکشید
                    و لنگان و خندان جلو میرفت
                    آری میخندید
                    گاهی
                    حتی شاید بیشتر ساعاتش را
                    اما زمان از چشم جیکوب، با زمان از نظر ساعت دیواری متفاوت بود
                    زمان از نظر جیکوب ، هر یک ساعت خنده اش یه دقیقه بود
                    و هر یک دقیقه غمش یک ساعت
                    جیکوب نا نداشت دیگر
                    میخندید و فراموش میکرد
                    تا که غم خرش را میگفت
                    جیکوب نفس نفس میزد
                    جیکوب خسته میشد
                    جیکوب وحشی بود
                    جیکوب !
                    همان بهتر که ساخته و پرداخته ی ذهن منی
                    و وجود خارجی نداری
                    چون اگر داشتی ، درد میکشیدی
                    ببخشید دیگر ، اینجوری تو را نوشتم
                    با عشق ، نویسنده و خالق تو
                    سجاد🌹🌹

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    6
                    • _ آفلاین
                      _ آفلاین
                      _Sajjad_
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #1381

                      جیکوب کوچک قصه ی من
                      در دنیای نوشته شده در دستانم
                      راه میرفت و در و دیوار را نگاه میکرد
                      رو کرد به ناکجاآباد و گفت
                      من همینجا هِیبَتَم میشکند
                      همینجا بغلم کن
                      جیکوب ، دوباره عذر میخواهم که
                      کسی بغلت نکرد
                      اما خب ، تو که ساخته ی فکر منی
                      وجود خارجی نداری که واقعا ناراحت شوی
                      بگذار داستانم پرفروش شود
                      دوباره ؛
                      دوستدار تو ؛ سجاد🌹

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      6
                      • _ آفلاین
                        _ آفلاین
                        _Sajjad_
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #1382

                        از پشت ابر ها
                        فرشته کوچولویی آمد
                        و جیکوب را برد
                        پیش دخترک کبریت فروش
                        با هم در بهشت آرامش گرفتند
                        پ ن :
                        جیکوب ، فکرش را هم میکردی؟
                        نوش جانت

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        5
                        • amirh_hmyfA آفلاین
                          amirh_hmyfA آفلاین
                          amirh_hmyf
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #1383

                          وقتی که تحمل حقیقت برامون سخت میشه
                          شروع میکنیم به دروغ گفتن به خودمون و اطرافیانمون
                          اونقدر این دروغ گفتنو ادامه میدیم تا خودمونم دروغامونو باور میکنیم
                          ولی یه روزی بهای این دروغ گفتنامونو میبینیم

                          قرار نیست منو هرجایی پیدا کني
                          فقط میتونی از دور تو اوج ببینی

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          6
                          • _ آفلاین
                            _ آفلاین
                            _Sajjad_
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #1384

                            جیکوب ، به بهشت نرفته بود
                            فقط چرت زده بود
                            در کالسکه
                            کالسکه چی نعره زد که جیکوب را بیدار کند
                            جیکوب بیدار شده بود ، اما بدنش سر بود
                            قفل شده بود
                            نتوانست پیاده شود
                            کلسکه چی عصبی شد
                            پیاده شد
                            سرش را داخل اتاقک کالسکه کرد
                            و مثل سگ ، بازوی دست چپ جیکوب را لای دندانش گرفته بود
                            و فشار میداد و میکشید
                            خون دست جیکوب به زمین ریخت
                            چشمانش سیاهی رفت
                            با پشت دست راست زد در گوش کالسکه چی
                            کالسکه چی دستش را ول کرد
                            جیکوب پیاده شد
                            و همان لحظه شروع کرد به رقصیدن
                            انقدر رقصید و خونش رفت
                            تا بیهوش شد
                            به هوش آمد
                            در دنیای آهو های سخنگوی
                            خیلی سوال ها برای جیکوب پیش آمده بود
                            مثلا اینکه آهو ها چطور اورا معاینه کرده اند
                            چطور حرف میزنند
                            چطور لباس دکتر پوشیده یکی شان
                            شروع به پرسش کرد
                            و فقط فهمید گوزن ، شوهر آهو نیست
                            خب ، جیکوب خواست راه برود
                            دید فقط 4 پا میتواند اینکار را بکند
                            درمان آهو ها او را هم آهو کرده بود
                            همینجا شکارچی رسید
                            شکارچی جیکوب را کشت
                            جیکوب دیگر بیدار نشد
                            شاید رفت بهشت
                            شاید هم جهنم

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            3
                            • Dr-aculaD Dr-acula

                              %(#c5e7fa)[به] %(#4fcdf3)[نام] %(#26b6f3)[خالق] %(#18a6f2)[زیـبــــــــــــــــــآیی] %(#007ec2)[ها]

                              سلام به خـودتــــــــــــــ(: 0_1534586486711_balloons-smiley.gif
                              همه ی ما هنرها و استعداد هایی رو توی وجود خودمون داریم که تا به سمتشون نریم و ازشون بهره نبریم ، شکوفا نمیشن ! ):
                              هدف این تایپیک اشتراک گذاری تولیدات ذهنی خودمون هست %(#ff0000)[(] تاکید میکنم خودمون %(#ff0000)[)] ، اینجا هر چیزی که منشاش خود شما باشید ارزش داره نه کپی کار های بقیه 😒
                              حتی میتونید فیلمی ک دیدید یا کتابی رو که خوندید رو با قلم و فکر خودتون نقد کنید و اینجا قرار بدید (:

                              همه به اینجا دعوت هستن دانش-آموزان-آلاء
                              بخصوص (:
                              🍃@zedtwo / بهاره / FLY -----> طراحان فوق العاده انجمن 0_1534586514665_scrap-books-smiley.gif
                              🦋@SOBHAN-1999 / najafiali78 / sattaralipour -----> خوشنویسان خوش قلب 😘
                              🍄negaarin / @M-an / chakame / دکتر علی ----->نویسندگان عجیب الفکر ! 🤖 🧠
                              🍁@njzamin / revival / @_Ata_ / @javadm328 ----> شاعران شهره انجمن 👳🏻♂ 👳🏼 👳♂ 👳🏼♂
                              ⚡@faezeh-r / blue ----> دو عدد عکاس تیز بین 🧐 🤩
                              💧 @zedtwo / Vezra / @Dr-Bernosi / بهاره ----> گرافیک بازان 😉 😂 🕸
                              ....................................
                              ازتون خواهش میکنم 😥 به پست ها ریپلای نزنید تا یه مجموعه خوب و یک دست از هنر های آلایی ها رو داشته باشیم (:
                              %(#6bffe6)[توجه !] این تایپیک شعبه دیگری ندارد 😒😂
                              %(#ff0000)[پ ن] : اگه پستای هنریتون رو توی تایپیک دیگه ای جز اینجا ببینم مورد پیگیریتون قرار میدم تا اخراج کامل هم دست بردار نیستم 0_1534586535363_cowboy2-smiley.gif 😂 😂

                              0_1534586548670_coke-smiley.gif

                              zahra thdZ آفلاین
                              zahra thdZ آفلاین
                              zahra thd
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #1385

                              Dr-acula میم نوشته بود
                              در بازی "باسرعت پسرخاله شو" تبحـر خاصی داشت؛ من اما دختر خاله ے تازه کارے که پیش از آزمـودن، اعتماد را خطا می دانست
                              او به شیطان درس می داد و من درس مولا علـی را پس!...دقیقا همان هنگامی که ذهن به یاد می آورد فرموده ی مولاجان را که به اندازه ای که طاقت عذاب داری گناه کن!!!
                              و هیچ نفهمید کسی حال مرا وقتی هرروز طاقتم برای عذاب کمتر از قبل میشد...هذا من فضل ربی💛
                              خدایا شکرت🤗

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              1
                              • C Crystal

                                IMG_20200518_135257.JPG
                                اینم پروانه پرس شده توسط خودم🙂

                                Amaryllis HeshmatiA آفلاین
                                Amaryllis HeshmatiA آفلاین
                                Amaryllis Heshmati
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #1386
                                این پست پاک شده!
                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                0
                                • MahdyyyM Mahdyyy

                                  WP_20191208_13_03_12_Pro_LI.jpg
                                  دانش-آموزان-آلاء

                                  Amaryllis HeshmatiA آفلاین
                                  Amaryllis HeshmatiA آفلاین
                                  Amaryllis Heshmati
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #1387
                                  این پست پاک شده!
                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  0
                                  • sandiiiiS sandiiii

                                    IMG-20191203-WA0007.jpg
                                    %(#ff5a19)[پاییز] یک شعر است
                                    یک شعر بی مانند
                                    زیباتر و بهتر از آنچه می خوانند..!

                                    پ.ن: سقف ایستگاه اتوبوس😍😜

                                    Amaryllis HeshmatiA آفلاین
                                    Amaryllis HeshmatiA آفلاین
                                    Amaryllis Heshmati
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #1388
                                    این پست پاک شده!
                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    0
                                    • yldwY آفلاین
                                      yldwY آفلاین
                                      yldw
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #1389

                                      یه پشت کنکوری از دیدگاه بقیه 2 جوره.
                                      اولیش:وقتی قبلا نشد چرا فکر میکنه الان میشه؟
                                      دومیش:چه اراده ای داره حتما خیلی هدفشو دوست داره
                                      از دیدگاه خودش چی؟
                                      نه اولی نه دومی
                                      غرق تو عالم خودش و آدمای خیالی توی ذهنش که بعضیاشون طرف دیدگاه اولن و بعضیاشونم دیدگاه دوم!
                                      چه شغل سختیه پشت کنکوری بودن

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      5
                                      • Dark moonD آفلاین
                                        Dark moonD آفلاین
                                        Dark moon
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #1390

                                        نمیدانم در خیالت می‌گنجد یا نه،باور میکنی یا نه اما هنوز خیالت را در سر می‌پرورانم...هنوز شبهایم با تو سپری می‌شود... درعالم رویا دستانت را میفشارم درست عکس واقعیت... واقعیتی که در آن همیشه دیواری ناپیدا بینمان بود و اجازه نمی‌داد بهم نزدیک شویم... واقعیتی ظاهرا کوتاه اما عجین شده با تمام عمر من.اری در خیالم فقط تو هستی و تاریکی... تاریکی که نور وجود تو آنرا نورانی کرده و هیچکس جز من و تو یا بهتر است بگویم ما آنرا نمی‌بیند... شاید نباشی اما قلب من هیچوقت از مهرت خالی نمی‌شود...مهرت عشقت خیالت همچون خون به رگ هایم تزریق شده و در آن جریان دارد. در ذهنت بگنجد یا نه من تورا باور کرده ام ای ستاره دنباله دار آسمان دل من... آری ستاره ی دنباله داری هستی که تا چشم دلم تورا دید تنها و تنها وجودت را آرزو کرد...ای کاش می‌دانستم کجایی و یا از کدامین جهان بر قلب من فرود آمدی... آرزویت را دارم آرزوی ثانیه ای دیدارت را... ای ماندگارترین ماندگار تو را در کجا جست و جو کنم درحالی که پاهایم بدون تو توان پیشروی ندارد.ای همه کس روزهای بی کسی ام تورا چه خطاب کنم هنگامی که در کلام نمیگنجی... از آن روز که چهره ات را به من نشان دادی درست از ثانیه ای که با حضورت تنهایی هایم را پر کردی از مرز کلام گذشتی و بی انتها شدی... بی انتهایی که بی پایان بودنش را به رخ من و دنیا می‌کشید... ژرف نگاهت را به هیچ اقیانوسی نمیتوانم شبیه کنم و شیوایی کلامت مانند آتشی بود که بر خرمن دل من افتاد تا آنرا از تاریکی و سردی نجات دهد... تا نگذارد روحم یخ بزند و همانند مرده ای متحرک زندگی شیرین پیش رویم را بگذرانم... ای قرار بی قراری هایم نام تورا چه بگذارم درحالی که هیچ نامی نمی‌تواند تورا وصف کند... نمی‌دانم در خیالت بگنجد یا نه... تو گویی نوازنده ای بودی که به آهنگ مرگ پایان دادی و شور زندگی را نواختی... با هر فراز و فرود نت های جادویی موسیقی ات بذر امیدی در بیابان بی انتهای زندگی ام کاشته شد... ای مهربان باغبان زندگی ام کجایی که بی تو تمام بذرهایی که خودت آنها را کاشتی از بی مهری خشک شده اند و یکصدا تورا می‌خوانند کجایی که تک تک غروب های بی هدف زندگی ام به امید دیدن آن نگاه گیرایت سپری می‌شود کجایی که بی تو کودک نوپای زندگی ام راه رفتن را از یاد برده و غزل زندگی به نوای بی روح مرگ تبدیل شده است کجایی که...
                                        🖊️🖋️اولین پست... غزل...

                                        و آغوشت... اندک جایی برای زیستن... اندک جایی برای مردن... 💫

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        4
                                        • ali s 1A آفلاین
                                          ali s 1A آفلاین
                                          ali s 1
                                          اخراج شده
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط ali s 1 انجام شده
                                          #1391

                                          IMG_20210218_175623.jpg
                                          ی روز افکارم از دستم در رفت،و داشتم حرفایی مبزدم ک نباید.
                                          توی کوه بودم هوا خیلی سرد بود،باد شدیدی بود.چشمم افتاد به این سنگ و دو گیاهی ک توشه....
                                          شاید اگ گیاهه احساس داشت داد میزد خدایا اخه از وقت تولد توی اسارت و تاریکی؟این همه گیاه اطراف.
                                          این گیاه بیرون بود اون باد نابودش میکرد....
                                          اروم باش بنده خدا.توی هرشرایطی هستی....
                                          اروم باش ک خدا حواسش بهت هست.
                                          اروم باش که حتی جایی واسهت نذاشته باشن واست ی تختع سنگ رو سوراخ میکنه،خاک میریزه و آب و رشدت میده
                                          اروم باش،شاید بقیه رشدت رو نبینن ولی وقتی سر بیرون میاری ک ریشه های قوی داری ک دیک ب راحتی اسیب نمیخوری
                                          اروم باش،این مرحله سخت ترینشه تا اماده شی،سنگو جا بذاری دیگ چی میتونه متوقفت کنه
                                          آروم باش به سمت نور و دریچه بیا.....

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          13
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 68
                                          • 69
                                          • 70
                                          • 71
                                          • 72
                                          • 83
                                          • 84
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع