جملکس خوشگل
-
همشون خاطره انگیزن
اصفحانی . خواجه امیری .پاشایی
و گلزار
-
خسته بودم ،واقعا خسته... دلم میخواست بعد از نزدیک یک سال صبح زود بلند شدن،بگیرم تا لنگ ظهر بخوابم! از اینکه دور وبرم کتاب باشه خسته بودم.از استرس داشتن ،از درس های نخونده خسته بودم.فکرشون اذیتم میکرد.
دست و دلم به درس نمیره؛ولی بازم مثل همیشه بلند شدم رفتم سمت کتابام. یکم به برنامه اون روزم نگاه کردم و... چقد تاریخ برنامه به روزکنکور نزدیک بود! خدایا شکرت دیگه چیزی نمونده...فقط چند قدم تا آرامش کامل!
با این فکر ادامه میدم ،بازم ادامه میدم و طبق برنامه ریزیم پیش میرم. دو ساعت درس میخونم ...وااای خوب درس خوندما!!حالا وقت جایزه است! آخه من فقط وقتی خوب درس بخونم به خودم اجازه استراحت میدم!به بقیه درسام میرسم...
شب شده... بالاخره امروزم تموم شد.کتابامو طبق برنامه فردا آماده می کنم. کمی خسته ام ولی هدف بزرگی دارم و قصد دارم حتما بهش برسم.هیچ چیز نمیتونه مانعم بشه.چقدر از این و اون شنیدم که دیگه بریدن.نکنه منم دست بکشم؟نه به هیج وجه...
نباید به خودم تلقین کنم که خسته ام؛نه نباید بِبُرم! دانشگاه مورد نظرمو تو ذهنم میارم...آره من باید به آرزوم برسم. کی گفته من نمیتونم؟این دانشگاه در برابر اراده من چیزی نیست! یه نفس عمیق میکشم ولبخند میزنم،به رویاهام فکر میکنم...خستگی از تنم در میره. کی گفته من خسته ام؟
خستگی معنایی برام نداره.دیگه چیزی به رسیدن به رویاهام نمونده.وااااای چه حس خوبی دارم!
حس میکنم فردا روز بهتر و پربارتری در پیش دارم...فردا قراره بهتر درس بخونم. خدایا شکرت......هرگز تسلیم نشویدمعجزه ها هر روز رخ می دهند.شاید فردا،روز شما باشد......رویای شما تاریخ انقضا ندارد،نفسی عمیق بکشید و دوباره تلاش کنید. -
این پست پاک شده!