توضیحات زیست دهم استاد موقاری
-
جلسه ی 34
خون و سلول هیچ وقت به طور مستقیم تبادل مواد ندارند، رابط بین آن ها مایع بین سلولی است .
همه ی بافت های پوششی اعم از سنگ فرشی و مکعبی و ... فاقد ماده ی زمینه ای هستند، پس می توان گفت که در دیواره ی مویرگ ماده ی زمینه ای وجود ندارد . چون از جنس پوششی سنگ فرشی تک لایه است!
تبادل مواد بین مویرگ و سلول به روش انتشار است . یعنی بدون صرف انرژی و آزاد شدن فسفات و تولید ADP
مویرگ های مغز فاقد منفذ هستند و این نداشتن منفذ نوعی عامل دفاعی است که به آن سد خونی مغزی می گویند .
روده هم مویرگ منفذ دار دارد و هم بنداره ی مویرگی ( بنداره ی ماهیچه ای صاف ) در آن دیده می شود .
مویرگ های پیوسته :
• یاخته های سنگ فرشی تک لایه باهم ← ارتباط تنگاتنگ
• فاقد منفذ ← کلید شناخت : مویرگ پیوسته درشت
• نفوذ پذیری بسیار کم
• غشای پایه ی کامل
• دارای شکاف های بین یاخته ای روی بافت پوششی
• بیشترین کنترل برای ورود و خروج مواد
• ورود میکروب بسیار سخت ( معمولا نمی شود )
• موجود در ماهیچه ها، شش ها، بافت چربی، مغز و نخاع
• موادی که می توانند عبور کنند : CO2 ، O2 ، اوره ، H2O ، گلوکز ، ویتامین ها
مویرگ های منفذ دار :
• دارای شکاف بین یاخته ای
• غشای پایه ی کامل منافذ زیاد
• غشای پایه ی ضخیم ( پروتئین و گلیکوپروتئین زیادی دارد) ← کلید شناخت : منفذ دار درشت
• لایه ی پروتئینی غشای پایه ← عبور مولکول های درشت را محدود می کند.
• موجود در کلیه ها ، روده ، غدد درون ریز
• موادی که می توانند عبور کنند : بیشتر مولکول های کوچک
• نفوذ پذیری کم
مویرگ های ناپیوسته :
• فاصله ی یاخته های سنگ فرشی تک لایه زیاد ← حفره دار
• دارای شکاف بین یاخته ای
• غشای پایه ی ناقص ← کلید شناخت : ناپیوسته درشت
• کمترین کنترل برای ورود و خروج مواد
• موجود در : مغز استخوان، کبد، طحال
• موادی که می توانند عبور کنند : مولکول های درشت و کوچک
34.pdf
@تجربیا -
-
جلسه ی 35
مولکول های کوچک ( انتشار ) : محلول در آب ( از طریق منافذ ) ← گلوکز، آمینواسید، سدیم، پتاسیم / محلول در چربی ( از طریق غشا ) ← اکسیژن، کربن دی اکسید، اوره
مولکول های درشت ( با مصرف ATP ) : ورود ← آندوسیتوز / خروج ← اگزوسیتوز
جریان توده ای : فشار تراوشی ← باقیمانده ی فشار خون / فشار اسمزی ← وجود پروتئین ها در خون ( مانند آلبومین )
هم در قسمت سرخرگی و هم در قسمت سیاهرگی فشار تراوشی و اسمزی را داریم.
در سمت سرخرگی : فشار تراوشی زیاد ( پلاسما بیرون می رود ) / فشار اسمزی ثابت
در سمت سیاهرگی : فشار تراوشی کم / فشار اسمزی ثابت ( خون غلیظ تر، چون وقتی پلاسما را ریختیم بیرون، پروتئین ها را نریختیم ← آب میان بافتی میاد درون سمت سیاهرگی )
هر چه به سمت سیاهرگ می رویم فشار تراوشی کمتر می شود.
در همه ی مویرگ ها به جز مویرگ های کلیه، روزانه 20 لیتر تبادل داریم 17 لیتر به قسمت سیاهرگی بر می گردد و 2 لیتر بر نمی گردد و در مایع میان بافتی می ماند.
← اون سه لیتر توسط دوست خوبمون لنف جمع آوری میشه!
عوامل خیز : مصرف نمک زیاد ( فشار خون را بالا می برد ) : فشار خون بالا ، فشار تراوشی بالا، ولی بعدش فشار تراواشی همچنان بالا می مونه / در نتیجه در سمت سیاهرگی تراوشی بالا خواهد بود.
مصرف مایعات کم
آسیب دیواره ی مویرگ ( مانع برگشت مواد )
بسته شدن رگ های لنفی ( کمبود پروتئین خون ) ← فشار اسمزی کم
سیاهرگ ها :
سیاهرگ ها با داشتن فضای داخلی وسیع و دیواره ای با مقاومت کمتر بیشتر حجم خون را در خود جای می دهند.
اولین عاملی که باعث ادامه ی جریان خون در سیاهرگ ها می شود باقیمانده ی فشار سرخرگی است.
جهت جریان خون در بیشتر سیاهرگ ها از پایین به بالاست.
تلمبه ی ماهیچه ی اسکلتی : انقباض ماهیچه های دست و پا، شکم و دیافراگم
دریچه های لانه کبوتری : جریان خون را یک طرفه و به سمت بالا هدایت می کنند.
فشار مکشی قفسه ی سینه : در هنگام دم قفسه ی سینه باز می شود و فشار از روی سیاهرگ های نزدیک قلب برداشته می شود و درون آن ها فشار مکشی ایجاد می شود که خون را به سمت بالا می برد. -
جلسه ی 36
در جریان توده ای گلبول قرمز تبادل نمی شود و ما در مایع بین یاخته ای گلبول قرمز نداریم.
لنف : در گره های لنفی دو گروه گلبول های سفید حضور دارند . 1. ماکروفاژ ها 2. لنفوسیت ها
الف ) لنفوسیت T : مبارزه با سلول های سرطانی و سلول های آلوده به ویروس
ب ) لنفوسیت B : مبارزه با بیماری های میکروبی
مجرای لنفی چپ از مجرای لنفی راست بزرگ تر است.
گره های لنفی در دوران جنینی به همراه طحال گلبول قرمز می سازند.
تجمع گره های لنفی در : زیربغل، بازو، گردن، کشاله ی ران و زانو است.
اندام های لنفی : تیموس، طحال، لوزه ها، آپاندیس و مغز استخوان
لوزه ها : در دو طرف حلق وجود دارند، ساختاری مثل گره های لنفی دارند و اسفنج گونه هستند.
تیموس : پشت جناغ سینه، جلوی نای و قلب قرار دارد و بین دو شش قرار دارد. یکی از کارهای تیموس، محل بالغ شدن لنفوسیت های T است.
طحال : در سمت چپ بدن قرار دارد که در امتداد پانکراس قرار داد. طحال بزرگترین اندام لنفی است و بیشترین تصفیه را انجام می دهد. طحال ساختار لنفی ندارد بلکه ساختار خونی دارد.
آپاندیس : چسبیده به قسمت ابتدایی روده ی بزرگ، نقش در گوارش ندارد.
مغز استخوان : در ساختن گلبول های قرمز نقش دارد.
منشأ اصلی تولید لنفوسیت ها مغز استخوان است، در بقیه ی جاها تقسیم لنفوسیت وجود دارد البته بیشتر لنفوسیت ها در مغز استخوان تولید نمی شوند ولی در آنجا ساخته می شوند.
ساختار مویرگ های لنفی مانند مویرگ های ناپیوسته است. مویرگ های لنفسی بسته است. لنف ها نیز دریچه هایی به نام دریچه ی لنفی دارند که از بازگشت لنف به قسمت های قبلی جلوگیری می کند.
گسترش لنفی در ناحیه ی دست های ما کم است.
ترتیب اندام های لنفی مهم است.
مرکز هماهنگی اعصاب خودمختار در بصل النخاع و پل مغزی در نزدیکی مرکز تنفس قرار دارد.
اعصاب خودمختار :
سمپاتیک : اعصاب در بین یاخته های ماهیچه ای قلب : لایه ی میوکارد
نتیجه ی تحریک : افزایش جریان قلب / افزایش فشار خون / افزایش برون ده قلبی / کاهش فعالیت های گوارشی
به رگ های این اندام متصل است : کلیه ها ( کاهش مقدار ادارار ) / روده ی باریک ( کاهش فعالیت گوارشی ) / طحال ( کاهش فعالیت ) / پوست ( رنگ پریدگی به علت خونرسانی کمتر )
وقتی سمپاتیک تحریک می شود : این رگ ها را تحریک می کند. : 1. خونرسانی بیشتر به ماهیچه ها و قلب
2. افزایش فشار خون
پاراسمپاتیک : به گره های شبکه های هادی قلب متصل است.
نتیجه ی تحریک : کاهش ضربان قلب / کاهش فشار خون / کاهش برون ده قلب / افزایش فعالیت گوارشی -
جلسه ی 37
غده ی فوق کلیه :
مرکزی : پاسخ آنی : هورمون اپی نفرین و نوراپی نفرین ← افزایش قند خون ( از طریق شکستن گلیکوژن ) / افزایش فشار خون / افزایش ضربان
قشری : پاسخ دیرپا ← 1. کورتیزول ← پروتئین ها را می شکند ← افزایش قند خون
2. آلدسترون ← اثر به کلیه ← بازجذب سدیم ← افزایش فشار خون
شرایط هیجان : ابتدا سمپاتیک ← قسمت مرکزی فوق کلیه ← قسمت قشری فوق کلیه
اعصاب : عمل سریع و تاثیر کوتاه مدت
هورمون ها : عمل کند و تاثیر بلند مدت
تنظیم موضعی جریان خون در بافت ها :
افزایش کربن دی اکسید، یون هیدروژن و یون پتاسیم :
1 . تاثیر بر ماهیچه ی صاف « لایه ی میانی رگ » ← انبساط ← گشاد شدن سرخرگ های کوچک ← افزایش جریان خون
2 . تاثیر بر بنداره ی مویرگی « ماهیچه ی صاف » ← انبساط ← باز می شود ← افزایش جریان خون
هیستامین، ADP، AMP، ← گشاد کننده ی رگ
بعضی مواد مانند یون کلسیم ← ورود به مایعات بدن ← انقباض ماهیچه ی صاف « لایه ی میانی رگ ها » ← افزایش فشار خون
سازوکارهای انعکاسی ← حفظ فشار سرخرگی
گیرنده های فشاری « مکانیکی » ← در دیواره ی سرخرگ های گردش عمومی ← عامل محرک : فشار خون
گیرنده های شیمیایی : حساس به افزایش کربن دی اکسید و یون هیدروژن / حساس به کاهش اکسیژن -
جلسه ی 38
خون :
پلاکت، جزئی از بخش یاخته ای است اما خود سلول نیست بلکه بخشی از یک سلول است.
گلبول قرمز تازه متولد شده مانند گلبول سفید هسته دارد اما هنگام بالغ شدن، هسته ی خود را از دست می دهد.
پلاکت شامل دو نوع پروتئین « آکتین و میوزین » است.
77 % کربن دی اکسید را پلاسما، « 7 % » و مواد محلول در آن « 70 % بی کربنات » خارج می کشد.
23 درصد کربن دی اکسید و 97 درصد اکسیژن توسط هماتوکریت منتقل می شوند.
همه ی هورمونهای بدن، به خون می ریزند.
یکی از وظایف خون، ایمنی و دفاع است که در آن گلبول های سفید و گلوبولین ها « پادتن » نقش دارد، پادتن در پلاسما قرار دارد. ← همه ی وظیفه ی ایمنی بدن بر عهده ی هماتوکریت نیست.
پلاکت و فیبرینوژن که پروتئین محلول در پلاسماست، در جلوگیری از هدر رفتن خون نقش دارد.
هماتوکریت در حفظ فشار اسمزی هیچ نقشی ندارد.
مواد موجود در پلاسما :
یون ها : پتاسیم – سدیم – بی کربنات
مواد غذایی : کربوهیدرات ها – آمینو اسید ها – ویتامین ها – چربی ها – اکسیژن
پروتئین ها :
آلبومین : حفظ فشار اسمزی – انتقال بعضی داروها مانند پنی سلین
فیبرینوژن : انعقاد خون و جلوگیری از هدر رفتن خون « هنگام خونریزی »
گلوبولین ها : ایمنی و دفاع « مانند پادتن » - انواعی از گلوبولین ها و هموگلبین ها : تنظیم پی اچ با جذب و انتقال یون هیدروژن
مواد دفعی : اوره، کربن دی اکسید، لاکتیک اسید
هورمون ها : از تمامی غدد درون ریز -
جلسه 39
ساخت گلبول قرمز : دوران جنینی ← کیسه ی زرده ← کبد، طحال، گره های لنفی، مغز استخوان ← مغز قرمز استخوان
باخته های بنیادی :
لنفوئیدی : لنفوسیت T / لنفوسیت B ← هر دو خاصیت فاگوسیتوز ندارد.
میلوئیدی :
مونوسیت : دارای خاصیت ذره خواری یا فاگوسیتوز
نوتروفیل : ذره خوار سریع دارای هسته ی چند قسمتی
ائوزینوفیل : در عفونت های انگلی و آلرژی ها زیاد می شوند و مواد ضد انگلی با اگزوسیتوز بیرون می دهند. ( فاگوسیتوز خیلی کمی دارد )
بازوفیل
مگاکاریوسیت ← ( بالغ شدن ) ← از دست دادن هسته ← تکه تکه شدن ← هر تکه = پلاکت
گلبول های قرمز نابالغ ← ( بالغ شدن ) ← هسته، میتوکندری و بیشتر اندامک ها را از دست می دهند. ← ( بدون DNA، سیتوپلاسم از هموگلبین پر می شود. ) ← گلبول قرمز بالغ
همه ی گلبول های سفید خونی :
توانایی دیاپدز دارند : عبور گلبول های سفید خونی از مویرگ های خونی و ورود به بافت
همه ی سلول های ترشح شده و ساخته شده از لنفوئیدی و میلوئیدی دارای هسته هستند.
DNA در هسته، میتوکندری و سیتوپلاسم وجود دارد.
همه ی گلبول های سفید تک هسته ای هستند.
گلبول های سفید :
گرانولوسیت ( ستوپلاسم دانه دار ) : ائوزینوفیل / بازوفیل / نوتروفیل
آگرانولوسیت ( بدون دانه در سیتپولاسم ) : مونوسیت / لنفوسیت
لنفوسیت : لنفوسیت T : حمله به سلول سرطانی / حمله به سلول آلوده به ویروس / حمله به سلول غیرخودی پیوند زده
لنفوسیت B : به میکروب حمله می کند.
مونوسیت « بعد از دیاپدز » : ماکروفاژ : ا سال عمر می کند و عمری خیلی طولانی نسبت به بقیه دارد. / دارینه ای ← در خون وجود ندارند.
بازوفیل : هپارین : ضد انعقاد خون / هیستامین : گشاد کننده ی رگ البته هر هیستامین گشاد کننده ی رگ نیست.
بیشترین بخش گلبول سفید لنفوسیت، توسط هسته اشغال شده است.
لنفوسیت تنها گلبول سفید خون است که می تواند خارج از خون تقسیم شود. -
جلسه ی 40، کتاب خوانی جلسه ی قبلی.
-
جلسه ی 41
بیشترین بخش گلبول سفید لنفوسیت، توسط هسته اشغال شده است.
لنفوسیت تنها گلبول سفید خون است که می تواند خارج از خون تقسیم شود.
پلاکت :
دانه های خاوی ترکیبات فعال ← مانند پروترومبیناز
پروتئین های اکتین و میوزین ← باعث انقباض لخته و جمع شدن می شوند.
ویتامین K :
مجلول در چربی ← صفرا اهمیت بسزایی در جذب آن دارد.
در روده ی بزرگ توسط باکتری های همزیست به مقدار کمی ساخته می شوند.
کلسیم :
هورمون کلسی تونین « غده ی تیروئید » ← باعث کاهش کلسیم خون می شود.
هورمون پاراتورمون « غدد پاراتیروئیدی » ← باعث افزایش کلسیم خون می شود.
ویتامین D برای جذب کلسیم لازم که خود برای جذب نیاز ویژه ای به صفرا دارد.
عامل حرکت دهنده ی مواد غذایی در اسفنج عا، سلول های یقه دار هستند که تاژک دارند. -
ممنون
-
جلسه ی 42
عامل حرکت مواد عذایی در عروس دریایی، سلول های مژک دار است.
ساده ترین دستگاه گردش مواد را عروس دریایی دارد.
دستگاه گردش مواد با دستگاه گردش خون فرق می کند.
خانواده ی مرجانیان برای ورود و خروج مواد یک منفذ مشترک دارند اما کرم پهن پلاناریا یک منفذ برای ورود دارد و خروج مواد دفعی از سرح انجام می شود.
در جانورانی که دستگاه گوارش وجود ندارد مثل پلاناریا و عروس دریایی و کل مرجانیان ها، دستگاه گردش مواد نقش دستگاه گوارش را نیز ایفا می کند.
به حد فاصل بین پوست و لوله ی گوارش، حفره ی عمومی می گویند ( در کرم لوله ای )
سامانه ی گردش باز ( برای حشرات) : قلب لوله ای ( در سطح پشتی ) | ( پمپ « انقباض ( دریچه های منافذ بسته است ) » از طریق رگ ) ← سینوس ها ← تبادل در بین یاخته ها و همولنف ← هنگام انبساط قلب ( باز شدن ماهیچه ها ) ← همولنف از طریق منافذ دریچه دار ← قلب لوله ای -
جلسه 43
گردش مواد در کرم خاکی :
رگ پشتی ( قلب لوله ای ، قلب اصلی ) با خون تیره ← خون تیره را به جلو می راند ← 5 جفت کمان رگی با خون تیره ( قلب کمکی ) ← خون تیره را به پایین و عقب می راند ← سرخرگ شکمی ( ابتدا با خون تیره ) ← تبادل گازی ( خون روشن ) | تنفس پوستی ← مویرگ های بین شکمی و پشتی ( خون روشن ) ← سیاهرگ با خون تیره ← رگ پشتی
بین رگ پشتی و شکمی ← در همه ی قسمت های بدن ← مویرگ داریم ( برای فرایند تبادل )
ساده ترین دستگاه گردش خون
سیاهرگ خون تیره دارد و سرخرگ ممکن است خون تیره داشته باشد یا روشن -
گردش خون در بدن مهره داران:
- ساده : دو حفره ای: یک بطن + دو دهلیز : ماهی ها و نوزاد دوزیستان
- مضاعف:
الف) 3 حفره ای: دو هدلیز + یک بطن: دوزیستان بالغ
** نوزاد دوزیستان: گیاهخوار، دارای آبشش و قلب دو حفره ای/ دوزیستان بالغ: گوشت خوار، دارای شش و قلب سه حفره ای
ب) چهار حفره ای: دو دهلیز + دو بطن:
← دیواره ی بین دو بطن کامل : برخی خزندگان، پرندگان و پستانداران
← دیواره ی دو بطن ناقص: بیشتر خزندگان: مارها، مارمولک و عنکبوت ها
در جانورانی که گردش خون ساده دارند در حفره های قلب همواره خون تیره وجود دارد.
تفاوت بین دیواره ی بین دو بطن ناقص و کامل، در فشار خون است. جانوری که دیواره ی بین دو بطن آن ها کامل است فشار خون بیشتری دارد.
ماهی ها تنها جانورانی اند که در طول زندگی خود همواره گردش خون ساده دارند.
همه ی اندام ها ← سیاهرگ شکمی با خون تیره ← سینوس سیاهرگی (دیواره نازک) با خون تیره ← دهلیز با خون تیره ← بطن با خون تیره ← مخروط سیاهرگی با خون تیره ← سرخرگ شکمی (آبشش) با خون تیره ← (آبشش) با خون روشن ← سرخرگ پشتی با خون روشن ← مویرگ های عمومی بدن با خون روشن ← همه ی اندام ها
فشار خون رگ: کمترین: سیاهرگ شکمی / بیشترین: سرخرگ شکمی
تنها سرخرگ و سیاهرگی که در ماهی خون روشن دارد، سرخرگ پشتی هست.
-
این پست پاک شده!
-
جلسه ی 45
وظایف کلیه :- تعادل آب بدن
- حفظ تعادل اسیدی - بازی شدن خون: با دفع H وHCO
- حفظ تعادل یون ها
- دفع مواد سمی و مواد زائد نیتروژن دار: (مثل اوره-اوریک اسید- کراتینین: که از سوزاندن DNAو RNA و پروتئین ها حاصل می شود چون درساختار خودN دارد.)
- دفع برخی داروها : (مثل پنی سیلین)
-
بچه ها قسمت هایی که توضیحات کمتری دارن به این خاطره که تو اون جلسه بیشتر کتاب خوانی شده. (نکات کتاب توضیح داده شده.)
-
جسله ی 46
• شش چپ کوچکتر از شش راست. شش راست بزرگتر از شش چپ. علت: شش چپ در مجاورت با قلب قرار دارد
• کلیه راست پایین تر از کلیه چپ. کلیه چپ بالاتر از کلیه راست. علت: اینکه موقعیت قرارگیری و شکل کبد
محافظت کلیه :
• دارای رشته های کلاژن و کشسان و ...:
دنده ها : بافت پیوندی استخوانی (بخشی از کلیه بالایی)
کپسول کلیه: بافت پیوندی رشته ای «متراکم » همه کلیه : مانع از نفوذ میکروب
• بدون رشته های کلاژن:
چربی: بافت پیوندی: دراطراف کلیه راست (1- ضربه گیری 2-حفظ موقعیت کلیه )
درخون و چربی رشته های کلاژن نیست.
تحلیل بیش از حد چربی اطراف کلیه که ممکن است موجب افتادگی کلیه ها شود:
• تاخوردگی میزنای
• خطر بسته شدن میزنای
• عدم تخلیه مناسب ادرار از کلیه
• نارسایی کلیه به دلیل بازگشت ادرار به سمت کلیه
•
کلیه ها زیر دیافراگم قرار گرفته اند.
غده فوق کلیه:
بخش قشری: پاسخ دیرپا به فشار- کورتیزول: باعث تضعیف دستگاه ایمنی بدن میشود
- آلدوسترون
بخش مرکزی:
- آدرنالین «اپی نفرین»
- نورآدرنالین «نوراپی نفرین»
-
جلسه ی 47
انواع نفرون:
قشری:- کپسول بومن
- لوله پیچ خورده «نزدیک و دور»
- لوله هنله«در بخش قشری کلیه»
مجاور مرکز: - کپسول بومن
- لوله پیچ خورده «نزدیک و دور» دربخش قشری کلیه
- لوله هنله: بخش بزرگی ازآن « نه همه ی آن » درقسمت مرکزی(لوله هنله طولانی تر است)
-
ادامه جلسه ۴۷:
-
مجرای جمعکننده که جزئی از نفرون نیست، ممکن است برای چند نفرون مشترک باشد. پس تعداد مجاری جمعکننده از نفرونها کمتر است.
-
1 مثانه، ۱ میزراه، ۲ کلیه و 2 میزنای داریم.
-
جهت حرکت مواد در لوله هنله، برعکس جهت حرکت خون در شبکه مویرگی اطراف آن است.
-
چون همه کپسول های بومن در بخش قشریاند، سرخرگ کلیه باید تا آنجا منشعب شود.
-
مسیر حرکت خون:
سرخرگ آئورت --> سرخرگ کلیه --> سرخرگهای بین هرمی (بخش مرکزی) --> سرخرگهای کوچکتر --> سرخک آوران --> گلمرول --> سرخک وابران --> شبکه دور لولهای --> سیاهرگهای کوچکتر --> سیاهرگهای بین هرمی --> سیاهرگ کلیه --> بزرگ سیاهرگ زیرین --> دهلیز راست -
همواره ترتیب (سرخرگ --> مویرگ --> سیاهرگ) درست نیست:
- شبکه مویرگی گلومرول (سرخرگ --> مویرگ --> سرخرگ)
- شبکه مویرگی در کبد (سیاهرگ --> مویرگ --> سیاهرگ)
- شبکه مویرگی در آبشش ماهی (سرخرگ --> مویرگ --> سرخرگ)
-
-
جلسه ۴۸
• ادرار:
کپسول بومن --> لوله پیچ خورده نزدیک --> لوله هنله --> لوله پیچ خورده دور --> لوله رابط --> مجرای جمعکننده --> لگنچه --> میزنای --> مثانه --> میزراه --> تخلیه-
درمرحله تراوش، کاری با بخش سلولی (گلبول سفید، گلبول قرمز، پلاکت) نداریم؛ بلکه پلاسما بیرون ریخته می شود.
-
تراوش در کلیه ATP مصرف نمیکند، اما فشار لازم که از بطن چپ تامین میشود، با صرف ATP به وجود می آید.
-
مواد درون مویرگ کلافک (گلومرول) برای ورود به کپسول بومن باید از ۳ لایه (سنگفرشی تکلایه مویرگ --> غشای پایه ضخیم مویرگ --> شکاف تراوشی دیواره درونی کپسول بومن) عبور کند. (فقط در مرحله اول میتواند از سلول زنده رد شود.)
-
از آنجا که همهی کپسولهای بومن نفرونها در قسمت قشری کلیه قرار دارند، تراوش فقط در قسمت قشری انجام می شود.
-
از آنجا که تراوش با شبکه مویرگی اول سروکار دارد، سرخرگ وابران نقشی در تراوش ندارد، اما کمک میکند؛ به خاطر قطر کمی که دارد، فشار خون افزایش پیدا میکند و به تراوش کمک میکند.
زیست دهم. استاد موقاری. جلسه ۴۸.pdf
-