توضیحات زیست دهم استاد موقاری
-
جلسه ی 31
فشارخون آئورت و بطن چپ و دهلیز چپ پس از انقباض بطنی ( دیاستول ) کاهش می یابد.
تنها زمانی که دریچه های سینی باز می شوند، در طمان انقباض بطن هاست ( سه دهم ثانیه ) .
زمانی هست که هر چهار دریچه ی قطبی با هم بسته باشند ولی هیچ زمانی نیست که هر 4 دریچه باهم باز باشند.
حداقل فشار خون :
ائورت ← دیاستول – انقباض دهلیزی – ابتدای انقباض بطنی ( چون دریچه های سینی تغییر نمی کنند، علت عدم تغییر، فشار خون است )
بطن چپ ← دیاستول
دهلیز چپ ← ابتدای انقباض بطنی
حداکثر فشار خون :
آئورت ← میانی انقباض بطنی
بطن چپ ← میانی انقباض بطنی
دهلیز چپ ← انقباض دهلیزی
هر سه ( آئورت، بطن چپ و دهلیز چپ ) افیزایش فشار خون ← میانی انقباض بطنی
هر سه کاهش فشار خون ← دیاستول
برون ده قلبی یعنی، 5 لیتر خون در یک دقیقه از یک بطن وارد سرخرگ شود . به طور کلی در یک دقیقه 10 لیتر خون وارد سرخرگ ها می شود .
نوار قلب ( تحلیل شکل اکوکاردیوگرافی )
← انقباض دهلیزیP
← انقباض بطنیQRS
← استراحت قلبT
: P
قبل از شروع قله ی p گره پیشاهنگ پیام الکتریکی را تولید می کند. پیام که تولید شد، نوار p شکل می گیرد تا به قله برسد . اکنون توسط دسته تارها، پیام به دهلیز چپ نیز می رود و سراسر دهلیز ها را فرا می گیرد. اکنون وضعیت نوار در قله ی p است و شروع انقباض دهلیز ها.
QRS :
از قله ی p تا قله ی R، مربوط به انقباض دهلیزی است که یک دهم ثانیه زمان می برد .
در انقباض دهلیزی، باز و بسته شدن دریچه ها هیچ تغییری نمی کند. پس دریچه های سینی که بسته می مانند و دریچه های میترال و سه لختی که باز بودند باز می مانند .
از قله یp تا پایین قله مسیر های بین گرهی وارد عمل می شوند . پیام به گره دهلیزی بطنی می رسد . ( نیم دایره ی P تمام شد! )
در پیام عصبی به دسته تارهای بین بطنی می رسد . تا رسیدن نوار به قله ی R، پیام عصبی سراسر بطن ها را پر کرده است .
T :
از یکم پایین تر از قله ی R تا تقریبا اواخر T انقباض بطنی داریم که سه دهم ثانیه است.
ابتدای شروع انقباض بطنی ( یعنی : یکم پایین تر از قله ی R ) محل شروع صدای اول قلب نیز هست. همچنین، دریچه های میترال و سه لختی، با انقباض بطن ها، بسته می شوند و دریچه های سینی شکل نیز باز می شوند.
دیاستول قلب : چهاردهم ثانیه طول می کشد . تولید موج الکتریکی به صورت خودکار توسط گره سینوسی – دهلیزی در دیاستول قلب انجام می شود.
فعالیت دسته تارهای بین دهلیزی، در دیاستول قلب انجام می شود.
در دیاستول، فشار خون در آئورت و دهلیز چپ و بطن چپ کاهش می یابد.
در دیاستول، دریچه های میترال و سه لختی باز می شوند و دریچه های سینی بسته می شوند.
خلاصه :
@تجربیا
31.pdf -
جلسه ی 32
هر جایی که صحبت از رشته های الاستیک شد، حتما بافت پیوندی دارد . پس در لایه ی میانی سرخرگ ها و سیاهرگ ها علاوه بر ماهیچه ی صاف، بافت پیوندی نیز وجود دارد ولی کمتر.
در ساختار سرخرگ ها و سیاهرگ ها، در دو لایه رشته های الاستیک وجود دارد ولی در لایه ی بیرونی بیشتر است .
سرخرگ ضخیم تر است و حفره ی درونی کوچک تری دارد . در مقابل سیاهرگ دیواره ی نازک تری دارد و حفره ی داخلی آن بزرگ تر است .
پ.ن : سرخرگ به علت این که فشار بطنی را تحمل می کند، از سیاهرگ قطور تر است . تعداد لایه های کشسانی در سرخرگ بیشتر است چون لایه ی میانی و خارجی آن نسبت به سیاهرگ قطور تر است .
هر چه از سمت سرخرگ های بزرگ به کوچک تر ها می رویم، قسمت ماهیچه ای دیواره بیشتر و قسمت کشسانی آن کمتر می شود و به عبارتی؛ ماهیچه ای به کشسانی می چربه!
بیشترین سرعت خون در رگ آئورت است البته در وسط آن !
بیشترین حجم خون در سیاهرگ هاست به دلیل بزرگی فضای داخلی آن .
سیاهرگ برخلاف سرخرگ، در نبود خون بسته می شود چون دیواره ی نازک تری دارد و قدرت دفاعی آن کمتر است .
در صورتی که سیاهرگ و سرخرگ هم اندازه باشند، لایه ی ماهیچه ای و پیوندی سرخرگ بیشتر است .
در ابتدای بعضی از مویرگ ها ( مثل مویرگ های روده ) بنداره ای از جنس ماهیچه ی صاف وجود دارد .
در اغلب بافت ها در یک زمان همه ی بنداره های مویرگ ها باز نیستند .
تنظیم جریان خون مویرگی :
بنداره ی مویرگی ( ماهیچه ی صاف حلقوی ) – در برخی :
انقباض : ورود کلسیم به درون مایعات بدن و اثر بر بنداره ← کاهش خون رسانی ) | انبساط : کربن دی اکسید ، یون هیدروژن و پتاسیم با اثر بر بنداره ← افزایش خون رسانی
ماهیچه ی صاف دیواره ی سرخرگ های کوچک – تنظیم اصلی :
انقباض : افزایش اکسیژن ، کاهش کربن دی اکسید و یون هیدروژن و گرما ← کاهش خون رسانی
انبساط : کاهش اکسیژن ( * ) ، افزایش کربن دی اکسید و یون هیدروژن و گرما ← افزایش خون رسانی
( * ) : کاهش اکسیژن همواره باعث شل شدن مویرگ ها و در نتیجه افزایش خون رسانی نمی شود . مثلا در مویرگ های ریوی، در صورتی که کاهش اکسیژن داشته باشیم، انبساط مویرگ و در نتیجه افزایش خون رسانی نداریم! چون ممکن است گاز های سمی نیز وارد شش شوند و در حقیقت این منبسط شدن مویرگ ها، نوعی پاسخ دفاعی است.
32.pdf
@تجربیا -
جلسه ی 33
در کتاب میخوانیم « سرخرگ باعث حفظ پیوستگی جریان خون می شود . »
یعنی : وقتی که خون با فشار بطن به درون سرخرگ می ریزد، خون قسمتی از انرژی خود را در دیواره ی سرخرگ ذخیره می کند . بنابراین وقتی بعد از انقباض بطن، قلب به دیاستول می رود، دیواره ی سرخرگ با هل دادن خون به سمت جلو، باعث پیوستگی جریان خون می شود!
نبض هیچ ربطی به سیاهرگ ندارد و مربوط به سرخرگ هاست!
فشار خون نیرویی است که خون به دیواره ی رگ ها وارد می کند . افزایش فشار خون یعنی سرخرگ که تنگ می شود و نیروی وارده به دیواره ی آن بیشتر می شود! چرا نیروی وارده بیشتر می شود؟ چون در سرخرگ های کوچک و تنگ، قدرت کشسانی کمتر است و کمتر کشیده می شود.
رسوب کلسترول و چربی فقط در دیواره ی سرخرگ انجام می شود نه سیاهرگ!
33.pdf
@تجربیا -
جلسه ی 34
خون و سلول هیچ وقت به طور مستقیم تبادل مواد ندارند، رابط بین آن ها مایع بین سلولی است .
همه ی بافت های پوششی اعم از سنگ فرشی و مکعبی و ... فاقد ماده ی زمینه ای هستند، پس می توان گفت که در دیواره ی مویرگ ماده ی زمینه ای وجود ندارد . چون از جنس پوششی سنگ فرشی تک لایه است!
تبادل مواد بین مویرگ و سلول به روش انتشار است . یعنی بدون صرف انرژی و آزاد شدن فسفات و تولید ADP
مویرگ های مغز فاقد منفذ هستند و این نداشتن منفذ نوعی عامل دفاعی است که به آن سد خونی مغزی می گویند .
روده هم مویرگ منفذ دار دارد و هم بنداره ی مویرگی ( بنداره ی ماهیچه ای صاف ) در آن دیده می شود .
مویرگ های پیوسته :
• یاخته های سنگ فرشی تک لایه باهم ← ارتباط تنگاتنگ
• فاقد منفذ ← کلید شناخت : مویرگ پیوسته درشت
• نفوذ پذیری بسیار کم
• غشای پایه ی کامل
• دارای شکاف های بین یاخته ای روی بافت پوششی
• بیشترین کنترل برای ورود و خروج مواد
• ورود میکروب بسیار سخت ( معمولا نمی شود )
• موجود در ماهیچه ها، شش ها، بافت چربی، مغز و نخاع
• موادی که می توانند عبور کنند : CO2 ، O2 ، اوره ، H2O ، گلوکز ، ویتامین ها
مویرگ های منفذ دار :
• دارای شکاف بین یاخته ای
• غشای پایه ی کامل منافذ زیاد
• غشای پایه ی ضخیم ( پروتئین و گلیکوپروتئین زیادی دارد) ← کلید شناخت : منفذ دار درشت
• لایه ی پروتئینی غشای پایه ← عبور مولکول های درشت را محدود می کند.
• موجود در کلیه ها ، روده ، غدد درون ریز
• موادی که می توانند عبور کنند : بیشتر مولکول های کوچک
• نفوذ پذیری کم
مویرگ های ناپیوسته :
• فاصله ی یاخته های سنگ فرشی تک لایه زیاد ← حفره دار
• دارای شکاف بین یاخته ای
• غشای پایه ی ناقص ← کلید شناخت : ناپیوسته درشت
• کمترین کنترل برای ورود و خروج مواد
• موجود در : مغز استخوان، کبد، طحال
• موادی که می توانند عبور کنند : مولکول های درشت و کوچک
34.pdf
@تجربیا -
-
جلسه ی 35
مولکول های کوچک ( انتشار ) : محلول در آب ( از طریق منافذ ) ← گلوکز، آمینواسید، سدیم، پتاسیم / محلول در چربی ( از طریق غشا ) ← اکسیژن، کربن دی اکسید، اوره
مولکول های درشت ( با مصرف ATP ) : ورود ← آندوسیتوز / خروج ← اگزوسیتوز
جریان توده ای : فشار تراوشی ← باقیمانده ی فشار خون / فشار اسمزی ← وجود پروتئین ها در خون ( مانند آلبومین )
هم در قسمت سرخرگی و هم در قسمت سیاهرگی فشار تراوشی و اسمزی را داریم.
در سمت سرخرگی : فشار تراوشی زیاد ( پلاسما بیرون می رود ) / فشار اسمزی ثابت
در سمت سیاهرگی : فشار تراوشی کم / فشار اسمزی ثابت ( خون غلیظ تر، چون وقتی پلاسما را ریختیم بیرون، پروتئین ها را نریختیم ← آب میان بافتی میاد درون سمت سیاهرگی )
هر چه به سمت سیاهرگ می رویم فشار تراوشی کمتر می شود.
در همه ی مویرگ ها به جز مویرگ های کلیه، روزانه 20 لیتر تبادل داریم 17 لیتر به قسمت سیاهرگی بر می گردد و 2 لیتر بر نمی گردد و در مایع میان بافتی می ماند.
← اون سه لیتر توسط دوست خوبمون لنف جمع آوری میشه!
عوامل خیز : مصرف نمک زیاد ( فشار خون را بالا می برد ) : فشار خون بالا ، فشار تراوشی بالا، ولی بعدش فشار تراواشی همچنان بالا می مونه / در نتیجه در سمت سیاهرگی تراوشی بالا خواهد بود.
مصرف مایعات کم
آسیب دیواره ی مویرگ ( مانع برگشت مواد )
بسته شدن رگ های لنفی ( کمبود پروتئین خون ) ← فشار اسمزی کم
سیاهرگ ها :
سیاهرگ ها با داشتن فضای داخلی وسیع و دیواره ای با مقاومت کمتر بیشتر حجم خون را در خود جای می دهند.
اولین عاملی که باعث ادامه ی جریان خون در سیاهرگ ها می شود باقیمانده ی فشار سرخرگی است.
جهت جریان خون در بیشتر سیاهرگ ها از پایین به بالاست.
تلمبه ی ماهیچه ی اسکلتی : انقباض ماهیچه های دست و پا، شکم و دیافراگم
دریچه های لانه کبوتری : جریان خون را یک طرفه و به سمت بالا هدایت می کنند.
فشار مکشی قفسه ی سینه : در هنگام دم قفسه ی سینه باز می شود و فشار از روی سیاهرگ های نزدیک قلب برداشته می شود و درون آن ها فشار مکشی ایجاد می شود که خون را به سمت بالا می برد. -
جلسه ی 36
در جریان توده ای گلبول قرمز تبادل نمی شود و ما در مایع بین یاخته ای گلبول قرمز نداریم.
لنف : در گره های لنفی دو گروه گلبول های سفید حضور دارند . 1. ماکروفاژ ها 2. لنفوسیت ها
الف ) لنفوسیت T : مبارزه با سلول های سرطانی و سلول های آلوده به ویروس
ب ) لنفوسیت B : مبارزه با بیماری های میکروبی
مجرای لنفی چپ از مجرای لنفی راست بزرگ تر است.
گره های لنفی در دوران جنینی به همراه طحال گلبول قرمز می سازند.
تجمع گره های لنفی در : زیربغل، بازو، گردن، کشاله ی ران و زانو است.
اندام های لنفی : تیموس، طحال، لوزه ها، آپاندیس و مغز استخوان
لوزه ها : در دو طرف حلق وجود دارند، ساختاری مثل گره های لنفی دارند و اسفنج گونه هستند.
تیموس : پشت جناغ سینه، جلوی نای و قلب قرار دارد و بین دو شش قرار دارد. یکی از کارهای تیموس، محل بالغ شدن لنفوسیت های T است.
طحال : در سمت چپ بدن قرار دارد که در امتداد پانکراس قرار داد. طحال بزرگترین اندام لنفی است و بیشترین تصفیه را انجام می دهد. طحال ساختار لنفی ندارد بلکه ساختار خونی دارد.
آپاندیس : چسبیده به قسمت ابتدایی روده ی بزرگ، نقش در گوارش ندارد.
مغز استخوان : در ساختن گلبول های قرمز نقش دارد.
منشأ اصلی تولید لنفوسیت ها مغز استخوان است، در بقیه ی جاها تقسیم لنفوسیت وجود دارد البته بیشتر لنفوسیت ها در مغز استخوان تولید نمی شوند ولی در آنجا ساخته می شوند.
ساختار مویرگ های لنفی مانند مویرگ های ناپیوسته است. مویرگ های لنفسی بسته است. لنف ها نیز دریچه هایی به نام دریچه ی لنفی دارند که از بازگشت لنف به قسمت های قبلی جلوگیری می کند.
گسترش لنفی در ناحیه ی دست های ما کم است.
ترتیب اندام های لنفی مهم است.
مرکز هماهنگی اعصاب خودمختار در بصل النخاع و پل مغزی در نزدیکی مرکز تنفس قرار دارد.
اعصاب خودمختار :
سمپاتیک : اعصاب در بین یاخته های ماهیچه ای قلب : لایه ی میوکارد
نتیجه ی تحریک : افزایش جریان قلب / افزایش فشار خون / افزایش برون ده قلبی / کاهش فعالیت های گوارشی
به رگ های این اندام متصل است : کلیه ها ( کاهش مقدار ادارار ) / روده ی باریک ( کاهش فعالیت گوارشی ) / طحال ( کاهش فعالیت ) / پوست ( رنگ پریدگی به علت خونرسانی کمتر )
وقتی سمپاتیک تحریک می شود : این رگ ها را تحریک می کند. : 1. خونرسانی بیشتر به ماهیچه ها و قلب
2. افزایش فشار خون
پاراسمپاتیک : به گره های شبکه های هادی قلب متصل است.
نتیجه ی تحریک : کاهش ضربان قلب / کاهش فشار خون / کاهش برون ده قلب / افزایش فعالیت گوارشی -
جلسه ی 37
غده ی فوق کلیه :
مرکزی : پاسخ آنی : هورمون اپی نفرین و نوراپی نفرین ← افزایش قند خون ( از طریق شکستن گلیکوژن ) / افزایش فشار خون / افزایش ضربان
قشری : پاسخ دیرپا ← 1. کورتیزول ← پروتئین ها را می شکند ← افزایش قند خون
2. آلدسترون ← اثر به کلیه ← بازجذب سدیم ← افزایش فشار خون
شرایط هیجان : ابتدا سمپاتیک ← قسمت مرکزی فوق کلیه ← قسمت قشری فوق کلیه
اعصاب : عمل سریع و تاثیر کوتاه مدت
هورمون ها : عمل کند و تاثیر بلند مدت
تنظیم موضعی جریان خون در بافت ها :
افزایش کربن دی اکسید، یون هیدروژن و یون پتاسیم :
1 . تاثیر بر ماهیچه ی صاف « لایه ی میانی رگ » ← انبساط ← گشاد شدن سرخرگ های کوچک ← افزایش جریان خون
2 . تاثیر بر بنداره ی مویرگی « ماهیچه ی صاف » ← انبساط ← باز می شود ← افزایش جریان خون
هیستامین، ADP، AMP، ← گشاد کننده ی رگ
بعضی مواد مانند یون کلسیم ← ورود به مایعات بدن ← انقباض ماهیچه ی صاف « لایه ی میانی رگ ها » ← افزایش فشار خون
سازوکارهای انعکاسی ← حفظ فشار سرخرگی
گیرنده های فشاری « مکانیکی » ← در دیواره ی سرخرگ های گردش عمومی ← عامل محرک : فشار خون
گیرنده های شیمیایی : حساس به افزایش کربن دی اکسید و یون هیدروژن / حساس به کاهش اکسیژن -
جلسه ی 38
خون :
پلاکت، جزئی از بخش یاخته ای است اما خود سلول نیست بلکه بخشی از یک سلول است.
گلبول قرمز تازه متولد شده مانند گلبول سفید هسته دارد اما هنگام بالغ شدن، هسته ی خود را از دست می دهد.
پلاکت شامل دو نوع پروتئین « آکتین و میوزین » است.
77 % کربن دی اکسید را پلاسما، « 7 % » و مواد محلول در آن « 70 % بی کربنات » خارج می کشد.
23 درصد کربن دی اکسید و 97 درصد اکسیژن توسط هماتوکریت منتقل می شوند.
همه ی هورمونهای بدن، به خون می ریزند.
یکی از وظایف خون، ایمنی و دفاع است که در آن گلبول های سفید و گلوبولین ها « پادتن » نقش دارد، پادتن در پلاسما قرار دارد. ← همه ی وظیفه ی ایمنی بدن بر عهده ی هماتوکریت نیست.
پلاکت و فیبرینوژن که پروتئین محلول در پلاسماست، در جلوگیری از هدر رفتن خون نقش دارد.
هماتوکریت در حفظ فشار اسمزی هیچ نقشی ندارد.
مواد موجود در پلاسما :
یون ها : پتاسیم – سدیم – بی کربنات
مواد غذایی : کربوهیدرات ها – آمینو اسید ها – ویتامین ها – چربی ها – اکسیژن
پروتئین ها :
آلبومین : حفظ فشار اسمزی – انتقال بعضی داروها مانند پنی سلین
فیبرینوژن : انعقاد خون و جلوگیری از هدر رفتن خون « هنگام خونریزی »
گلوبولین ها : ایمنی و دفاع « مانند پادتن » - انواعی از گلوبولین ها و هموگلبین ها : تنظیم پی اچ با جذب و انتقال یون هیدروژن
مواد دفعی : اوره، کربن دی اکسید، لاکتیک اسید
هورمون ها : از تمامی غدد درون ریز -
جلسه 39
ساخت گلبول قرمز : دوران جنینی ← کیسه ی زرده ← کبد، طحال، گره های لنفی، مغز استخوان ← مغز قرمز استخوان
باخته های بنیادی :
لنفوئیدی : لنفوسیت T / لنفوسیت B ← هر دو خاصیت فاگوسیتوز ندارد.
میلوئیدی :
مونوسیت : دارای خاصیت ذره خواری یا فاگوسیتوز
نوتروفیل : ذره خوار سریع دارای هسته ی چند قسمتی
ائوزینوفیل : در عفونت های انگلی و آلرژی ها زیاد می شوند و مواد ضد انگلی با اگزوسیتوز بیرون می دهند. ( فاگوسیتوز خیلی کمی دارد )
بازوفیل
مگاکاریوسیت ← ( بالغ شدن ) ← از دست دادن هسته ← تکه تکه شدن ← هر تکه = پلاکت
گلبول های قرمز نابالغ ← ( بالغ شدن ) ← هسته، میتوکندری و بیشتر اندامک ها را از دست می دهند. ← ( بدون DNA، سیتوپلاسم از هموگلبین پر می شود. ) ← گلبول قرمز بالغ
همه ی گلبول های سفید خونی :
توانایی دیاپدز دارند : عبور گلبول های سفید خونی از مویرگ های خونی و ورود به بافت
همه ی سلول های ترشح شده و ساخته شده از لنفوئیدی و میلوئیدی دارای هسته هستند.
DNA در هسته، میتوکندری و سیتوپلاسم وجود دارد.
همه ی گلبول های سفید تک هسته ای هستند.
گلبول های سفید :
گرانولوسیت ( ستوپلاسم دانه دار ) : ائوزینوفیل / بازوفیل / نوتروفیل
آگرانولوسیت ( بدون دانه در سیتپولاسم ) : مونوسیت / لنفوسیت
لنفوسیت : لنفوسیت T : حمله به سلول سرطانی / حمله به سلول آلوده به ویروس / حمله به سلول غیرخودی پیوند زده
لنفوسیت B : به میکروب حمله می کند.
مونوسیت « بعد از دیاپدز » : ماکروفاژ : ا سال عمر می کند و عمری خیلی طولانی نسبت به بقیه دارد. / دارینه ای ← در خون وجود ندارند.
بازوفیل : هپارین : ضد انعقاد خون / هیستامین : گشاد کننده ی رگ البته هر هیستامین گشاد کننده ی رگ نیست.
بیشترین بخش گلبول سفید لنفوسیت، توسط هسته اشغال شده است.
لنفوسیت تنها گلبول سفید خون است که می تواند خارج از خون تقسیم شود. -
جلسه ی 40، کتاب خوانی جلسه ی قبلی.
-
جلسه ی 41
بیشترین بخش گلبول سفید لنفوسیت، توسط هسته اشغال شده است.
لنفوسیت تنها گلبول سفید خون است که می تواند خارج از خون تقسیم شود.
پلاکت :
دانه های خاوی ترکیبات فعال ← مانند پروترومبیناز
پروتئین های اکتین و میوزین ← باعث انقباض لخته و جمع شدن می شوند.
ویتامین K :
مجلول در چربی ← صفرا اهمیت بسزایی در جذب آن دارد.
در روده ی بزرگ توسط باکتری های همزیست به مقدار کمی ساخته می شوند.
کلسیم :
هورمون کلسی تونین « غده ی تیروئید » ← باعث کاهش کلسیم خون می شود.
هورمون پاراتورمون « غدد پاراتیروئیدی » ← باعث افزایش کلسیم خون می شود.
ویتامین D برای جذب کلسیم لازم که خود برای جذب نیاز ویژه ای به صفرا دارد.
عامل حرکت دهنده ی مواد غذایی در اسفنج عا، سلول های یقه دار هستند که تاژک دارند. -
ممنون
-
جلسه ی 42
عامل حرکت مواد عذایی در عروس دریایی، سلول های مژک دار است.
ساده ترین دستگاه گردش مواد را عروس دریایی دارد.
دستگاه گردش مواد با دستگاه گردش خون فرق می کند.
خانواده ی مرجانیان برای ورود و خروج مواد یک منفذ مشترک دارند اما کرم پهن پلاناریا یک منفذ برای ورود دارد و خروج مواد دفعی از سرح انجام می شود.
در جانورانی که دستگاه گوارش وجود ندارد مثل پلاناریا و عروس دریایی و کل مرجانیان ها، دستگاه گردش مواد نقش دستگاه گوارش را نیز ایفا می کند.
به حد فاصل بین پوست و لوله ی گوارش، حفره ی عمومی می گویند ( در کرم لوله ای )
سامانه ی گردش باز ( برای حشرات) : قلب لوله ای ( در سطح پشتی ) | ( پمپ « انقباض ( دریچه های منافذ بسته است ) » از طریق رگ ) ← سینوس ها ← تبادل در بین یاخته ها و همولنف ← هنگام انبساط قلب ( باز شدن ماهیچه ها ) ← همولنف از طریق منافذ دریچه دار ← قلب لوله ای -
جلسه 43
گردش مواد در کرم خاکی :
رگ پشتی ( قلب لوله ای ، قلب اصلی ) با خون تیره ← خون تیره را به جلو می راند ← 5 جفت کمان رگی با خون تیره ( قلب کمکی ) ← خون تیره را به پایین و عقب می راند ← سرخرگ شکمی ( ابتدا با خون تیره ) ← تبادل گازی ( خون روشن ) | تنفس پوستی ← مویرگ های بین شکمی و پشتی ( خون روشن ) ← سیاهرگ با خون تیره ← رگ پشتی
بین رگ پشتی و شکمی ← در همه ی قسمت های بدن ← مویرگ داریم ( برای فرایند تبادل )
ساده ترین دستگاه گردش خون
سیاهرگ خون تیره دارد و سرخرگ ممکن است خون تیره داشته باشد یا روشن -
گردش خون در بدن مهره داران:
- ساده : دو حفره ای: یک بطن + دو دهلیز : ماهی ها و نوزاد دوزیستان
- مضاعف:
الف) 3 حفره ای: دو هدلیز + یک بطن: دوزیستان بالغ
** نوزاد دوزیستان: گیاهخوار، دارای آبشش و قلب دو حفره ای/ دوزیستان بالغ: گوشت خوار، دارای شش و قلب سه حفره ای
ب) چهار حفره ای: دو دهلیز + دو بطن:
← دیواره ی بین دو بطن کامل : برخی خزندگان، پرندگان و پستانداران
← دیواره ی دو بطن ناقص: بیشتر خزندگان: مارها، مارمولک و عنکبوت ها
در جانورانی که گردش خون ساده دارند در حفره های قلب همواره خون تیره وجود دارد.
تفاوت بین دیواره ی بین دو بطن ناقص و کامل، در فشار خون است. جانوری که دیواره ی بین دو بطن آن ها کامل است فشار خون بیشتری دارد.
ماهی ها تنها جانورانی اند که در طول زندگی خود همواره گردش خون ساده دارند.
همه ی اندام ها ← سیاهرگ شکمی با خون تیره ← سینوس سیاهرگی (دیواره نازک) با خون تیره ← دهلیز با خون تیره ← بطن با خون تیره ← مخروط سیاهرگی با خون تیره ← سرخرگ شکمی (آبشش) با خون تیره ← (آبشش) با خون روشن ← سرخرگ پشتی با خون روشن ← مویرگ های عمومی بدن با خون روشن ← همه ی اندام ها
فشار خون رگ: کمترین: سیاهرگ شکمی / بیشترین: سرخرگ شکمی
تنها سرخرگ و سیاهرگی که در ماهی خون روشن دارد، سرخرگ پشتی هست.
-
این پست پاک شده!
-
جلسه ی 45
وظایف کلیه :- تعادل آب بدن
- حفظ تعادل اسیدی - بازی شدن خون: با دفع H وHCO
- حفظ تعادل یون ها
- دفع مواد سمی و مواد زائد نیتروژن دار: (مثل اوره-اوریک اسید- کراتینین: که از سوزاندن DNAو RNA و پروتئین ها حاصل می شود چون درساختار خودN دارد.)
- دفع برخی داروها : (مثل پنی سیلین)
-
بچه ها قسمت هایی که توضیحات کمتری دارن به این خاطره که تو اون جلسه بیشتر کتاب خوانی شده. (نکات کتاب توضیح داده شده.)
-
جسله ی 46
• شش چپ کوچکتر از شش راست. شش راست بزرگتر از شش چپ. علت: شش چپ در مجاورت با قلب قرار دارد
• کلیه راست پایین تر از کلیه چپ. کلیه چپ بالاتر از کلیه راست. علت: اینکه موقعیت قرارگیری و شکل کبد
محافظت کلیه :
• دارای رشته های کلاژن و کشسان و ...:
دنده ها : بافت پیوندی استخوانی (بخشی از کلیه بالایی)
کپسول کلیه: بافت پیوندی رشته ای «متراکم » همه کلیه : مانع از نفوذ میکروب
• بدون رشته های کلاژن:
چربی: بافت پیوندی: دراطراف کلیه راست (1- ضربه گیری 2-حفظ موقعیت کلیه )
درخون و چربی رشته های کلاژن نیست.
تحلیل بیش از حد چربی اطراف کلیه که ممکن است موجب افتادگی کلیه ها شود:
• تاخوردگی میزنای
• خطر بسته شدن میزنای
• عدم تخلیه مناسب ادرار از کلیه
• نارسایی کلیه به دلیل بازگشت ادرار به سمت کلیه
•
کلیه ها زیر دیافراگم قرار گرفته اند.
غده فوق کلیه:
بخش قشری: پاسخ دیرپا به فشار- کورتیزول: باعث تضعیف دستگاه ایمنی بدن میشود
- آلدوسترون
بخش مرکزی:
- آدرنالین «اپی نفرین»
- نورآدرنالین «نوراپی نفرین»