توضیحات زیست دهم استاد موقاری
-
D.fateme.r اها یعنی چند وقت دیگه بقیه گفتارهارو هم میزارید دیگه
-
Fatemeh Mousavi بله
برای کنکور ۹۹ نه ولی برای ۱۴۰۰ قابل استفاده است -
جلسه ی 20
لوله ی گوارش در پستانداران
نشخوار کنندگار آنزیم سلولاز برای تجزیه ی سلولز را ندارند و به همین علت سلولز مصرفی توسط این جانوران ابتدا در سیرابی ، گوارش میکروبی می دهد .
در نسخوارکنندگان، اولین پلیمری که گوارش شیمیایی می دهد، نشاسته است ( آمیلاز بزاق) . دومین پلیر نیز سلولز است که در سیرابی هیدرولیز می شود . ( هر دو پلیمر کربوهیدرات هستند )
غذا ←دهان ( نیمه جویده | گوارش مکانیکی و شیمیایی ) ← مری ← سیرابی ( در معرض میکروب ها | گوارش شیمیایی ) ← نگاری ← مری ← دهان ← مری ← سیرابی (مایع) ← نگاری ← هزارلا (آبگیری) ← شیردان ( ادامه ی گوارش شیمیایی) ← روده
نکته : غذا دوبار از دهان می گذرد .
نکته : غذا سه بار از مری می گذرد ( بیشترین )
نکته : غذا دوبار از نگاری و سیرابی میگذرد .
در نشخوارکنندگان، سلولز، قبل از جذب مواد در روده، گوارش می یابد ولی در غیرنشخوارکنندگان سلولز بعد از جذب مواد غذایی و در روده ی کور جانور گوارش ومقداری از آن جذب می شود .
در پستانداران غیر نشخوارکننده، اول گوارش آنزیمی انجام می شود و بعد گوارش میکروبی .
معده چهار قسمتی ندارند پس مواد در معده گوارش، در روده جذب و در نهایت توسط روده ی کور، گوارش میکروبی آن ها انجام می شود، اما در نشخوار کنندگان اول گوارش میکروبی داریم ( برای سلولز) و بعد گوارش آنزیمی در شیردان!
هم در نشخوارکنندگان و هم غیر نشخوارکنندگان، گوارش آنزیمی نشاسته از دهن آغاز می شود .
به علت کم شدن قدرت جذب در روده ی بزرگ ، جانداران غیر نشخوار کننده ، استفاده ی کمی از سلولز گوارش یافته ی خود می برند .
20.pdf
@تجربیا -
خیلی ممنون دست هر دو تاتون درد نکنه
-
جلسه ی 21
خون از سراسر بدن ← سیاهرگ بزرگ زیرین ، زبرین و سیاهرگ کرونر ← دهلیز راست ← بطن راست ← سرخرگ ششی ← شش ها ( تبادل گازی ) ← چهار سیاهرگ ششی ← دهلیز چپ ← بطن چپ ← سرخرگ آئورت ← سراسر بدن
چرا نفس می کشیم ؟
C6H12O6 + 6O2 + 38ADP +38P = 38ATP + 6CO2 + 6H2O
در صورتی که کربن دی اکسید بیرون نرود ، با آب واکنش داده و تبدیل به کربنیک اسید ( H2CO3 ) می شود . تولید کربونیک اسید علاوه بر پروتئین ها ، ساختار آنزیم ها و فعالیت آن ها را نیز مختل می کند .
به عبارتی ، بیرون رفتن کربن دی اکسید ، خیلی مهم تر از ورود اکسیژن است .
پی اچ خون = 7/4
بخش هادی :
وظایق بخش هادی :
1 . هدایت هوا به درون و بیرون ← مجاری هوا
2 . میکروب زدایی هوا ← ترشحات مخاطی ← آنزیم لیزوزیم
3 . گرم کردن هوا ← شبکه رگی بینی
4 . پاکسازی هوا از ناخالصی ← الف : ترشحات مخاطی ← ضربان حلق ← خلط | ب : موهای ابتدای بینی
5 . مرطوب کردن هوا ← ترشحات مخاطی
6 . کمک به تولید هوا ← پرده های صوتی با هوای بازدمی مرتعش می شوند .
نقش های ترشحات مخاطی : میکروب زدایی هوا | پاکسازی هوا از ناخالصی | مرطوب کردن هوا
21.pdf -
فیلم 22
اپی گلوت در بلع و استفراغ بر روی نای می نشیند و در سرفه و عطسه راه نای را باز می گذارد .
حنجره در جلو قرار دارد .
حنجره، بالای نای قرار دارد .
ماهیچه ی سمت دهانه ی غضروف نای ، از سمت صاف است .
بیشترین استحکام در بخش هادی مربوط به نایژه ی اصلی و کمترین استحکام مربوط به حلق است .
بخش مبادله ای :
حبابک ها همیشه در کیسه ی حبابکی قرار ندارند . می توانند به صورت منفرد نیز دیده شوند .
فقط بعضی از نوزادانی که زود هنگام به دنیا آمده اند، سورفاکتانت کافی ندارند !
بعضی از یاخته های حبابک ها به نام یاخته ی نوع دوم، سورفاکتانت را ترشح می کنند ، به دلیل کاهش فعالیت این یاخته ها ( اگه بگیم کلا فعالیت نمیکنه، غلطه ) سورفاکتانت کمتری ترشح می شود .
دیواره ی مویرگ از یک لایه سنگ فرشی و غشای پایه ساخته شده و حبابک نیز همین ساختار را دارد؛ بنابراین اکسیژن و کربن دی اکسید برای عبور از این مسیر باید : 1 . سنگ فرشی 2. غشای پایه 3. غشای پایه 4. سنگ فرشی را طی کند . ( در جاهای متعدد ( نه همه جا ) به جای دو تا غشای پایه ، یک غشای پایه ی مشترک بین مویرگ و حبابک وجود دارد
22.pdf -
جلسه 23
هموگلبین از هم و گلوبین تشکیل شده اسا . بخش گلوبین آن، از چهار رشته ی پلی پپتیدی تشکیل شده که به هر کدام از این رشته ها، یک « هم » وصل است، که در وسط هم نیز آهن قرار دارد .
هر گروه هم می تواند به یک مولکول اکسیژن یا دو عدد اتم اکسیژن وصل شود . به عبارتی هموگلبین می تواند به چهار مولکول اکسیژن یا یک اتم اکسیژن وصل شود .
اکسیژن : 3 درصد پلاسما | 97 درصد هموگلبین
کربن دی اکسید : پلاسما 7 درصد | هموگلبین 23 درصد | بی کربنات 70 درصد
CO2 + H2O → H2CO3 → H2CO3- + H+
یون هیدروژن به هموگلبین می پیوندد و به خون می رود .
23.pdf -
جلسه ی 24
دیافراگم پرده ای ماهیچه ای است، که در همه ی پستانداران شکم را از قفسه ی سینه جدا می کند .
منظور از لوله های منشعب شوند در ساختار شش ها، نایژه ها و نایژک هاست که می تواند غضروف دار و یا بدون غضروف باشد .
هر کدام از شش ها را یک پرده ی دو لایه فراگرفته است .
مایع جنب علاوه بر نیمه باز نگه داشتن شش ها، به باز و بسته شدن شش ها نیز کمک می کند .
قفسه ی سینه از استخوان جناغ، دنده ها و تعدادی از مهره های ستون فقرات تشکیل شده است .
قفسه ی سینه، 12 جفت یا 24 عدد، دنده دارد . 7 جفت اول، توسط غضروف مستقلی به جناغ وصل اند . جفت 8 و 9 و 10 هر سه توسط یه غضروف به جناغ وصل می شوند، جفت های 11 و 12 هم کلا به جناغ وصل نمی شوند .
افزایش حجم قفسه ی سینه ← افزایش حجم شش ها ← کاهش فشار هوای درون شش ها ← ایجاد فشار منفی ( پمپ فشار منفی ) ← ایجاد مکش ← ورود هوا به شش ها
دم :
1 . معمولی ( فعال ) : ماهیچه ی دیافراگم ← منقبض ← مسطح ( پایین می آید ) ← حجم قفسه ی سینه ↑ حجم فضای شکمی ↓
ماهیچه ی بین دنده ای خارجی ← منقبض ← دنده ها به بالا و جلو و جناغ به جلو
2 . عمیق ( فعال ) : ماهیچه ی دیافراگم + بین دنده ای خارجی + ماهیچه های ناحیه ی گردن
بازدم :
1 . معمولی ( غیر فعال ) : ماهیچه ی دیافراگم استراحت ← گنبدی ( به بالا می آید ) ← حجم قفسه ی سینه ↓ حجم فضای شکمی ↑
ماهیچه ی بین دنده ای خارجی استراحت ← دنده ها به پایین و عقب و جناغ به عقب
2 . عمیق ( فعال ) : ماهیچه ی بین دنده ای داخلی ← منقبض
ماهیچه های شکمی ← منقبض
کاهش حجم قفسه ی سینه
شش راست ار 3 لوب و 2 شیار و شش چپ از 2 لوب و 1 شیار تشکیل شده است .
در گوسفند، قبل از دو نایژه ی اصلی ، یک انشعاب سوم هم دیده می شود که به شش راست وارد می شود .
24.pdf -
D.fateme.r مرسی بابت این کارت خیلی خوبه که هر روز یه جلسش اینجاس
@تجربیا یه جمع بندی عالی واسه هرشب -
Z.H.Z در توضیحات زیست دهم استاد موقاری گفته است:
D.fateme.r مرسی بابت این کارت خیلی خوبه که هر روز یه جلسش اینجاس
@تجربیا یه جمع بندی عالی واسه هرشبخوشحالم که برات مفید بوده
Sharllot ممنون که جزوه ها رو سروقت میرسونی -
D.fateme.r
Nice️ -
جلسه ی 25
حجم جاری حدود 500 میلی لیتر در یک دم عادی یا حدود 500 میلی لیتر در یک بازدم عادی است .
در حجم ذخیره ای دمی ، ابتدا یک دم معمولی داریم و سپس یک دم عمیق! در دم معمولی 2 ماهیچه منقبض می شوند و در دم عمیق سه ماهیچه . پس به طور کلی در حجم ذخیره ی دمی، 3 ماهیچه فعالیت دارند .
در حجم ذخیره ی بازدمی، 2 ماهیپه منقبض می شوند. ماهیچه ی بین دنده ای داخلی و ماهیچه ی شکمی .
نقش حجم باقیمانده در حبابک ها، مانند نقش غضروف ها در نای است . چون هر دو باعث باز نگه داشتن می شوند .
حجم جاری در یک دم عادی حدود 500 میلی لیتر است . از این 500 میلی لیتر هوا، حدود 150 میلی لیتر در بخش هادی باقی می ماند و به بخش مبادله ای نمی رسد . پس 350 میلی لیتر به بخش مبادله ای وارد می شود . در واقع حدود دو سوم حجم جاری .
در ظرفیت حیاتی، هم دم عمیق و هم بازدم عمیق وجود دارد پس 5 ماهیچه منقبض می شوند .
در ظرفیت تام نیز همان 5 ماهیچه انقباض می یابند .
مقدار تمامی حجم های تنفسی در فرد سالم به سن و جنسیت او بستگی دارد .
حجم ذخیره ی دمی از ذخیره ی بازدمی، مقدار بیشتری دارد ( طبق جدول صفحه ی 49 ) و دلیل آن این است که در بازدم، همه ی هوا بیرون نمی رود و حجم باقیمانده در شش ها باقی می ماند .
در اسپیروگرام، هوای مرده دیده نمی شود! چرا؟ چون هوای مرده اصلا وارد بخش مبادله ای نمی شود
سایر اعمال دستگاه تنفس :
در تکلم پرده های صوتی را ، هوای بازدمی به ارتعاش در می آورد . پس راه نای باید باز باشد . در واقع اپی گلوت بالاست و زبان کوچک پایین است تا هوا خارج شود!
در سرفه و عطسه، ابتدا راه نای با اپی گلوت بسته می شود و هوا در شش ( هوا + ناخالصی ها ) حبس می شود، یهو اپی گلوت بالا می آید و هوا با فشار بیرون می آید !
اگر هوا از دهان و بینی خارج شود ، عطسه است و اگر فقط از راه دهان ( راه بینی را زبان کوچک بسته است ) خارج شود، سرفه است .
25.pdf
@تجربیا -
جلسه ی 26
تنظیم تنفس
منقبض شدن ماهیچه ها در دم ، تحت تاثیر اعصاب است و این اعصاب از مرکز تنفس در بصل النخاع دستور می گیرند .
بازدم معمولی، نیازی به پیام عصبی ندارد چون غیر فعال است .
دو عامل در خاتمه ی دم موثرند :
1 . پل مغزی که به بصل انخاع پیام می دهد و بصل انخاع دستور توقف را می دهد ( غیر مستقیم ) .
2 . پیامی که از ماهیچه ی صاف نایژه و نایژک ها به بصل النخاع می رود و دوبار دستور توقف صادر می شود ( غیر مستقیم ) .
در دیواره ی نایژه ها و نایژک ها، گیرنده ی مکانیکی وجود دارد . که این گیرنده، به کنش بیش از حد دیواره حساس است . وقتی دیواره بیش از حد کشیده شود، گیرنده ی مکانیکی پیام عصبی ساخته و با نورون حسی به بصل انخاع می فرستد .
در خاتمه ی دم، 2 عامل موثر بودند ولی در تنظیم مدت زمان دم، فقط مرکز تنفس در پل مغزی موثر است .
افزایش کربن دی اکسید باعث افزایش تنفس در رابطه ی مستقیم و کاهش اکسیژن باعث کاهش تنفس می شود . ( رابطه ی معکوس )
گیرنده های حساس به افزایش کربن دی اکسید در داخل مغز ( بصل انخاع ) و گیرنده های حساس به کاهش اکسیژن در خارج از مغز ( بیشتر در قوس سرخرگ آئورت و سرخرگ های ناحیه ی گردن ) قرار دارند .
سکسکه یک دم است ( نه بازدم ) و عمیق! پس در آن سه ماهیچه منقبض می شوند .
عواملی که در تنفس تنظیم می شوند :
علل اصلی : بصل النخاع ( شروع کننده ی دم )
خاتمه ی دم :
پل مغزی ( تعیین مدت زمان دم ) ← غیر مستقیم
← بصل انخاع : مستقیم
کشیدگی ماهیچه های صاف نایژه و نایژک ← غیر مستقیم
آهنگ تنفس :
میزان اکسیژن خون : رابطه ی معکوس
میزان کربن دی اکسید خون : رابطه ی مستقیم
26.pdf
@تجربیا -
جلسه ی 27
جانداران تک سلولی مثل پلاناریا ( کرم پهن ) یا هیدر آب شیرین از طریق انتشار تبادل مواد می کنند .
در تنفس نایدیسی، تبادل مواد بین سلول و انشعابات پایانی انجام می شود ( انتشار )
حشرات و صد پایان، از خانواده ی بند پایان هستند . پس تنفس نایدیسی در بند پایان وجود دارد .
در تنفس نایدیسی، دستگاه گوارش مواد نقشی در انتقال گاز تنفسی ندارد؛ یعنی خون تیره و روشن معنی ندارد .
انشعابات نهایی نایدیس ها بن بست است .
دور نایدیس ها را نوعی کربوهیدرات از نوع پلی ساکارید به نام کیتین پوشانده است . این ساختار در انشعابات پایانی وجود ندارد .
راه ارتباطی بین حشرات با محیط از طریق منافذ تنفسی است .
تنفس نایدیسی :
• فقط در بی مهرگان ← نه همه ی بی مهرگان
• بی مهرگان خشکی زی ← حشرات و صد پایان
• دستگاه گردش مواد دخالتی ندارد .
• نایدیس ها ← با کیتین پوشیده شده ← نه همه ی نایدیس ها
• انشعبات پایانی نایدیس ها : بن بست | فاقد کیتین | دارای مایعی است که تبادل گازی را ممکن می کند | در کنار همه ی یاخته های بدن جانور قرار می گیرد .
دستگاه گردش مواد در تنفس پوستی و تنفس آبششی و تنفس ششی نقش دارد .
در دوزیستان، بیشتر تبادلات گازی از طریق پوست است، چه بالغ و چه نابالغ . بخش دیگر تبادلات، در دوران نابالغی از طریق تنفس آبشش و در دوران بلوغ از طریق تنفس ششی است .
تنفس پوستی :
• هم در بی مهره ها و هم در مهره داران
• بی مهرگان ← مرطوب زی ← کرم خاکی
• مهره داران : شش دار ها ← 1 . لاک پشت های آبی 2 . سمندر های شش دار 3 . مار های آبی | دوزیستان : بیشتر تبادل گازی
راه اصلی تنفس در لاک پشت های آبی سمندر های شش دار و مارهای آبی شش است ولی تنفس پوستی نیز دارند .
ستاره ی دریایی یک خارپوست است پس تنفس آبششی در خارپوستان وجود دارد .
آبشش ها در دو طرف سر ماهی قرار دارند .
جهت حرکت خون در مویرگ ها و عبور آب در طرفین آبشش ها بر خلاف یکدیگر است .
این مخالف بودن جهت ها، کمک می کند که سطح تماس آب و خون بیشتر شود در نتیجه مواد بیشتری تبادل شوند ( این خلاف جهت بود، در طرفین تیغه های آبشش است )
خار های آب ششی از خروج مواد غذایی جلوگیری می کنند .
جهت جریان خون با جهت سرخرگ های ورودی و خروجی یکسان نیست .
تنفس آبششی :
• هم در مهره دار و هم بی مهرگان
• نوازد برخی ماهی ها و همه ی دوزیستان ← آبشش خارجی
• ماهی بالغ ← آبشش داخلی
• دوزیستان بالغ ← شش
• آبشش برای خسکی مناسب نیست چون ← نبود آب ← چسبیدن رشته های آبششی
تنفس شش هم در بی مهره ها و هم در مهره داران وجود دارد . بیشتر مهره داران خشکی زی تنفس ششی دارند در مهره داران آبزی نیز وجود دارند کسانی که شش دارند ، مثل وال !
انواع ساز و کار تهویه ای در مهره داران :
• پمپ فشار مثبت : همه ی دوزیستان و برخی خزندگان
• پمپ فشار منفی : همه ی پستانداران و همه ی پرندگان و بیشتر خزندگان
27.pdf
@تجربیا -
جلسه ی 28
وظایف دستگاه گردش مواد :
• تبادل گازی اکسیژن و کربن دی اکسید با همکاری دستگاه تنفس
• دریافت ریز مغذی ها و تحویل به سلول ها
• دور کردن مواد دفعی از سلول ها
• انتقال هورمون ها
هر رگی که از قلب بیرون بیاد، سرخرگ و هر رگی که به قلب وارد شود، سیاهرگ است.
سرخرگ آئورت، 3 تا انشعاب دارد که یکی از آنها وظیفه ی خون رسانی به کل بدن را دارد و دو تای دیگر، کرونر ( اکلیلی ) هستند که وظیفه ی خون رسانی به خود قلب را دارد .
تمام خون تیره ی بدن توسط 3 سیاهرگ ( زبرین ، زیرین و کرونر ) به دهلیز راست می ریزند .
ضخامت ماهیچه ی سمت چپ قلب بیشتر است چون بطن چپ پمپاژ بزرگتری نسبت به بطن راست دارد.
همواره خونی که به شش ها می رود ، تیره نیست! چون شش نیز بافت زنده است و نیاز به مواد مغذی دارد پس خون روشن از طریق یکی از انشعابات آئورت به نام سرخرگ برونکیال به شش ها رفته و غذا رسانی می کند .
ضخامت و اندازه ی بزرگ سیاهرگ زیرین و زبرین از سیاهرگ کرونر بیشتر است.
دهلیز راست ← بطن راست ← سرخرگ ششی ← 2 تا انشعاب اصلی سرخرگی ← شش ها ← ( خون ) ← 4 سیاهرگ ششی ← ( خون تیره ) ← 3 سیاهرگ ( بزرگ سیاهرگ زبرین ، بزرگ سیاهرگ زیرین ، کرونر ) ← دهلیز راست
در ساختار دریچه های قلب ، ماهیچه به کار نرفته است اما دریچه ها توسط رشته هایی به برجستگی های لایه ی میوکارد وصل اند .
جنس دریچه های قلب از بافت پوششی سنگ فرشی تک لایه است! که در قسمت مرکزی آن از بافت پوششی متراکم استفاده شده است ( در نتیجه رشته های کلاژن نیز دارد ) .
از 4 دریچه ی قلب ، سه تای آنها سه لختی هستند .
دریچه ی دولختی ( میترال ) در سمت چپ و دریچه ی سه لختی در سمت راست قلب قرار دارند .
در ساختار دستگاه گردش مواد ، کلا 4 نوع دریچه وجود دارد : دریچه ی دولختی ، دریچه ی سه لختی دریچه ی سینی شکل ، دریچه ی لانه کبوتری
در ساختار قلب ، کلا 3 نوع دریچه وجود دارد : دریچه ی دولختی ، سه لختی ، سینی شکل -
جلسه ی 29
صداهای قلب :
چرخه ی کاری قلب از سه مرحله تشکیل می شود :
مرحله ی اول : پمپاژ دهلیز ها ( یک دهم ثانیه )
مرحله ی دوم : انقباض بطن ها ( سه دهم ثانیه )
مرحله ی سوم : استراحت قلب ( چهاردهم ثانیه )
صدای اول قلب مربوط به شروع انقباض بطن ها و صدای دوم مربوط به شروع استراحت بطن هاست.
لایه های قلب :
بیرونی :
پریکارد ← بات پوششی سنگ فرشی تک لایه + بافت پیوندی متراکم
مایع آبشامه ای ( بین پریکارد و اپی کارد )
اپی کارد ← بات پوششی سنگ فرشی تک لایه + بافت پیوندی متراکم + رگ و اعصاب خودمختار
میانی :
میوکارد ← عمدتا یاخته های قلبی + بافت پیوندی متراکم + رشته های عصبی ( بین یاخته ها )
داخلی :
آندوکارد ← بافت پوششی سنگ فرشی تک لایه
در لایه ی بیرونی ممکن است بافت چربی وجود داشته باشد که عمدتا اپی کارد است.
نقش لایه ی بیرونی، محافظت است ، لایه ی میانی در انقباضات فعالیت دارد و لایه ی داخلی نیز پوششی است که قسمت های کناری دریچه ها را می سازد .
تنها لایه ای که از بین چهار لایه ی بالا ، بافت پوششی سنگ فرشی تک لایه ندارد ، میوکارد است.
تنها لایه ای که بافت پیوندی متراکم ندارد ، آندوکارد است . پس در آندوکار رشته های الاستیک و کلاژن نیز وجود ندارد .
در هر یک از لایه ی پریکارد و اپی کارد ، 2 نوع بافت ( پوششی و پیوندی ) حتما وجود دارد . اما بافت چربی ممکن است وجود داشته باشد !
در لایه ی میوکارد ، سه نوع بافت ( ماهیچه ای ، پیوندی و عصبی ) وجود دارد .
در لایه ی آندوکارد فقط یک نوع بافت ( پوششی ) قرار دارد .
بیشترین نوع بافت در میوکارد وجود دارد و کمترین نوع بافت در آندوکارد .
تحلیل شکل ساختار بافتی قلب :
ضخیم ترین لایه ی قلب میوکارد است .
خارجی ترین بافت قلب پیوندی رشته ای متراکم است .
مایع آبشامه ای بین دو بافت اپی کارد و بافت پوششی است .
تنها قسمتی از لایه ی بیرونی که به میوکارد متصل است ، اپی کارد است .
دورترین بافت ، از بافت پیوندی متراکم ( لایه ی خارجی ) ← بافت پوششی سنگ فرشی ( لایه ی داخلی )
نزدیک ترین بافت از بافت پیوندی متراکم ( لایه ی خارجی ) ← پوششی سنگ فرشی ( لایه ی اپی کارد )
29.pdf -
جلسه ی 30
شبکه ی هادی قلب :
کل یاخته های شبکه ی هادی قلب ( چه رشته ها و چه گره ها ) از جنس ماهیچه ی قلبی هستند .
گره سینوسی دهلیزی در دیواره ی پشتی دهلیز راست و زیر منفذ بزرگ سیاهرگ زبرین قرار دارد .
گره دهلیزی بطنی در دیواره ی پشتی دهلیز راست بلافاصله در عقب دریچه ی سه لختی است .
دهلیز راست زودتر از دهلیز چپ، پیام عصبی را دریافت می کند چون گره سینوسی دهلیزی ، نزدیک دهلیز راست است ولی انقباض هر دو دهلیز با هم است . بطن ها همزمان پیام عصبی را دریافت می کنند و با هم نیز منقبض می شوند .
شبکه ی هادی قلب :
رشته ها یا تار ها :
• دسته تار های دهلیزی : انتقال پیام از دهلیز راست به دهلیز چپ | به گره سینوسی دهلیزی وصل است .
• دسته تارهای بین بطنی : انتقال پیام از گره دهلیزی بطنی به سراسر بطن ها | به گره دهلیزی بطنی وصل است .
• مسیر بین گرهی : انتقال پیام از گره سینوسی دهلیزی به گره دهلیزی بطنی | به هر دو گره وصل است .گره ها :
• سینوسی دهلیزی
• دهلیزی بطنی
بیشترین مقدار دسته تارهای دهلیزی در دهلیز چپ است .
بین پمپاژ دهلیز ها و بطن ها، یک دهم ثانیه اختلاف وجود دارد که به دو عامل بستگی دارد :
1 . بافت پیوندی عایق که نمیگذارد صفحات بینابینی پیام را منتقل کنند .
2 . گره دهلیزی بطنی که پس از دریافت پیام آن را برای مدتی در خود نگه می دارد .
بیشترین انشعابات دسته ی عصب ها در دیواره ی خارجی بطن هاست .
بیشترین سرعت عصب ها در دسته ی تارهاست نه مسیر های بین گرهی .
چرخه ی ضربان قلب :
قلب استراحت پیوسته ندارد و استراحتی کوتاه به مدت چهاردهم ثانیه ( دیاستول ) دارد .
در دیاستول، تمام قلب ( یعنی هر چهار حفره ) در حال استراحت است .
در حالت دیاستول ، هفت سیاهرگ در حال خون رسانی به قلب هستند ( 4 تا بزرگ سیاهرگ ها ، کرونر ، 2 سیاهرگ ششی )
انقباض دهلیز ها : میترال ← باز | سه لختی ← باز | سینی شکل ← بسته
انقباض بطن ها : میترال ← بسته | سه لختی ← بسته | سینی شکل ← باز
دیاستول : میترال ← باز | سه لختی ← باز | سینی شکل ← بسته
چرخه :
انقباض دهلیز ها ( یک دهم ثانیه ) ← با صرف انرژی
{ صدای اول }
انقباض بطن ها ( سه دهم ثانیه ) ← با صرف انرژی
{ صدای دوم }
دیاستول ( چهاردهم ثانیه ) ← بدون صرف انرژی
بین صدای اول و دوم ، سه دهم ثانیه اختلاف وجود دارد .
بین صدای دوم و صدای اول دوره ی بعدی ، پنج دهم ثانیه زمان داریم .
بین صدای اول و صدای دوم دوره ی بعدی ، یک و یک دهم ثانیه زمان داریم .
30.pdf -
جلسه ی 31
فشارخون آئورت و بطن چپ و دهلیز چپ پس از انقباض بطنی ( دیاستول ) کاهش می یابد.
تنها زمانی که دریچه های سینی باز می شوند، در طمان انقباض بطن هاست ( سه دهم ثانیه ) .
زمانی هست که هر چهار دریچه ی قطبی با هم بسته باشند ولی هیچ زمانی نیست که هر 4 دریچه باهم باز باشند.
حداقل فشار خون :
ائورت ← دیاستول – انقباض دهلیزی – ابتدای انقباض بطنی ( چون دریچه های سینی تغییر نمی کنند، علت عدم تغییر، فشار خون است )
بطن چپ ← دیاستول
دهلیز چپ ← ابتدای انقباض بطنی
حداکثر فشار خون :
آئورت ← میانی انقباض بطنی
بطن چپ ← میانی انقباض بطنی
دهلیز چپ ← انقباض دهلیزی
هر سه ( آئورت، بطن چپ و دهلیز چپ ) افیزایش فشار خون ← میانی انقباض بطنی
هر سه کاهش فشار خون ← دیاستول
برون ده قلبی یعنی، 5 لیتر خون در یک دقیقه از یک بطن وارد سرخرگ شود . به طور کلی در یک دقیقه 10 لیتر خون وارد سرخرگ ها می شود .
نوار قلب ( تحلیل شکل اکوکاردیوگرافی )
← انقباض دهلیزیP
← انقباض بطنیQRS
← استراحت قلبT
: P
قبل از شروع قله ی p گره پیشاهنگ پیام الکتریکی را تولید می کند. پیام که تولید شد، نوار p شکل می گیرد تا به قله برسد . اکنون توسط دسته تارها، پیام به دهلیز چپ نیز می رود و سراسر دهلیز ها را فرا می گیرد. اکنون وضعیت نوار در قله ی p است و شروع انقباض دهلیز ها.
QRS :
از قله ی p تا قله ی R، مربوط به انقباض دهلیزی است که یک دهم ثانیه زمان می برد .
در انقباض دهلیزی، باز و بسته شدن دریچه ها هیچ تغییری نمی کند. پس دریچه های سینی که بسته می مانند و دریچه های میترال و سه لختی که باز بودند باز می مانند .
از قله یp تا پایین قله مسیر های بین گرهی وارد عمل می شوند . پیام به گره دهلیزی بطنی می رسد . ( نیم دایره ی P تمام شد! )
در پیام عصبی به دسته تارهای بین بطنی می رسد . تا رسیدن نوار به قله ی R، پیام عصبی سراسر بطن ها را پر کرده است .
T :
از یکم پایین تر از قله ی R تا تقریبا اواخر T انقباض بطنی داریم که سه دهم ثانیه است.
ابتدای شروع انقباض بطنی ( یعنی : یکم پایین تر از قله ی R ) محل شروع صدای اول قلب نیز هست. همچنین، دریچه های میترال و سه لختی، با انقباض بطن ها، بسته می شوند و دریچه های سینی شکل نیز باز می شوند.
دیاستول قلب : چهاردهم ثانیه طول می کشد . تولید موج الکتریکی به صورت خودکار توسط گره سینوسی – دهلیزی در دیاستول قلب انجام می شود.
فعالیت دسته تارهای بین دهلیزی، در دیاستول قلب انجام می شود.
در دیاستول، فشار خون در آئورت و دهلیز چپ و بطن چپ کاهش می یابد.
در دیاستول، دریچه های میترال و سه لختی باز می شوند و دریچه های سینی بسته می شوند.
خلاصه :
@تجربیا
31.pdf -
جلسه ی 32
هر جایی که صحبت از رشته های الاستیک شد، حتما بافت پیوندی دارد . پس در لایه ی میانی سرخرگ ها و سیاهرگ ها علاوه بر ماهیچه ی صاف، بافت پیوندی نیز وجود دارد ولی کمتر.
در ساختار سرخرگ ها و سیاهرگ ها، در دو لایه رشته های الاستیک وجود دارد ولی در لایه ی بیرونی بیشتر است .
سرخرگ ضخیم تر است و حفره ی درونی کوچک تری دارد . در مقابل سیاهرگ دیواره ی نازک تری دارد و حفره ی داخلی آن بزرگ تر است .
پ.ن : سرخرگ به علت این که فشار بطنی را تحمل می کند، از سیاهرگ قطور تر است . تعداد لایه های کشسانی در سرخرگ بیشتر است چون لایه ی میانی و خارجی آن نسبت به سیاهرگ قطور تر است .
هر چه از سمت سرخرگ های بزرگ به کوچک تر ها می رویم، قسمت ماهیچه ای دیواره بیشتر و قسمت کشسانی آن کمتر می شود و به عبارتی؛ ماهیچه ای به کشسانی می چربه!
بیشترین سرعت خون در رگ آئورت است البته در وسط آن !
بیشترین حجم خون در سیاهرگ هاست به دلیل بزرگی فضای داخلی آن .
سیاهرگ برخلاف سرخرگ، در نبود خون بسته می شود چون دیواره ی نازک تری دارد و قدرت دفاعی آن کمتر است .
در صورتی که سیاهرگ و سرخرگ هم اندازه باشند، لایه ی ماهیچه ای و پیوندی سرخرگ بیشتر است .
در ابتدای بعضی از مویرگ ها ( مثل مویرگ های روده ) بنداره ای از جنس ماهیچه ی صاف وجود دارد .
در اغلب بافت ها در یک زمان همه ی بنداره های مویرگ ها باز نیستند .
تنظیم جریان خون مویرگی :
بنداره ی مویرگی ( ماهیچه ی صاف حلقوی ) – در برخی :
انقباض : ورود کلسیم به درون مایعات بدن و اثر بر بنداره ← کاهش خون رسانی ) | انبساط : کربن دی اکسید ، یون هیدروژن و پتاسیم با اثر بر بنداره ← افزایش خون رسانی
ماهیچه ی صاف دیواره ی سرخرگ های کوچک – تنظیم اصلی :
انقباض : افزایش اکسیژن ، کاهش کربن دی اکسید و یون هیدروژن و گرما ← کاهش خون رسانی
انبساط : کاهش اکسیژن ( * ) ، افزایش کربن دی اکسید و یون هیدروژن و گرما ← افزایش خون رسانی
( * ) : کاهش اکسیژن همواره باعث شل شدن مویرگ ها و در نتیجه افزایش خون رسانی نمی شود . مثلا در مویرگ های ریوی، در صورتی که کاهش اکسیژن داشته باشیم، انبساط مویرگ و در نتیجه افزایش خون رسانی نداریم! چون ممکن است گاز های سمی نیز وارد شش شوند و در حقیقت این منبسط شدن مویرگ ها، نوعی پاسخ دفاعی است.
32.pdf
@تجربیا -
جلسه ی 33
در کتاب میخوانیم « سرخرگ باعث حفظ پیوستگی جریان خون می شود . »
یعنی : وقتی که خون با فشار بطن به درون سرخرگ می ریزد، خون قسمتی از انرژی خود را در دیواره ی سرخرگ ذخیره می کند . بنابراین وقتی بعد از انقباض بطن، قلب به دیاستول می رود، دیواره ی سرخرگ با هل دادن خون به سمت جلو، باعث پیوستگی جریان خون می شود!
نبض هیچ ربطی به سیاهرگ ندارد و مربوط به سرخرگ هاست!
فشار خون نیرویی است که خون به دیواره ی رگ ها وارد می کند . افزایش فشار خون یعنی سرخرگ که تنگ می شود و نیروی وارده به دیواره ی آن بیشتر می شود! چرا نیروی وارده بیشتر می شود؟ چون در سرخرگ های کوچک و تنگ، قدرت کشسانی کمتر است و کمتر کشیده می شود.
رسوب کلسترول و چربی فقط در دیواره ی سرخرگ انجام می شود نه سیاهرگ!
33.pdf
@تجربیا