هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mitra-ism-rahmani
وای -
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من، من، من، من
️
-
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mitra-ism-rahmani عههه این پنکه دیدم یاد دعوا سر پنکه تو مدرسه افتادم
-
@mitra-ism-rahmani
این خوبه که
ما نصف کلاسامون اصلا در نداشت
یعنی اگه با مدارس مزار شریف بخوای مقایسه کنی
باز ما نابودیم -
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چه جالب یعنی ممکنه یه جایی انقدر گرم باشه که مدرسه هاش پنکه داشته باشن؟ |:
من وسط کوهستان درس خوندم ذهنم نمیتونه تصور کنه -
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اوج حال کردن ما این بود که یه کنفرانسی، چیزی میرفتیم اتاق پروژکتور اونم باید یه زنگ قبل رزرو میکردیم کسی نره
-
چه جالب یعنی ممکنه یه جایی انقدر گرم باشه که مدرسه هاش پنکه داشته باشن؟ |:
من وسط کوهستان درس خوندم ذهنم نمیتونه تصور کنهنوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@d-fateme-r در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
چه جالب یعنی ممکنه یه جایی انقدر گرم باشه که مدرسه هاش پنکه داشته باشن؟ |:
من وسط کوهستان درس خوندم ذهنم نمیتونه تصور کنهچرا مگه وسطای اردیبهشت پنکه نمیذاشتین
-
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چرا نظر من با بچه های کلاس سر پنکه همیشه مخالف بود؟
من سردم. بود اونا گرمشون بود -
اینجاس که شاعر میگه
ایرانی جماعت تا ثابت نکنه بدبختر نیست، ول کن نیستنوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@infinitie-a در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
اینجاس که شاعر میگه
ایرانی جماعت تا ثابت نکنه بدبختر نیست، ول کن نیستاقا ادامه ندید
-
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
همیشه از خودم سوال میکنم چی شده که اولین ساکنای این شهر تصمیم گرفتن بین دو تا کوه با دمای نزدیک به قطب شهر بسازن؟
-
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@kosar-mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
چرا نظر من با بچه های کلاس سر پنکه همیشه مخالف بود؟
من سردم. بود اونا گرمشون بوداین منم
یادمه سر این سردی جامو با بچه ها عوض میکردم -
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
عالیه
ولی از هرچی بگذریم از سوتی های معلما نمیشه گذشت -
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@kosar-mottaghi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@mitra-ism-rahmani عههه این پنکه دیدم یاد دعوا سر پنکه تو مدرسه افتادم
ماهم دعوا میکردیم دوتا پنکه بود با 6 تا کلاس دیگه هرکی میبرد برا کلاسشون گاهی میرفتیم بیرون میدیم پنکه مون نیست چون کلاس ما دقیقا روبرو آفتاب بود خیلی داغون بعد گروه گروه میرفتیم تو کلاسا دنبال پنکه مون (همین داغون ملعون ) تازه سرش دعوا هم میشد
-
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اوج لذت ما تو کلاسا این بود که کلاسی که داره ورزش میکنه توپو بزنه از پنجره بیاد تو کلاس ببینیم دبیرمون چجوری توپو میندازه بیرون :|
-
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mitra-ism-rahmani
با ارواح در ارتباط بودین؟ -
@kosar-mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
چرا نظر من با بچه های کلاس سر پنکه همیشه مخالف بود؟
من سردم. بود اونا گرمشون بوداین منم
یادمه سر این سردی جامو با بچه ها عوض میکردمنوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۷ آخرین ویرایش توسط Opal انجام شده@kosar-mottaghi
منم
میرفتم آخر مینشستم تا سردم نشه... از اون طرف بچه ها پشت حرف میزدن نمیذاشتن گوش بدم
-
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مرسی واقعا
موجبات خنده و شادی مارو فراهم کردین️
-
@d-fateme-r در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
چه جالب یعنی ممکنه یه جایی انقدر گرم باشه که مدرسه هاش پنکه داشته باشن؟ |:
من وسط کوهستان درس خوندم ذهنم نمیتونه تصور کنهچرا مگه وسطای اردیبهشت پنکه نمیذاشتین
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@kosar-mottaghi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@d-fateme-r در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
چه جالب یعنی ممکنه یه جایی انقدر گرم باشه که مدرسه هاش پنکه داشته باشن؟ |:
من وسط کوهستان درس خوندم ذهنم نمیتونه تصور کنهچرا مگه وسطای اردیبهشت پنکه نمیذاشتین
عزیزم ما تازه تو اردیبهشت شوفاژ ها رو کم می کنیم و پالتوهامونو میذاریم تو کمد
-
@kosar-mottaghi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@mitra-ism-rahmani عههه این پنکه دیدم یاد دعوا سر پنکه تو مدرسه افتادم
ماهم دعوا میکردیم دوتا پنکه بود با 6 تا کلاس دیگه هرکی میبرد برا کلاسشون گاهی میرفتیم بیرون میدیم پنکه مون نیست چون کلاس ما دقیقا روبرو آفتاب بود خیلی داغون بعد گروه گروه میرفتیم تو کلاسا دنبال پنکه مون (همین داغون ملعون ) تازه سرش دعوا هم میشد
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@mitra-ism-rahmani اره
دقیقا