هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
دلم برامنفی گرفتن ازدبیرورزشم تنگ شده

واسه کل انداختنامون تاحرص همو دربیاریم وتهش بخندیم

-
حس میکنم الان بعد این پیام این سوال هست که مگه کدوم شهری؟



مهشید حسن زاده 0 شمالي ديگه

-

ای جانمممم


-
مهشید حسن زاده 0 شمالي ديگه

@roghayeh-eftekhari عزیزم اینوهمه میدونن همممه



-

ای جانمممم


zahra movahedizadeh اوااا
سلام زهراااا -
@roghayeh-eftekhari عزیزم اینوهمه میدونن همممه



مهشید حسن زاده 0 خب منم همينو ميگم ديگه

-
مهشید حسن زاده 0 خب منم همينو ميگم ديگه

@roghayeh-eftekhari تبرییک به تو
تبریییییک به من
تبریییک به همه


-
zahra movahedizadeh اوااا
سلام زهراااامهشید حسن زاده 0
سلام عزیزم.
خوبی؟
تعجب کردی!!!!
-
@roghayeh-eftekhari تبرییک به تو
تبریییییک به من
تبریییک به همه


مهشید حسن زاده 0 اسم توام بايد تو دعاهام اضافه كنم

-
مهشید حسن زاده 0
سلام عزیزم.
خوبی؟
تعجب کردی!!!!
zahra movahedizadeh نه بابا ذوق نمودم بسی


چخبرا -
zahra movahedizadeh نه بابا ذوق نمودم بسی


چخبرامهشید حسن زاده 0
آها.
سلامتی....
درس. کلاس . آزمون....
کل برنامم همینه:)
تو چخبرا؟ -
مهشید حسن زاده 0 اسم توام بايد تو دعاهام اضافه كنم

@roghayeh-eftekhari زحمت نکش
من جهنم دیوانگیمو با بهشت عاقلا عوض نمیکنم
.
پ.ن:عاموووووو جمله روووو


-
مهشید حسن زاده 0
آها.
سلامتی....
درس. کلاس . آزمون....
کل برنامم همینه:)
تو چخبرا؟zahra movahedizadeh همین وخیلی جیزای دیگه!
همینه و حال خوبی که هربارمیاری باعکسایی که میزاری
وحتی ازون بهتر همینه ویه آینده راضی کننده بیاری خدا

-
zahra movahedizadeh همین وخیلی جیزای دیگه!
همینه و حال خوبی که هربارمیاری باعکسایی که میزاری
وحتی ازون بهتر همینه ویه آینده راضی کننده بیاری خدا

مهشید حسن زاده 0
خیلی ممنونم عزیز دلم
️
همچنین برای خودت
-
مهشید حسن زاده 0
خیلی ممنونم عزیز دلم
️
همچنین برای خودت
zahra movahedizadeh مررسی

-
مهشید حسن زاده 0
خواهش
️
-
مشکل ازونجایی شروع شد که کرونابیشترازمن به سفراحتیاج داشت
رفته شمال برم نمیگرده لامصب

-

[•

•]
جز این نیست ڪه شرح اندوه خویش ٺنها با خدا مےگویم... -
این که آدم حس غریبگی کنه عجیبه


-
شرح حال مرا پرنده ای میداند که میان یک مه غلیظ دست و پنجه میزند تا شاید لانه اش را بیابد
لانه ای امن از جنس ارامش، برود به انجا که قلبش انجاست، برود به انجا که جانش او را به سمتش میکشد و چشمانش را با خیال راحت بر روی طوفان ها و هراس های درونش ببند و ارام بگیرد...
|

