از دل کنایه مجاز بیرون کشیدن
-
در جملهی{کرانههای فرات خط از کرانههای رود تیبر میخواندند}
خط مجاز از فرمان است و فرمان کسی را خواندن، نشانه اطاعت از اوست و رابطه نشانگی یعنی کنایه.این تفسیر از استاد سبطی هست درحالیکه استاد حسین خوانی عزیز میفرمایند نمیشود از دل کنایه مجاز بیرون کشید.
چکار کنیم؟ -
در جملهی{کرانههای فرات خط از کرانههای رود تیبر میخواندند}
خط مجاز از فرمان است و فرمان کسی را خواندن، نشانه اطاعت از اوست و رابطه نشانگی یعنی کنایه.این تفسیر از استاد سبطی هست درحالیکه استاد حسین خوانی عزیز میفرمایند نمیشود از دل کنایه مجاز بیرون کشید.
چکار کنیم؟Fatemeh Bahoosh
من با سبطی موافق ترم.
اینجا به نظرم سوال اینه که استاد حسین خوانی چرا فرمودند که از دل کنایه نمیشه مجاز بیرون کشید؟ دلیل و فلسفهاش رو توضیح دادند؟ (اطلاع دارید؟)
من به این دلیل با سبطی موافقم چون خیلی از کنایه ها هستند که در دل شون مجاز دارند و اگر مجاز رو در اون کنایه ها حساب نکنیم و در نظر نگیریم اصلاً کنایهاش رو هم درک نخواهیم کرد.
اصطلاح «کَفَم بُرید» رو شنیدیم و استفاده کردیم. کنایه از کیف کردن هست. اما قضیه به همینجا خلاصه نمیشه. همونطور که میدونید «کف» گاهی اوقات مجاز از «دست» به کار میره. در «کفم برید» در واقع «دستم بریده شد» معنی میده! اما چرا بریده شدن دست کنایه از تعجب کردنه؟ داستانش رو با جزئیات اصلاً یادم نیست ولی یادمه که خوندم یه قضیه تاریخی داره که افرادی که در موقعیت شگفت آوری قرار میگرفتند بنا به دلایلی (که اینم یادم نیست!) دستشون رو میبریدند! (مسخره به نظر میاد ولی یه چیز تو همین مایه ها بود)
خلاصه اینکه، همین الان من خودم از دل یه کنایه، مجاز برات کشیدم بیرون. هیچ مشکلی هم نداره. اصلاً اگر مجاز «کف» رو کسی ندونه و داستان تاریخیاش رو هم لحاظ نکنیم، کنایهاش و دلیل بریده شدن دست و ارتباطش با تعجب و شگفتی و ... قابل فهم نیست. -
Fatemeh Bahoosh
من با سبطی موافق ترم.
اینجا به نظرم سوال اینه که استاد حسین خوانی چرا فرمودند که از دل کنایه نمیشه مجاز بیرون کشید؟ دلیل و فلسفهاش رو توضیح دادند؟ (اطلاع دارید؟)
من به این دلیل با سبطی موافقم چون خیلی از کنایه ها هستند که در دل شون مجاز دارند و اگر مجاز رو در اون کنایه ها حساب نکنیم و در نظر نگیریم اصلاً کنایهاش رو هم درک نخواهیم کرد.
اصطلاح «کَفَم بُرید» رو شنیدیم و استفاده کردیم. کنایه از کیف کردن هست. اما قضیه به همینجا خلاصه نمیشه. همونطور که میدونید «کف» گاهی اوقات مجاز از «دست» به کار میره. در «کفم برید» در واقع «دستم بریده شد» معنی میده! اما چرا بریده شدن دست کنایه از تعجب کردنه؟ داستانش رو با جزئیات اصلاً یادم نیست ولی یادمه که خوندم یه قضیه تاریخی داره که افرادی که در موقعیت شگفت آوری قرار میگرفتند بنا به دلایلی (که اینم یادم نیست!) دستشون رو میبریدند! (مسخره به نظر میاد ولی یه چیز تو همین مایه ها بود)
خلاصه اینکه، همین الان من خودم از دل یه کنایه، مجاز برات کشیدم بیرون. هیچ مشکلی هم نداره. اصلاً اگر مجاز «کف» رو کسی ندونه و داستان تاریخیاش رو هم لحاظ نکنیم، کنایهاش و دلیل بریده شدن دست و ارتباطش با تعجب و شگفتی و ... قابل فهم نیست.@amin-forouzan
لینک مرتبط با داستان تاریخیای که نصفه و نیمه تعریف کردم: (!)
https://golvani.ir/1397/02/عبارت-کفم-برید-از-کجا-آمده-است/amp/ -
در جملهی{کرانههای فرات خط از کرانههای رود تیبر میخواندند}
خط مجاز از فرمان است و فرمان کسی را خواندن، نشانه اطاعت از اوست و رابطه نشانگی یعنی کنایه.این تفسیر از استاد سبطی هست درحالیکه استاد حسین خوانی عزیز میفرمایند نمیشود از دل کنایه مجاز بیرون کشید.
چکار کنیم؟Fatemeh Bahoosh
سلامچیزی که آقای حسین خوانی میگن غلطه! یا حداقل توی کنکور جواب نمیده!
چون من بیت هایی رو دیدم که در یک واژه!! علاوه بر ایهام، جناس هم دیده میشه
پس هربار که میخوایم یه آرایه رو بررسی کنیم باید همه آرایه هایی که پیدا کرده بودی رو از ذهنت پاک کنی و دوباره دنبال آرایه مدنظرت بگردی. برای همین میشه در یک واژه هم ایهام داشت هم جناس
پس برای هر دو آرایه ی دیگه هم برقراره
(کلا روال آرایه یابی باید اینطوری باشه که کاری به آرایه های دیگه نداشته باشی!) -
Fatemeh Bahoosh
من با سبطی موافق ترم.
اینجا به نظرم سوال اینه که استاد حسین خوانی چرا فرمودند که از دل کنایه نمیشه مجاز بیرون کشید؟ دلیل و فلسفهاش رو توضیح دادند؟ (اطلاع دارید؟)
من به این دلیل با سبطی موافقم چون خیلی از کنایه ها هستند که در دل شون مجاز دارند و اگر مجاز رو در اون کنایه ها حساب نکنیم و در نظر نگیریم اصلاً کنایهاش رو هم درک نخواهیم کرد.
اصطلاح «کَفَم بُرید» رو شنیدیم و استفاده کردیم. کنایه از کیف کردن هست. اما قضیه به همینجا خلاصه نمیشه. همونطور که میدونید «کف» گاهی اوقات مجاز از «دست» به کار میره. در «کفم برید» در واقع «دستم بریده شد» معنی میده! اما چرا بریده شدن دست کنایه از تعجب کردنه؟ داستانش رو با جزئیات اصلاً یادم نیست ولی یادمه که خوندم یه قضیه تاریخی داره که افرادی که در موقعیت شگفت آوری قرار میگرفتند بنا به دلایلی (که اینم یادم نیست!) دستشون رو میبریدند! (مسخره به نظر میاد ولی یه چیز تو همین مایه ها بود)
خلاصه اینکه، همین الان من خودم از دل یه کنایه، مجاز برات کشیدم بیرون. هیچ مشکلی هم نداره. اصلاً اگر مجاز «کف» رو کسی ندونه و داستان تاریخیاش رو هم لحاظ نکنیم، کنایهاش و دلیل بریده شدن دست و ارتباطش با تعجب و شگفتی و ... قابل فهم نیست.@amin-forouzan ممنونم
(نسبت خود کند به درویشان/ دم زند از ارادت ایشان)
استاد حسین خوانی اینو گفتند دم زدن رو نمیشه دم رو جای گذاری کرد چون داخل کنایه است. اگر حقیقت رو جای گذاری کنیم معنی نمیده، ولی تو بعضی کنایه ها که شما هم گفتید معنی میده فکر کنم نمیشه قواعد محکمی روش گذاشت و با اطمینان چیزی گفت در مورد اینکه میشه یا نمیشه چون گاهی میشه گاهی نمیشه! ، حالا تو شمارش مجاز هست کار اصلی و سخت! بازم مچکرم -
Fatemeh Bahoosh
سلامچیزی که آقای حسین خوانی میگن غلطه! یا حداقل توی کنکور جواب نمیده!
چون من بیت هایی رو دیدم که در یک واژه!! علاوه بر ایهام، جناس هم دیده میشه
پس هربار که میخوایم یه آرایه رو بررسی کنیم باید همه آرایه هایی که پیدا کرده بودی رو از ذهنت پاک کنی و دوباره دنبال آرایه مدنظرت بگردی. برای همین میشه در یک واژه هم ایهام داشت هم جناس
پس برای هر دو آرایه ی دیگه هم برقراره
(کلا روال آرایه یابی باید اینطوری باشه که کاری به آرایه های دیگه نداشته باشی!)@m-sina سلام، ممنونم
، ولی ربطی نداره ها به ایهام چون ممکنه قلب مثلا یکجا ایهام داشته باشه که در معنای تقلبی باشه یا یکجا هم از بیت مثلا مصراع بعدی بدونیم قطعا در معنای دل یعنی همون قلب هست، خوب اینجا هم ایهام داریم هم جناس تام چون ممکنه یکی از معانی ایهام (این مثالی که زدم، معنای تقلبی میشه) با قلب که در معنای دل هست با هم جناس تام داشته باشند،