هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@سجاد-ذوالفقاری
یه جاهایی من شعر طرفو وقت نمیکردم بخونم
آخرشو میدیدم و مینوشتم -
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
حالا ازون همه جلال کلی زیبایی مونده به یادگار
ویه جای خوب برای گذروندن اوقات باخونواده دوست رفیق...شایدم خلوت باخودتگفتم وقت گذروندن...
گاهی نیازه
که برای زمان برنامه نریزی
وفقط بگذرونیش...مثلا همین عباس آباد
قکرشو کن
خسته ازروزت
یهو کوله پشتیتو برداری
خالیش کنی ازکتاب
پرش کنی ازلباس
لباس گرم
چای خشک
قند
کتری
لیوان
کیک
وکلی خوراکی برداری
بری بالاپیاده شی ازماشین
اینموقع سال آب میاد بالا
مه میگیره
وقطره های ریز بارون میخورن تو صورتت
ونسیم خنک گونه هاتو نوک دماغتو سرخ میکنه
دارم ازهمچین فضایی حرف میزنمپشت اون دریاچه هه
اون عقبااااا
وقتی کل دریاچه رو دور میزنی؟ میرسی یه همچین جایی
میتونی بری قدم بزنی تو دل جنگلولی نه
میری همون کنار یه اتاقک اجاره میکنی
اینجوری خیالت بابت شب جمع تره
بعدم
کوله ووسایلو میاری میزاری کنج اتاقسرده!
هیزم شکسته بیرون در هراتاقی هست
یه دسته میاری میندازی تو شومینه
و....
آتیش
رومیزی پهن میکنی رومیز
خوراکیاتو میچینی
اون بافت گله گشادی که هممون تو زندگی یکیشو داریم بالاخره وهیچوقت ازش سیر نمیشیم
اونومیاری میپوشی
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
حالا ازون همه جلال کلی زیبایی مونده به یادگار
ویه جای خوب برای گذروندن اوقات باخونواده دوست رفیق...شایدم خلوت باخودتگفتم وقت گذروندن...
گاهی نیازه
که برای زمان برنامه نریزی
وفقط بگذرونیش...مثلا همین عباس آباد
قکرشو کن
خسته ازروزت
یهو کوله پشتیتو برداری
خالیش کنی ازکتاب
پرش کنی ازلباس
لباس گرم
چای خشک
قند
کتری
لیوان
کیک
وکلی خوراکی برداری
بری بالاپیاده شی ازماشین
اینموقع سال آب میاد بالا
مه میگیره
وقطره های ریز بارون میخورن تو صورتت
ونسیم خنک گونه هاتو نوک دماغتو سرخ میکنه
دارم ازهمچین فضایی حرف میزنمپشت اون دریاچه هه
اون عقبااااا
وقتی کل دریاچه رو دور میزنی؟ میرسی یه همچین جایی
میتونی بری قدم بزنی تو دل جنگلولی نه
میری همون کنار یه اتاقک اجاره میکنی
اینجوری خیالت بابت شب جمع تره
بعدم
کوله ووسایلو میاری میزاری کنج اتاقسرده!
هیزم شکسته بیرون در هراتاقی هست
یه دسته میاری میندازی تو شومینه
و....
آتیش
رومیزی پهن میکنی رومیز
خوراکیاتو میچینی
اون بافت گله گشادی که هممون تو زندگی یکیشو داریم بالاخره وهیچوقت ازش سیر نمیشیم
اونومیاری میپوشی
هواهم که دیگه تاریک شده
تویی وتک تک نور پنجره همسایه هات
عطر سوختن چوب کاج توفضا
یه سکووووووت پرازآرامش
رقص شعله ها
وقت چیه؟
وقت چایی -
@سجاد-ذوالفقاری
یه جاهایی من شعر طرفو وقت نمیکردم بخونم
آخرشو میدیدم و مینوشتم -
مشاعره آنلاین باشه سخت تره
ولی به من که خوش گذشت...عا راستی اینبار دیگه کرم ریزی پشت صحنه نیست
-
مشاعره آنلاین باشه سخت تره
ولی به من که خوش گذشت...عا راستی اینبار دیگه کرم ریزی پشت صحنه نیست
-
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
حالا ازون همه جلال کلی زیبایی مونده به یادگار
ویه جای خوب برای گذروندن اوقات باخونواده دوست رفیق...شایدم خلوت باخودتگفتم وقت گذروندن...
گاهی نیازه
که برای زمان برنامه نریزی
وفقط بگذرونیش...مثلا همین عباس آباد
قکرشو کن
خسته ازروزت
یهو کوله پشتیتو برداری
خالیش کنی ازکتاب
پرش کنی ازلباس
لباس گرم
چای خشک
قند
کتری
لیوان
کیک
وکلی خوراکی برداری
بری بالاپیاده شی ازماشین
اینموقع سال آب میاد بالا
مه میگیره
وقطره های ریز بارون میخورن تو صورتت
ونسیم خنک گونه هاتو نوک دماغتو سرخ میکنه
دارم ازهمچین فضایی حرف میزنمپشت اون دریاچه هه
اون عقبااااا
وقتی کل دریاچه رو دور میزنی؟ میرسی یه همچین جایی
میتونی بری قدم بزنی تو دل جنگلولی نه
میری همون کنار یه اتاقک اجاره میکنی
اینجوری خیالت بابت شب جمع تره
بعدم
کوله ووسایلو میاری میزاری کنج اتاقسرده!
هیزم شکسته بیرون در هراتاقی هست
یه دسته میاری میندازی تو شومینه
و....
آتیش
رومیزی پهن میکنی رومیز
خوراکیاتو میچینی
اون بافت گله گشادی که هممون تو زندگی یکیشو داریم بالاخره وهیچوقت ازش سیر نمیشیم
اونومیاری میپوشی
هواهم که دیگه تاریک شده
تویی وتک تک نور پنجره همسایه هات
عطر سوختن چوب کاج توفضا
یه سکووووووت پرازآرامش
رقص شعله ها
وقت چیه؟
وقت چاییمهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
حالا ازون همه جلال کلی زیبایی مونده به یادگار
ویه جای خوب برای گذروندن اوقات باخونواده دوست رفیق...شایدم خلوت باخودتگفتم وقت گذروندن...
گاهی نیازه
که برای زمان برنامه نریزی
وفقط بگذرونیش...مثلا همین عباس آباد
قکرشو کن
خسته ازروزت
یهو کوله پشتیتو برداری
خالیش کنی ازکتاب
پرش کنی ازلباس
لباس گرم
چای خشک
قند
کتری
لیوان
کیک
وکلی خوراکی برداری
بری بالاپیاده شی ازماشین
اینموقع سال آب میاد بالا
مه میگیره
وقطره های ریز بارون میخورن تو صورتت
ونسیم خنک گونه هاتو نوک دماغتو سرخ میکنه
دارم ازهمچین فضایی حرف میزنمپشت اون دریاچه هه
اون عقبااااا
وقتی کل دریاچه رو دور میزنی؟ میرسی یه همچین جایی
میتونی بری قدم بزنی تو دل جنگلولی نه
میری همون کنار یه اتاقک اجاره میکنی
اینجوری خیالت بابت شب جمع تره
بعدم
کوله ووسایلو میاری میزاری کنج اتاقسرده!
هیزم شکسته بیرون در هراتاقی هست
یه دسته میاری میندازی تو شومینه
و....
آتیش
رومیزی پهن میکنی رومیز
خوراکیاتو میچینی
اون بافت گله گشادی که هممون تو زندگی یکیشو داریم بالاخره وهیچوقت ازش سیر نمیشیم
اونومیاری میپوشی
هواهم که دیگه تاریک شده
تویی وتک تک نور پنجره همسایه هات
عطر سوختن چوب کاج توفضا
یه سکووووووت پرازآرامش
رقص شعله ها
وقت چیه؟
وقت چاییاینجا دیگه خونه نیست
که شیر آب دم دست باشه!
اینجا آب باید از منبع بیاری
ولی خب بیا فرض کنیم انقد بفکر بودی که از قبل یه دبه آب پر کردی ومجبور نیستی تو این سرما از اتاقک گرم و قشنگت بزنی بیرون
آب میریزی توکتری
بعددسته کتریو میزاری نوک چوب دستی وآویزش میکنی به قلاب تو شومینه تا رو آتیش جوش بیاد -
قانون لنز تو مغزم نمیره: ||||||||||||
-
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
حالا ازون همه جلال کلی زیبایی مونده به یادگار
ویه جای خوب برای گذروندن اوقات باخونواده دوست رفیق...شایدم خلوت باخودتگفتم وقت گذروندن...
گاهی نیازه
که برای زمان برنامه نریزی
وفقط بگذرونیش...مثلا همین عباس آباد
قکرشو کن
خسته ازروزت
یهو کوله پشتیتو برداری
خالیش کنی ازکتاب
پرش کنی ازلباس
لباس گرم
چای خشک
قند
کتری
لیوان
کیک
وکلی خوراکی برداری
بری بالاپیاده شی ازماشین
اینموقع سال آب میاد بالا
مه میگیره
وقطره های ریز بارون میخورن تو صورتت
ونسیم خنک گونه هاتو نوک دماغتو سرخ میکنه
دارم ازهمچین فضایی حرف میزنمپشت اون دریاچه هه
اون عقبااااا
وقتی کل دریاچه رو دور میزنی؟ میرسی یه همچین جایی
میتونی بری قدم بزنی تو دل جنگلولی نه
میری همون کنار یه اتاقک اجاره میکنی
اینجوری خیالت بابت شب جمع تره
بعدم
کوله ووسایلو میاری میزاری کنج اتاقسرده!
هیزم شکسته بیرون در هراتاقی هست
یه دسته میاری میندازی تو شومینه
و....
آتیش
رومیزی پهن میکنی رومیز
خوراکیاتو میچینی
اون بافت گله گشادی که هممون تو زندگی یکیشو داریم بالاخره وهیچوقت ازش سیر نمیشیم
اونومیاری میپوشی
هواهم که دیگه تاریک شده
تویی وتک تک نور پنجره همسایه هات
عطر سوختن چوب کاج توفضا
یه سکووووووت پرازآرامش
رقص شعله ها
وقت چیه؟
وقت چاییاینجا دیگه خونه نیست
که شیر آب دم دست باشه!
اینجا آب باید از منبع بیاری
ولی خب بیا فرض کنیم انقد بفکر بودی که از قبل یه دبه آب پر کردی ومجبور نیستی تو این سرما از اتاقک گرم و قشنگت بزنی بیرون
آب میریزی توکتری
بعددسته کتریو میزاری نوک چوب دستی وآویزش میکنی به قلاب تو شومینه تا رو آتیش جوش بیادمهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
حالا ازون همه جلال کلی زیبایی مونده به یادگار
ویه جای خوب برای گذروندن اوقات باخونواده دوست رفیق...شایدم خلوت باخودتگفتم وقت گذروندن...
گاهی نیازه
که برای زمان برنامه نریزی
وفقط بگذرونیش...مثلا همین عباس آباد
قکرشو کن
خسته ازروزت
یهو کوله پشتیتو برداری
خالیش کنی ازکتاب
پرش کنی ازلباس
لباس گرم
چای خشک
قند
کتری
لیوان
کیک
وکلی خوراکی برداری
بری بالاپیاده شی ازماشین
اینموقع سال آب میاد بالا
مه میگیره
وقطره های ریز بارون میخورن تو صورتت
ونسیم خنک گونه هاتو نوک دماغتو سرخ میکنه
دارم ازهمچین فضایی حرف میزنمپشت اون دریاچه هه
اون عقبااااا
وقتی کل دریاچه رو دور میزنی؟ میرسی یه همچین جایی
میتونی بری قدم بزنی تو دل جنگلولی نه
میری همون کنار یه اتاقک اجاره میکنی
اینجوری خیالت بابت شب جمع تره
بعدم
کوله ووسایلو میاری میزاری کنج اتاقسرده!
هیزم شکسته بیرون در هراتاقی هست
یه دسته میاری میندازی تو شومینه
و....
آتیش
رومیزی پهن میکنی رومیز
خوراکیاتو میچینی
اون بافت گله گشادی که هممون تو زندگی یکیشو داریم بالاخره وهیچوقت ازش سیر نمیشیم
اونومیاری میپوشی
هواهم که دیگه تاریک شده
تویی وتک تک نور پنجره همسایه هات
عطر سوختن چوب کاج توفضا
یه سکووووووت پرازآرامش
رقص شعله ها
وقت چیه؟
وقت چاییاینجا دیگه خونه نیست
که شیر آب دم دست باشه!
اینجا آب باید از منبع بیاری
ولی خب بیا فرض کنیم انقد بفکر بودی که از قبل یه دبه آب پر کردی ومجبور نیستی تو این سرما از اتاقک گرم و قشنگت بزنی بیرون
آب میریزی توکتری
بعددسته کتریو میزاری نوک چوب دستی وآویزش میکنی به قلاب تو شومینه تا رو آتیش جوش بیاداینوسط یه کتابیم بخون!
یا لااقل یه جی بنویس
پامیشی ازتو کوله پشتیت وسایلتو میاری
یه دفتر ویه قلم تا بنویسی
موضوعشم اصصصلا مهم نیست
فقط حالو هواته که مهمه
آخه بعدعمری اومدی بیرون حالتو تنظیم کنی
تاتومینویسی آبم جوش میاد -
مون چری...
️
-
سلام به همگی شبتون بخیر
-
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
حالا ازون همه جلال کلی زیبایی مونده به یادگار
ویه جای خوب برای گذروندن اوقات باخونواده دوست رفیق...شایدم خلوت باخودتگفتم وقت گذروندن...
گاهی نیازه
که برای زمان برنامه نریزی
وفقط بگذرونیش...مثلا همین عباس آباد
قکرشو کن
خسته ازروزت
یهو کوله پشتیتو برداری
خالیش کنی ازکتاب
پرش کنی ازلباس
لباس گرم
چای خشک
قند
کتری
لیوان
کیک
وکلی خوراکی برداری
بری بالاپیاده شی ازماشین
اینموقع سال آب میاد بالا
مه میگیره
وقطره های ریز بارون میخورن تو صورتت
ونسیم خنک گونه هاتو نوک دماغتو سرخ میکنه
دارم ازهمچین فضایی حرف میزنمپشت اون دریاچه هه
اون عقبااااا
وقتی کل دریاچه رو دور میزنی؟ میرسی یه همچین جایی
میتونی بری قدم بزنی تو دل جنگلولی نه
میری همون کنار یه اتاقک اجاره میکنی
اینجوری خیالت بابت شب جمع تره
بعدم
کوله ووسایلو میاری میزاری کنج اتاقسرده!
هیزم شکسته بیرون در هراتاقی هست
یه دسته میاری میندازی تو شومینه
و....
آتیش
رومیزی پهن میکنی رومیز
خوراکیاتو میچینی
اون بافت گله گشادی که هممون تو زندگی یکیشو داریم بالاخره وهیچوقت ازش سیر نمیشیم
اونومیاری میپوشی
هواهم که دیگه تاریک شده
تویی وتک تک نور پنجره همسایه هات
عطر سوختن چوب کاج توفضا
یه سکووووووت پرازآرامش
رقص شعله ها
وقت چیه؟
وقت چاییاینجا دیگه خونه نیست
که شیر آب دم دست باشه!
اینجا آب باید از منبع بیاری
ولی خب بیا فرض کنیم انقد بفکر بودی که از قبل یه دبه آب پر کردی ومجبور نیستی تو این سرما از اتاقک گرم و قشنگت بزنی بیرون
آب میریزی توکتری
بعددسته کتریو میزاری نوک چوب دستی وآویزش میکنی به قلاب تو شومینه تا رو آتیش جوش بیاداینوسط یه کتابیم بخون!
یا لااقل یه جی بنویس
پامیشی ازتو کوله پشتیت وسایلتو میاری
یه دفتر ویه قلم تا بنویسی
موضوعشم اصصصلا مهم نیست
فقط حالو هواته که مهمه
آخه بعدعمری اومدی بیرون حالتو تنظیم کنی
تاتومینویسی آبم جوش میادمهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
حالا ازون همه جلال کلی زیبایی مونده به یادگار
ویه جای خوب برای گذروندن اوقات باخونواده دوست رفیق...شایدم خلوت باخودتگفتم وقت گذروندن...
گاهی نیازه
که برای زمان برنامه نریزی
وفقط بگذرونیش...مثلا همین عباس آباد
قکرشو کن
خسته ازروزت
یهو کوله پشتیتو برداری
خالیش کنی ازکتاب
پرش کنی ازلباس
لباس گرم
چای خشک
قند
کتری
لیوان
کیک
وکلی خوراکی برداری
بری بالاپیاده شی ازماشین
اینموقع سال آب میاد بالا
مه میگیره
وقطره های ریز بارون میخورن تو صورتت
ونسیم خنک گونه هاتو نوک دماغتو سرخ میکنه
دارم ازهمچین فضایی حرف میزنمپشت اون دریاچه هه
اون عقبااااا
وقتی کل دریاچه رو دور میزنی؟ میرسی یه همچین جایی
میتونی بری قدم بزنی تو دل جنگلولی نه
میری همون کنار یه اتاقک اجاره میکنی
اینجوری خیالت بابت شب جمع تره
بعدم
کوله ووسایلو میاری میزاری کنج اتاقسرده!
هیزم شکسته بیرون در هراتاقی هست
یه دسته میاری میندازی تو شومینه
و....
آتیش
رومیزی پهن میکنی رومیز
خوراکیاتو میچینی
اون بافت گله گشادی که هممون تو زندگی یکیشو داریم بالاخره وهیچوقت ازش سیر نمیشیم
اونومیاری میپوشی
هواهم که دیگه تاریک شده
تویی وتک تک نور پنجره همسایه هات
عطر سوختن چوب کاج توفضا
یه سکووووووت پرازآرامش
رقص شعله ها
وقت چیه؟
وقت چاییاینجا دیگه خونه نیست
که شیر آب دم دست باشه!
اینجا آب باید از منبع بیاری
ولی خب بیا فرض کنیم انقد بفکر بودی که از قبل یه دبه آب پر کردی ومجبور نیستی تو این سرما از اتاقک گرم و قشنگت بزنی بیرون
آب میریزی توکتری
بعددسته کتریو میزاری نوک چوب دستی وآویزش میکنی به قلاب تو شومینه تا رو آتیش جوش بیاداینوسط یه کتابیم بخون!
یا لااقل یه جی بنویس
پامیشی ازتو کوله پشتیت وسایلتو میاری
یه دفتر ویه قلم تا بنویسی
موضوعشم اصصصلا مهم نیست
فقط حالو هواته که مهمه
آخه بعدعمری اومدی بیرون حالتو تنظیم کنی
تاتومینویسی آبم جوش میادکتری که بیقرار میشه یعنی باید پاشی
چای بیاری بریزی توش
وباز بزاریش سرجاش تادم بکشه
فنجونتو بیار
دوحبه قند...
امممم
یا نه اصلا
یه برش گنده کیک
چایی بریز براخودت
کیکتم بگیر
برو رومبل حلو شومینه ولو شو
گرما میخوره توصورتت
چایتو بنوش
کیکتو بخور
لبخند بزن
محو رقص شعله ها بشو
یبار دیگه ازخودت بپرس:
واقعا زندگی ارزش اینهمه نگرانیو داره؟
بعد باخودت بخند وبگو هفته بعد بازم میام
این خطو اینم نشون
واز تصور تکرار این حال شیرین قند تودلت آب بشه
و....
نگاه کن!انقدر غرق فکر شدی یادت رفت!خوابت برده
بعد مدتها یه خواب آروم...
شبت خوش -
سلام به همگی شبتون بخیر
@mr-perfect سلام
-
این پست پاک شده!
-
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
حالا ازون همه جلال کلی زیبایی مونده به یادگار
ویه جای خوب برای گذروندن اوقات باخونواده دوست رفیق...شایدم خلوت باخودتگفتم وقت گذروندن...
گاهی نیازه
که برای زمان برنامه نریزی
وفقط بگذرونیش...مثلا همین عباس آباد
قکرشو کن
خسته ازروزت
یهو کوله پشتیتو برداری
خالیش کنی ازکتاب
پرش کنی ازلباس
لباس گرم
چای خشک
قند
کتری
لیوان
کیک
وکلی خوراکی برداری
بری بالاپیاده شی ازماشین
اینموقع سال آب میاد بالا
مه میگیره
وقطره های ریز بارون میخورن تو صورتت
ونسیم خنک گونه هاتو نوک دماغتو سرخ میکنه
دارم ازهمچین فضایی حرف میزنمپشت اون دریاچه هه
اون عقبااااا
وقتی کل دریاچه رو دور میزنی؟ میرسی یه همچین جایی
میتونی بری قدم بزنی تو دل جنگلولی نه
میری همون کنار یه اتاقک اجاره میکنی
اینجوری خیالت بابت شب جمع تره
بعدم
کوله ووسایلو میاری میزاری کنج اتاقسرده!
هیزم شکسته بیرون در هراتاقی هست
یه دسته میاری میندازی تو شومینه
و....
آتیش
رومیزی پهن میکنی رومیز
خوراکیاتو میچینی
اون بافت گله گشادی که هممون تو زندگی یکیشو داریم بالاخره وهیچوقت ازش سیر نمیشیم
اونومیاری میپوشی
هواهم که دیگه تاریک شده
تویی وتک تک نور پنجره همسایه هات
عطر سوختن چوب کاج توفضا
یه سکووووووت پرازآرامش
رقص شعله ها
وقت چیه؟
وقت چاییاینجا دیگه خونه نیست
که شیر آب دم دست باشه!
اینجا آب باید از منبع بیاری
ولی خب بیا فرض کنیم انقد بفکر بودی که از قبل یه دبه آب پر کردی ومجبور نیستی تو این سرما از اتاقک گرم و قشنگت بزنی بیرون
آب میریزی توکتری
بعددسته کتریو میزاری نوک چوب دستی وآویزش میکنی به قلاب تو شومینه تا رو آتیش جوش بیاداینوسط یه کتابیم بخون!
یا لااقل یه جی بنویس
پامیشی ازتو کوله پشتیت وسایلتو میاری
یه دفتر ویه قلم تا بنویسی
موضوعشم اصصصلا مهم نیست
فقط حالو هواته که مهمه
آخه بعدعمری اومدی بیرون حالتو تنظیم کنی
تاتومینویسی آبم جوش میادکتری که بیقرار میشه یعنی باید پاشی
چای بیاری بریزی توش
وباز بزاریش سرجاش تادم بکشه
فنجونتو بیار
دوحبه قند...
امممم
یا نه اصلا
یه برش گنده کیک
چایی بریز براخودت
کیکتم بگیر
برو رومبل حلو شومینه ولو شو
گرما میخوره توصورتت
چایتو بنوش
کیکتو بخور
لبخند بزن
محو رقص شعله ها بشو
یبار دیگه ازخودت بپرس:
واقعا زندگی ارزش اینهمه نگرانیو داره؟
بعد باخودت بخند وبگو هفته بعد بازم میام
این خطو اینم نشون
واز تصور تکرار این حال شیرین قند تودلت آب بشه
و....
نگاه کن!انقدر غرق فکر شدی یادت رفت!خوابت برده
بعد مدتها یه خواب آروم...
شبت خوشمهشید حسن زاده 0 شبت بخیر
️
خوب بخوابی️
-
مهشید حسن زاده 0 شبت بخیر
️
خوب بخوابی️
@دختر-بهار زهرام اونور؟
-
@دختر-بهار زهرام اونور؟
مهشید حسن زاده 0 باشه
-
دوستان به نظرتون خانم ادمین اینجا به پیام پاسخ میدن یا نه؟
یا بزارم در تاپیک راه ابریشم؟
-
دوستان به نظرتون خانم ادمین اینجا به پیام پاسخ میدن یا نه؟
یا بزارم در تاپیک راه ابریشم؟
@mr-perfect جفتش میشه
-
@mr-perfect جفتش میشه
مهشید حسن زاده 0 ممنون
ولی میخوام برا یکی بزارم به نظرتون کدوم بزارم؟