هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
دقیقا
با شوروشوق راهنمایی گذشت که به دبیرستان برسه
دبیرستان گذشت که برسه به دانشگاه
و حالا شوقی باقی نمونده... -
همیشه از اون مقطعی که توش قرار داریم ناراضی هستیم...
-
کاش هرچه زودتر یادبگیریم که از هرچیزی به موقع استفاده کنیم و لذت ببریم
قبل از از دست دادنش -
اما بازم بنظرم می ارزه
که رنج بکشی اما بدونی -
کسیم نیست بگه درعوض این دیگه خودتی که باید حقتو از زندگی بگیری..!
-
صحنه احساسی میکنن


-
دقیقا
بزرگ شدن رو به منزله ی توانا بودن تلقی میکردیم
افسوس که لزوما اینطور نیست -
صحنه احساسی میکنن


@narjes-hashemi
بده؟:) -
-
این یه مورد تقلی که برمیگرده به کم نیوردن خود آدما در هر راستا...
شعار نیست
جدیته
که خب هیچ کودوم از ماها توانایی درکش رو نداریم -
کودکیهایم اتاقی ساده بود
قصهاي، دور اجاقی ساده بود
شب که می شد نقشها جان می گرفت
روی سقف ما که طاقی ساده بود
می شدم پروانه، خوابم میپرید
خوابهایم اتفاقی ساده بود
زندگی دستی پر از پوچی نبود
بازی ما جفت و طاقی ساده بود
قهر میکردم به شوق آشتی
عشقهایم اشتیاقی ساده بود
ساده بودن عادتی مشکل نبود
سختی نان بودو باقی ساده بود
-
@narjes-hashemi
بده؟:) -
-
-
کودکیهایم اتاقی ساده بود
قصهاي، دور اجاقی ساده بود
شب که می شد نقشها جان می گرفت
روی سقف ما که طاقی ساده بود
می شدم پروانه، خوابم میپرید
خوابهایم اتفاقی ساده بود
زندگی دستی پر از پوچی نبود
بازی ما جفت و طاقی ساده بود
قهر میکردم به شوق آشتی
عشقهایم اشتیاقی ساده بود
ساده بودن عادتی مشکل نبود
سختی نان بودو باقی ساده بود
-
|
شعردانه





