هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
جنبش مشروطه ای که زدن بهمون،
دقیقا زندگی که ساختم برا خودم به طور عجیبی به همین جنبش نیاز داره!!
حتی تغییر اندازش نیست،،، -
یه سری آدم سمی هم توی انجمن بودن و هستن
که متاسفانه ازشون تاثیر پذیرفتم
که نباید اینطور میشد...
باید کم کم ترک ارتباط کنم -
"من هم ممکنه اشتباه کنم"
همین یه جمله بالا، توی منطق خیلی از آدما نمیگنجه
دوست گرامی، آدمیزاد ممکن الخطاست، قرار نیست هر کاری که انجام میده حتما درست باشه
چرا سریع جبهه میگیری؟ -
ببین یه زمانی قشنگ دیدم دوستام چه راهایی دارن اشتباه میرن
بهشون گفتم
دلیل آوردم
دلیل آوردن
دلیلمو برای رد دلایلشون آوردم
و تهش قبول نکردن
گفتم باشه
یادته همش دو سه روز ازت سوال میپرسیدم؟؟؟
برای این بود
اومدم با دلایل تو قانعشون کنم
نشد
از دلیل آوردن تبدیل شد به دلمون خواست!
حالا به قول تو ما که بی سوادیم...
ولی فهمیدم نباید اصرار میکردم ...
من حرفمو زدم نپذیرفتن من دینی نداشتم دیگه
ولی اصرارم برای قانع کردنشون منجر ب لج بیشترشون شد
به قول یه عزیزی همه چیزاروهم ما نباید به آدما بگیم بعضی وقتا آدما تو شرایطی نیستن که بتونن حرف مارو قبول کنن باید بذاری خودشون بفهمن! -
میگه دوست بودن دختر و پسر راحته
ولی همین دو نفر اکه بخوان ازدواج کنن، کلی سنگ جلوی پاشون میندازن
واسه خاطر همین اینقدر این روابط زیاد شده
پسره نمیدونه چطور خودش رو خالی کنه
دختره هم احتمالا همین احساسو داره
تا یه حدی هم هر دونفر تحمل دارن
بعدش میرن به اسم دوستی خودشون با هم دوست پسر و دوست دختر میشن
این وسط!!
غالبا یه نفر صدمه میبینه... -
میگه دوست بودن دختر و پسر راحته
ولی همین دو نفر اکه بخوان ازدواج کنن، کلی سنگ جلوی پاشون میندازن
واسه خاطر همین اینقدر این روابط زیاد شده
پسره نمیدونه چطور خودش رو خالی کنه
دختره هم احتمالا همین احساسو داره
تا یه حدی هم هر دونفر تحمل دارن
بعدش میرن به اسم دوستی خودشون با هم دوست پسر و دوست دختر میشن
این وسط!!
غالبا یه نفر صدمه میبینه... -
ببین یه زمانی قشنگ دیدم دوستام چه راهایی دارن اشتباه میرن
بهشون گفتم
دلیل آوردم
دلیل آوردن
دلیلمو برای رد دلایلشون آوردم
و تهش قبول نکردن
گفتم باشه
یادته همش دو سه روز ازت سوال میپرسیدم؟؟؟
برای این بود
اومدم با دلایل تو قانعشون کنم
نشد
از دلیل آوردن تبدیل شد به دلمون خواست!
حالا به قول تو ما که بی سوادیم...
ولی فهمیدم نباید اصرار میکردم ...
من حرفمو زدم نپذیرفتن من دینی نداشتم دیگه
ولی اصرارم برای قانع کردنشون منجر ب لج بیشترشون شد
به قول یه عزیزی همه چیزاروهم ما نباید به آدما بگیم بعضی وقتا آدما تو شرایطی نیستن که بتونن حرف مارو قبول کنن باید بذاری خودشون بفهمن!@roghayeh-eftekhari ولی من حس میکنم دِین گردنمه
اگر میتونستم بهتر بگم چی؟ اگر فلان مثال رو میزدم، شاید بهتر قبول میکرد؟اگر من اینطور برخورد نمیکردم شاید بهتر روش تاثیر میذاشتم!؟
حالا چی؟ -
@امیرمسعود-جعفری سلام دوست عزیز
ممنون، شما خوبی؟ -
@امیرمسعود-جعفری سلام دوست عزیز
ممنون، شما خوبی؟ -
میگه دوست بودن دختر و پسر راحته
ولی همین دو نفر اکه بخوان ازدواج کنن، کلی سنگ جلوی پاشون میندازن
واسه خاطر همین اینقدر این روابط زیاد شده
پسره نمیدونه چطور خودش رو خالی کنه
دختره هم احتمالا همین احساسو داره
تا یه حدی هم هر دونفر تحمل دارن
بعدش میرن به اسم دوستی خودشون با هم دوست پسر و دوست دختر میشن
این وسط!!
غالبا یه نفر صدمه میبینه...@infinitie-a در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
میگه دوست بودن دختر و پسر راحته
ولی همین دو نفر اکه بخوان ازدواج کنن، کلی سنگ جلوی پاشون میندازن
واسه خاطر همین اینقدر این روابط زیاد شده
پسره نمیدونه چطور خودش رو خالی کنه
دختره هم احتمالا همین احساسو داره
تا یه حدی هم هر دونفر تحمل دارن
بعدش میرن به اسم دوستی خودشون با هم دوست پسر و دوست دختر میشن
این وسط!!
غالبا یه نفر صدمه میبینه...حالا این وسط
فرض کن تو به یه سری چیزاییم پایبند باشی
و همش ذهنت درگیر باشه
ازدواج هم که سخت شده!
خب، چیکار میکنی؟ خدا یا خرما؟ -
@امیرمسعود-جعفری تشکر
-
@infinitie-a در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
میگه دوست بودن دختر و پسر راحته
ولی همین دو نفر اکه بخوان ازدواج کنن، کلی سنگ جلوی پاشون میندازن
واسه خاطر همین اینقدر این روابط زیاد شده
پسره نمیدونه چطور خودش رو خالی کنه
دختره هم احتمالا همین احساسو داره
تا یه حدی هم هر دونفر تحمل دارن
بعدش میرن به اسم دوستی خودشون با هم دوست پسر و دوست دختر میشن
این وسط!!
غالبا یه نفر صدمه میبینه...حالا این وسط
فرض کن تو به یه سری چیزاییم پایبند باشی
و همش ذهنت درگیر باشه
ازدواج هم که سخت شده!
خب، چیکار میکنی؟ خدا یا خرما؟@infinitie-a در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@infinitie-a در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
میگه دوست بودن دختر و پسر راحته
ولی همین دو نفر اکه بخوان ازدواج کنن، کلی سنگ جلوی پاشون میندازن
واسه خاطر همین اینقدر این روابط زیاد شده
پسره نمیدونه چطور خودش رو خالی کنه
دختره هم احتمالا همین احساسو داره
تا یه حدی هم هر دونفر تحمل دارن
بعدش میرن به اسم دوستی خودشون با هم دوست پسر و دوست دختر میشن
این وسط!!
غالبا یه نفر صدمه میبینه...حالا این وسط
فرض کن تو به یه سری چیزاییم پایبند باشی
و همش ذهنت درگیر باشه
ازدواج هم که سخت شده!
خب، چیکار میکنی؟ خدا یا خرما؟ولی خب، هان مشو نومید چون واقف نه ایی از سرّ غیب!
باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور....