یه کوچولو ادبیات 
-
تشبيه مهم ترین بخش بیان یا صـور خیال اسـت. تشـبیه هنگامی اسـت که شـاعر دو چیزی را که در اصـل به هم شـبیه نیسـتند، به هم تشـبیه
کند. مثال »تو ماه هسـتی« تشـبیه اسـت، امّا »تو یار غمگسـار هسـتی« تشـبیه نیسـت، زیرا واقعیت اسـت. ابتدایی ترین و کامل ترین تشـبیه که
به آن تشـبیه کامل یا گسـترده می گویند، تشـبیهی اسـت که 4 رکن دارد: » مشـبّه، ادات تشـبیه، مشـبّه به، وجه شـبه «. ولی شـاعران برای
خیال انگیز کردن کالم، گاهی ادات تشـبیه یا وجه شـبه را حذف می کنند که این حالت را نیز تشـبیه کامل می گویند و یا هر دوی آن ها را
حذف می کنند و از تشبیه فقط مشبّه و مشبّه به )طرفین تشبیه( باقی می ماند، که به آن تشبیه بلیغ یا فشرده می گویند.
بــلــم آرام چــون قــویــی ســــبــکبــار بــه نــرمــی بــر ســــر کــارون هــمــیرفــت
مشبّه: بلم )قایق( ادات تشبیه: چون مشبّهبه: قو وجه شبه: به نرمی رفتن
گرت ز دســــت برآیـد چو نخـل بـا کریم ورت بـه دســـت نیـایـد، چو ســـرو بـا آزاد
مشبّه: )تو( ادات تشبیه: چو مشبّهبه: نخل وجه شبه: کریم و بخشندن بودن
قهوهخانه گرم و روشن بود همچون شرم
مشبّه وجهشبه ادات تشبیه مشبّهبه
تشببیه بلی:: هرگاه از ارکان تشـبیه، فقط مشـبّه و مشـبّهبه یعنی فقط طرفین تشـبیه آمده باشـد آن تشـبیه را، تشـبیه بلیغ
میگویند. تشبیه بلیغ به دو شکل میآید.
تشبیه بلیغ
تشبیه بلیغ اسنادی: مشبّه + مشبّهبه + فعل اسنادی: عشق آتش است، تو کـوهی، سـروی
تشبیه بلیغ اضافی »اضافة تشبیهی«: مشبّهبه + ـِ یا یِ + مشبّه: آتشِ هجران، کمندِ زلف
*توجّه: اضـافه تشـبیهی، در معدود مواردی به صـورت »مشـبّه + -ِ یا یِ + مشـبّهبه« میآید. یعنی مشـبّه، جلوتر از مشـبّهبه میآید.
مانند: لبِ لعل و قدِ سرو، رویِ ماه...
*توجّه: درک تشبیه بلیغ، نسبت به تشبیه کامل، سختتر است، در کنکور نیز بیشتر از تشبیه بلیغ استفاده میکنند.
این عشـــق آتشـــی اســـت کـه جـان مرا گرفـت
تـو بـهـاری، تـو بُـتـی، آتـش جــانـی، ســـروی
داغی بـه دل نهـاد و دلم زان نشــــان گرفـت
من همــــان خاک رهــــم، آتش عشـقت کفنم
هــر چــنــد زمــیــن -
توجّه: بعضی از تشبیههای اسنادی، کمی دریابتر میباشند و به دقّت بیشتری نیاز دارند.
وصـل، هجران اسـت اگر دلها ز یکدیگر جداسـت هجر، باشـد وصـل اگر دلها به هم پیوسـته اسـت
ادات تشببیه: چو، چون، همچو، مثل، مانند، نظیر، بهسـان، به کردارِ، شـبیه، به گونهای که، آنسـان که، به شـیوهیِ، به طرزِ، و ...
و فعلهای »مانسـتن، ماند، گویی و گفتی« و موارد مشـابه نیز میتوانند ادات تشـبیه باشـند. همچنین کلماتی مانند»به رنگ، به
جای، در حکم، در حقِّ و ...« نیز میتوانند ادات تشبیه باشند و تشبیه بسازند. »آب در جای نور است«
»از عکس ریاحین او، پر زاغ چون دُم طاووس نمودی و در پیش جمال او دُم طاووس به پر زاغ مانستی.«
بـا اهـل فنـا دارد هــــــر کس ســـر یـکرنگی بـایـد کـه بـه رنـگ شـــمع از رفتن ســـر خنـدد
*نکته بسیار مهم: تشبیه ممکن است به صورت یک واژهی مشتق )وندی( و با پسوندهای شباهت مانند: »و ، گون، وار، سا،
آسا، دیس، انه و ...« آمده باشد.
از ســــوی خــانــه بــیــامــد خــواجــه اَ بـر دکـان بـنشـــســــت، فـارغ، خـواجـهوَ
*نکته بسبیار مهم: تشـبیه ممکن اسـت به صـورت یک واژهی مرکّب آمده باشـد که قسـمت دوم، مشـبّه و قسـمت اوّل مشـبّهبه
میباشد. مانند: سیمتن، سروقد، شاهخصلت، درویشمسلک، گدامنش و ...
ای ســـــیــمتــن ســـــیــاه گــیســـــو از فـــکـــر ســـــرم ســـــیـــاه کـــردی
وقـتـی کـه چـارهی دل عشـــّـاق مـیکـنـی درد مـرا بـه نـیـم شـــکـرخـنـده چـاره کـن
*توجّه: »چو« یا »چون« اگر معنای »وقتی یا وقتی که یا زیرا که« بدهند، ادات تشبیه نیستند و تشبیه نمیسازند.
چــون نــداری نــاخــن درّنــده تــیــز
چــو آگــاه شـــــد دخــتــر گُــ دَهــم
بــا دَدان آن بِـه، کــه کـم گـیـری ســــتـیـز
کــه ســــاالر آن انــجــمــن گشــــت کــم
*نکته: تشبیه )مخصوصاً اضافة تشبیهی( در نثر نیز بسیار به کار میرود.
باران رحمت بیحسابش همه را رسیده و خوان نعمت بیدریغش همه جا کشیده.
فرّا باد صــبا را گفته تا فر زمرّدین بگســترد و دایهی ابر بهاری را فرموده تا بناتِ نبات در مهد زمین بپرورد. درختان را به
خلعت نوروزی قبای سبز ورق در برگرفته و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع کاله شکوفه بر سر نهاده.
بارانِ رحمت: رحمت خداوند مانند باران گسترده است.
خوانِ نعمت: نعمت خداوند مانند خوان )سفره( پهن شده است.
فرّا ِ باد صبا: باد صبا مانند فرّا )فر گستراننده( در خدمت بود ...
دایهیِ ابر بهاری: ابر بهاری مانند یک دایه در پرور بود ...
بناتِ نبات: نباتات )گیاهان( مانند بنات )دختران( زیبا بودند و -
خیلی کوچولو بود
-
برخی از مجازها
۱ – خون مجاز از کشتن 2 – دیده مجاز از نگاه و نظر
3 – دهن مجاز از سخن 4 – جام مجاز از شراب
5 – لب، کف ، دل مجاز از دهان، کف دست، وجود 6 – سر )دوم( مجاز از قصد و نیت
7 – بیخ مجاز از درخت 8 – سر مجاز از موی سر
9 – می مجاز از جام می و کف مجاز از کل دست 10 – دریا مجاز از دنیا
11 – رطل مجاز از محتویات درون آن است 12 – جهان مجاز از مردم جهان
13 – فردا مجاز از روز قیامت 14 – عالم مجاز از مردم عالم و عالمیان
15 – سرو روان مجاز و استعاره از معشوق 16 – سر مجاز از قصد و نیت
17 – گو مجاز از انسان شنونده و جاسوس -
کنایه به معنی پوشـیده سـخنگفتن اسـت. و آن عبارتی اسـت که یک معنای آشـکار و یک معنای پنهان دارد و مراد گوینده معنای
پنهان آن اسـت. در بیت زیر مصـراع اوّل یک معنی آشـکار )هنوز از دهان او بوی شـیر میآید( و یک معنی پنهان )او هنوز کودک
است( دارد. معنای پنهان را باید با دقّت و کشف هنری به دست آورد.
هــنــوز از دهــان بــوی شــــیــر آیــد هــمــی رایِ شــــمشــــیــر و تــیــر آیــد
مثالهای دیگر:
دال مـعـا چـنـان کـن کـه گـر بـلـغـزد پـای فرشـــتـهات بـه دو دســـت دعـا نگـــــــه دارد
»بلغزد پای« کنایه از خطا و اشتباهکردن.
نــمــانــد ایــچ بــا روی خــورشــــیــد رنــگ بـه جـو آمــده خـاک بـر کـوه و ســـنـگ
»نماند رنگ« معادل »رنگپریدن« و کنایه از ترسیدن.
بــیــامــد کــه جــویــد ز ایــران -
ان را کـه چـنـیــن دردی، از پـای درانـدازد باید کـــــه فرو شــوید دســت از همه درمانها
»دست فرو شستن از چیزی« کنایه از ترک کردن آن چیز.
چــون بســــی ابــلــیــس آدمروی هســــت پـــــس به هـــــر دســتی نشــاید داد دســت
»دستدادن« کنایه از اعتمادکردن.
*توجّه: بعضی کنایات، »فرمولی« هستند و با عوضشدن یک واژه، کنایهی دیگری به دست میآید.
از شراب عشق مست بودن عاشقبودن از شراب بخشندگی مست بودن بخشندهبودن
از شراب علم مست بودن عالمبودن از شراب شجاعت مست بودن شجاع بودن
*توجّه: بعضی صفات معنای کنایی دارند و کنایه محسوب می شوند. مانند: سبک مغز، سیه رو، سرخ رو، حلقه به گو ، تنگ دست و ...
تو به هنگـــــام ســخن گر نشــوی مویشــکاف کس نیـابـد ز دهـان تو نشـــان، یـک ســـر موی
دریــادالن راه ســــفــر در پــیــش دارنــد پــا در رکــاب راهــوار خــویــش دارنــد
*توجّه: کنایه و ایهام از این منظر که هر دو یک معنای آشکار و یک معنای پنهان دارند، با هم مشترکند ولی تفاوت هایی هم با هم دارند.
ا وّل اینکه؛ کنایه در قالب جمله )دسـت از جان شـُسـت( یا عبارت مصـدری )دسـت از جان شـُسـتن( بیان می شـود، امّا ایهام معموال در قالب
یک واژه یا گروه اسـمی اسـت. دوم اینکه؛ درک کنایه و ایهام بسـیار متفاوت اسـت. معموال ک شـف کنایه و درک معنای کنایی آن بسـیار آسـان
اسـت اما کشـف ایهام و درک معنای دوم کمی سخت است و به توجّه وی ه ای نیاز دارد. سوم اینکه؛ عبارت کنایی معموال در هر متنی کنایه
اسـت، یعنی در هر متنی به هر صـورتی به کار برود کنایه اسـت، ولی واژه ایهام دار لزوما همه جا ایهام ندارد. تفاوت های دیگری نیز می توان
مطرح نمود که از اطاله کالم پرهیز می شود. -
@Mr-Wick
-
@Mr-Wick بله دیگه
-
-
نماد با اسبتعاره: اسـتعاره به یک معنای غایب دلالت دارد ولی نماد میتواند به چند معنای غایب اشـاره داشـته باشـد. به
طور مثال »سـرو« میتواند اسـتعاره از معشـوق و نمادی از بلندی، آزادگی، پایداری، عظمت و ... باشـد. باید دید در متن مورد نظر
معنای اسـتعاری مدّ نظر اسـت یا معنای نمادین. همچنین اسـتعاره معمول به یک چیز و هویّت اشـاره دارد و نماد به یک مفهوم. -
نماد مکر و حیله مار نماد خو ظاهری و بدباطنی
بزغاله نماد شیطنت عقرب نماد زیرکی و خودنمایی
بز نماد دانایی و چابکی هُما نماد سعادت و خو بختی
سگ نماد وفاداری قناری نماد خوشی و شادی
ببر نماد ضعیفکُشی قورباغه نماد زشتی
مو نماد حقارت، تیزهوشی هُدهُد نماد م دهدهی و خبر خوب، رهبر و مرشد
شترمرغ نماد بهانهجویی کرگدن نماد تنومندی و پُر زوری
پرستو نماد نیکی و بهار طاووس نماد زیبایی و غرور
شتر نماد کینهتوزی و همچنین مقاومت االغ نماد نفهمی، کودنی و سختکاری
طوطی نماد تقلید ملخ نماد بیخیالی و راحتطلبی
عقاب نماد خودپسندی، تکبّر، عظمت، وارستگی خفّا نماد جهل، نادانی، و نسیان
کرکس کرکس: نماد مفتخوری مگس نماد مزاحمت
لکلک نماد شادی و نشاط خر نماد نادانی
سیمرغ نماد بلندپروازی و همت، علم و دانش بط نماد انسانهای دلبسته و فریفتهی دنیا -
نماد مکر و حیله مار نماد خو ظاهری و بدباطنی
بزغاله نماد شیطنت عقرب نماد زیرکی و خودنمایی
بز نماد دانایی و چابکی هُما نماد سعادت و خو بختی
سگ نماد وفاداری قناری نماد خوشی و شادی
ببر نماد ضعیفکُشی قورباغه نماد زشتی
مو نماد حقارت، تیزهوشی هُدهُد نماد م دهدهی و خبر خوب، رهبر و مرشد
شترمرغ نماد بهانهجویی کرگدن نماد تنومندی و پُر زوری
پرستو نماد نیکی و بهار طاووس نماد زیبایی و غرور
شتر نماد کینهتوزی و همچنین مقاومت االغ نماد نفهمی، کودنی و سختکاری
طوطی نماد تقلید ملخ نماد بیخیالی و راحتطلبی
عقاب نماد خودپسندی، تکبّر، عظمت، وارستگی خفّا نماد جهل، نادانی، و نسیان
کرکس کرکس: نماد مفتخوری مگس نماد مزاحمت
لکلک نماد شادی و نشاط خر نماد نادانی
سیمرغ نماد بلندپروازی و همت، علم و دانش بط نماد انسانهای دلبسته و فریفتهی دنیاElham Hoseni تصحیح
روباه نماد مکر و حیله مار نماد بدباطنی
بزغاله نماد شیطنت عقرب نماد زیرکی و خودنمایی
بز نماد دانایی و چابکی هُما نماد سعادت
سگ نماد وفاداری قناری نماد خوشی و شادی
ببر نماد ضعیفکُشی قورباغه نماد زشتی
هُدهُد خبر خوب، رهبر و مرشد
شترمرغ نماد بهانهجویی کرگدن نماد تنومندی و پُر زوری
پرستو نماد نیکی و بهار طاووس نماد زیبایی و غرور
شتر نماد کینه توزی و همچنین مقاومت الاغ نماد نفهمی، کودنی و سختکاری
طوطی نماد تقلید ملخ نماد بیخیالی و راحت طلبیکرکس کرکس: مفتخوری مگس نماد مزاحمت
لک لک نماد شادی و نشاط خر نماد نادانی
سیمرغ نماد بلندپروازی و همت، علم و دانش بط نماد انسانهای دلبسته -
گفتم همین جوری یه سلامی کرده باشم خدمت همه بزرگواران داشتم از اینجا رد میشدم
-
واژگان ایهام ساز که در مبحث ایهام آمده اند، اگر در متنی 2 بار به کار روند، ممکن است آرایه تکرار یا جناس تام
بسازند.
بـیـا و بـرگ ســـفـر ســــاز و زادِ ره بـرگـیـر کـه عـاقـبــت بـرود، هــر کــه او ز مـادر زاد
زاد: 1 -توشه و آذوقه 2 -به دنیا آمد )فعل(
2 -
یه سوال خیلی ذهنم رو درگیر کرده چرا من برای پیام دادن به برخی تاپیک ها محدودیت دارم
-
سوال جهت تمرین
-در کدام گزینه »جناس همسان« وجود ندارد؟
1 )حـال چوگـان چون نمیدانی کـه چیســــــــــت
2 )بـــــــه بوی زلف تو دادم دل شـــکســـتـه بـه بـاد
3 )بــــــــــــرو ای ترک کـه ترک تو ســـتمگر کردم
4 )نـمـانـد فـتـنـه در ایــام شــــاه جـز ســــعـدی
ای نــــصــــیــــحــــتگــــو، به ترک گــوی، گــوی
بــــیــــا کــــه جــــان عــــزیزم فــدای بــوی تو باد
حیــــف از آن عمر که در پای تو مــــن سـر کــــردم
کـه بر جمـال تو فتنـه اســــت و خلق بر ســـخنش -
یه سوال خیلی ذهنم رو درگیر کرده چرا من برای پیام دادن به برخی تاپیک ها محدودیت دارم
Elham Hoseni امتیاز بالای 300نیازه فک کنم
-
Elham Hoseni امتیاز بالای 300نیازه فک کنم
@Mr-Wick صحیح
تشکر -
سوال جهت تمرین
-در کدام گزینه »جناس همسان« وجود ندارد؟
1 )حـال چوگـان چون نمیدانی کـه چیســــــــــت
2 )بـــــــه بوی زلف تو دادم دل شـــکســـتـه بـه بـاد
3 )بــــــــــــرو ای ترک کـه ترک تو ســـتمگر کردم
4 )نـمـانـد فـتـنـه در ایــام شــــاه جـز ســــعـدی
ای نــــصــــیــــحــــتگــــو، به ترک گــوی، گــوی
بــــیــــا کــــه جــــان عــــزیزم فــدای بــوی تو باد
حیــــف از آن عمر که در پای تو مــــن سـر کــــردم
کـه بر جمـال تو فتنـه اســــت و خلق بر ســـخنش -
سوال جهت تمرین
-در کدام گزینه »جناس همسان« وجود ندارد؟
1 )حـال چوگـان چون نمیدانی کـه چیســــــــــت
2 )بـــــــه بوی زلف تو دادم دل شـــکســـتـه بـه بـاد
3 )بــــــــــــرو ای ترک کـه ترک تو ســـتمگر کردم
4 )نـمـانـد فـتـنـه در ایــام شــــاه جـز ســــعـدی
ای نــــصــــیــــحــــتگــــو، به ترک گــوی، گــوی
بــــیــــا کــــه جــــان عــــزیزم فــدای بــوی تو باد
حیــــف از آن عمر که در پای تو مــــن سـر کــــردم
کـه بر جمـال تو فتنـه اســــت و خلق بر ســـخنشElham Hoseni
البته گزینه هاتون یه کم پخش و پلاس بااجازتون من مرتب تر میکنم1 )حـال چوگـان چون نمیدانی کـه چیســــــــــت
ای نــــصــــیــــحــــتگــــو، به ترک گــوی، گــوی2 )بـــــــه بوی زلف تو دادم دل شـــکســـتـه بـه بـاد
بــــیــــا کــــه جــــان عــــزیزم فــدای بــوی تو باد3 )بــــــــــــرو ای ترک کـه ترک تو ســـتمگر کردم
حیــــف از آن عمر که در پای تو مــــن سـر کــــردم4 )نـمـانـد فـتـنـه در ایــام شــــاه جـز ســــعـدی
کـه بر جمـال تو فتنـه اســــت و خلق بر ســـخنش