هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Gharibe Gomnam اعععع
@Saghi-Mortazavi
-
یه نفر از دستم ناراحته نمیدونم اصلا چرا
-
رفتش
-
اعصابم خورده
-
چیکارکنم؟
-
M Tg
پروانه به شمع بوسه زد و دود بر افروخت
بار دگر بوسه زد بال و پرش سوخت
بیچاره از این عشق فقط سوختن آموخت
پروانه پرش سوخت ولی من جگرم سوخت -
یه نفر از دستم ناراحته نمیدونم اصلا چرا
Gharibe Gomnam
بستگی داره چرا ناراحت شده باشه -
Gharibe Gomnam
بستگی داره چرا ناراحت شده باشه@Saghi-Mortazavi
بحث اینه اصلا نمیدونم چرا سر چی؟ -
@Saghi-Mortazavi
بحث اینه اصلا نمیدونم چرا سر چی؟Gharibe Gomnam پس بهتر ازش بپرسی
تا وقتی بیاد حالتو بگیر دستت آروم باش
وقتی اومد خیلی دلسوزانه و آروم ازش بپرس که چرا ناراحت شده -
M Tg
پروانه به شمع بوسه زد و دود بر افروخت
بار دگر بوسه زد بال و پرش سوخت
بیچاره از این عشق فقط سوختن آموخت
پروانه پرش سوخت ولی من جگرم سوختfatemeh8181
امید وارم حالش بهتر شه
-
maryam111
خب من چند تا سوال می پرسم شما پاسخگو باش
اول اینکه از چه زمانی متوجه شدی
دوم اینکه روی رفتارت هم تاثیر داشته به نظرت
وسوم اینکه احساس می کنی مقطعی هست یا باهاش باید دست و پنجه نرم کنیElham Hoseni یه ۶ ماهی میشه
آره نسبت به قبلنم که خیلی شور و انرژی داشتم الان خیلی کم حرف و درونگرا شدم
نه فکر میکنم همیشگیه
و دیگه چاره ای جز سازش باهاش ندارم(: -
@roghayeh-eftekhari
یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم
گرکه در خویش شکستیم صدایی نکنیم
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست
گر شکستیم زغفل منو مایی نکنیم
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم -
fatemeh8181
امید وارم حالش بهتر شه
@yasin-sheibak
مرسی
بهتر میشهایشالله
-
@yasin-sheibak
مرسی
بهتر میشهایشالله
fatemeh8181
حال کی بده؟ -
@yasin-sheibak
مرسی
بهتر میشهایشالله
fatemeh8181 ولی حالش یکم بهتر شد رفت به من که اینطوری گفت!
-
fatemeh8181
حال کی بده؟Gharibe Gomnam اوم حانیه برای همیشه رفت!
-
Gharibe Gomnam اوم حانیه برای همیشه رفت!
@yasin-sheibak نه حانیه اوکی پیش خودمه
-
Gharibe Gomnam اوم حانیه برای همیشه رفت!
@yasin-sheibak
چی؟
خالی میبندی خودش گفت بعد کنکور میاد -
یاد دارم در غروبی سرد سرد
می گذشت از کوچه ما دوره گرد
داد می زد: کهنه قالی می خرم
دسته دوم جنس عالی می خرم
کاسه و ظرف سفالی می خرم
گرنداری کوزه خالی می خرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید بغضش شکست.
اول ماه است ونان در سفره نیست ‘
ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟
بوی نان تازه هوشش برده بود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت:آقا سفره خالی می خرید؟
هعی چه شعر قشنگی