شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
یادش بخیر یه وانت داشتم پشتش نوشته بودم خرید ضایعات بهانه است کوچه به کوچه شهر راه میگردم بلکه تو را پیدا کنم
همهی مردم کوچیک و بزرگ حتی پلیس انقدر مات و مبهوت این حجم از عشق شده بودن که
کسی به بار تریاک داخل وانت شک نمیکرد.
-
تلگراممو باز کردم ۱۲۸ تا مسیج از پسرخالهام داشتم ترسیدم زود بازش کردم دیدم ۱۲۸ بار نوشته هادی هادی هادی فکر کردم چیزی شده نوشتم جانم؟
نوشت خیلی کم بادی،
بعد یه سری میان میگن قطع ارتباط با فامیل خوب نیست
-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
-
این پست پاک شده!
-
بابام گیر داده. میگه نمی خوام روزه بگیری
میگه اینجوری که تو سحری وافطار میخوری
حساب کردم اگه کفارشو بدم کمتر در میاد
لامصب -
Narges Azadmanesh دانش آموزان آلاء دهم ریاضی بچه های همخوانیreplied to مهشید حسن زاده 0 on آخرین ویرایش توسط انجام شده
مهشید حسن زاده 0
بی نهایت لایک حقته مهشید -
راننده های اسنپ هم بی جنبه شدن هااا :))) -
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
این چ وعضشه خدایی هرچی میبینید میگید وای چه سمی بود وای این سمو ببین وای سم امروزم رسید.
بس کنید دیگه آدم فکر میکنه توی کارخونه مرگ موش کار میکنه
یه موش تو خونمون بود،واسش تله گذاشتم سم ریختم تا بخوره بمیره
پس فرداش رفتم دیدم خورده اومده میگه حاجی عجب سمی بود:I