گلچینی کوتاه از کتاب های معروف
-
ما انسان ها به هر چه میخواهیم آنقدر اصرار می ورزیم که وقتی نمی خواهیم، آن اصرار جزئی از وجودمان می شود، کسی که می میرد را آنقدر زنده نگه می داریم که مرده اش همیشه با ماست و گذشتن از چیزهایی که از ما می گذرند را دیر یاد می گیریم. آنقدر می مانیم که رفتن غیرممکن شود و آنقدر به رفتن فکر می کنیم که ماندمان چیزی جز عذاب نیست.
- کتاب من احمق _ شیما کاتوزیان (هیروشیما)
-
هرروز #یک_دقیقه_کتاب بخوانیم
اولین قدم برای یاد گرفتن شنا، نترسیدن از آب و رها شدن است.
مربی همیشه می گوید: "بپر، خودتو رها کن، زیر آب چشماتو باز کن، بعد خودت آروم آروم برمی گردی به سطح آب".
شرط اول، همان دست و پا نزدن است.
گاهی باید واقعا بیخیال شد و رفت گوشهای نشست. باید بیخیالِ دست و پا زدن شد.
گاهی باید بگذاریم زندگی کارش را بکند.
شاید بعدش آرام آرام برگشتیم به سطح آب ... به زندگی ... بی خفگی.برگرفته از نمایشنامه "اتوبوسی بنام هوس"
اثر "تنسی ولیامز"
-
هرروزحداقل #یک_دقیقه_کتاب بخوانیم
چگونه انتقاد کنیم و نتیجه بگیریم؟
برای اینکه انتقادمان سازنده باشد و از آن احساس خشنودی کنیم باید به یک پرسش کلیدی پاسخ دهیم:
اطلاعاتی که می خواهیم به طرف مقابل بدهیم چگونه بیان کنیم که طوری آن را بپذیرد که هم از آن سود ببرد و هم به بهبود روابطمان کمک کند؟
این پرسش مرکز ثقل مساله را از عیب جویی به حل مشکل تغییر می دهد و بر سه کیفیت ضروری انتقاد مثبت و سازنده تاکید می کند:- انتقاد کننده را وادار می کند که به انگیزه هایی که برای طرح انتقاد دارد، با تیزبینی و دقت بیشتری بنگرد.
- بر امکاناتی که برای تغییر و اصلاح رفتار وجود دارد، تاکید می کند.
- طرفین انتقاد را نسبت به موضوع انتقاد متعهد می کند یعنی براین نکته تاکید دارد که هردو طرف در مورد بهبود رفتار مورد نظر مسئولیت دارند.
منظور این است که اگر انتقاد کننده و انتقاد شونده می خواهند به هدف انتقاد سازنده که تغییر رفتار خاصی است دست یابند، باید با یکدیگر همکاری کنند.
برگرفته از کتاب «هیچکس کامل نیست»
به قلم دکتر هندری وایزینگر
-
روزانه حداقل #یک_دقیقه_کتاب بخوانیم
ما از ترس طرد شدن مدعی شدیم کسی هستیم که نبودیم.
ترس از طرد شدن تبدیل به ترس از مطلوب نبودن شد.
سرانجام ما به کسی تبدیل شدیم که در حقیقت نیستیم. تبدیل به رونوشتی شدیم از باورهای مادر، پدر، جامعه و مذهب.برگرفته از کتاب «چهار میثاق»
دون میگوئل روئیز
-
هرروزحداقل #یک_دقیقه_کتاب بخوانیم
برای مردم تفکر همچون باری طاقت فرساست. بنابر این همان قدری که کار حرفه ای شان ایجاب میکند میاندیشند و همانقدری که برای تفریحاتِ مختلف شان لازم است و نیز برای گفتگو و بازی، که ازین رو باید طوری ترتیب داده شوند که آنها بتوانند با حداقل اندیشهی ممکن کارشان را پیش ببرند ولی اگر در اوقات فراغتشان چنین تسهیلاتی نداشته باشند به جای اینکه کتابی به دست بگیرند و قدرت اندیشه شان را محک بزنند، ساعت ها کنار پنجره ولو میشوند و به پیش پا افتاده ترین اتفاقات چشم میدوزند و به این ترتیب واقعا برایمان میشوند مصداق این سخن آریوستو که: «چه رقت آورند ساعاتِ بیکاریِ نادانان!»
برگرفته از کتاب "متعلقات و ملحقات"
اثر "آرتور شوپنهاور"
-
هرروزحداقل #یک_دقیقه_کتاب بخوانیم
در خیابان های شهر راه می روم و به چهره ها، به حالت مردم، به اندامشان، به حرکات و به نگاه های بی رمقشان می نگرم. هرچه بیشتر نگاه می کنم بیشتر از خودم می پرسم چه بر سر نوع بشر آمده است؟ در واقع به جای نوع بشر همه جا نقاب می بینم: نقاب اندوه، نقاب کینه و بغض و نقاب پریشانی.
گاهی اوقات به نظرم می رسد که طلسمی شوم و خبیث بر سر شهر سایه افکنده است. وقتی همه خوابیده بودند جادوگری قدرتمند لبخند را از روی لبان مردم زدوده و به جای آن اندوه و کدورت بر چهره ها پاشیده است. فقط بغض و کینه، تهاجم و زورگویی برای انسان ها باقی گذاشته است.برگرفته از کتاب «حرکت انسانم آرزوست»
به قلم «سوزانا تامارو»
-
هرروزحداقل #یک_دقیقه_کتاب بخوانیم
به زعم ما هنرِ نخواندن اهمیت زیادی دارد! یعنی نباید صرفاً به این دلیل که در حال حاضر فلان کتاب توجه اکثریتِ عامه را به خود جلب کرده به مطالعهی آن پرداخت. تألیفاتی چون جزوههای سیاسی و مذهبی و رُمانها و شعر و امثال آن که به یکباره سر و صدایی به راه میاندازند و شاید در اولین سال انتشار به چاپ چندم هم برسند. به خاطر داشته باشید: «آن که برای ابلهان مینویسد همواره مخاطبِ بسیار مییابد.» تنها مدتی محدود و معین را به مطالعه اختصاص بدهید، آن هم مطالعهی اذهانِ بزرگ... عوام فقط دوست دارند آنچه را که چاپِ زیبایی دارد بخوانند و دری وری هایِ لوس و احمقانهی کلهپوکهایِ بابِ روز را مطبوعتر و خوشتر از افکارِ اذهانِ بزرگ مییابند.
برگرفته از کتاب "جهان و تأملات فیلسوف"
به قلم #آرتور_شوپنهاور
-
هرروزحداقل #یک_دقیقه_کتاب بخوانیم
طی چهل سال، عمل و رفتار آدم ها به من یاد داد که آن ها میانه ای با عقل ندارند. دم سرخ رنگ ستاره ی دنباله داری را به آن ها نشان بده ، دلشان را از ترس پر کن، می بینی که آشفته و سراسیمه از خانه هاشان بیرون می ریزند ، و در هم بر هم چنان می دوند که قلم پاشان بشکند . ولی بیا و به آن ها حرف معقولی بزن ، و به هزار دلیل ثابتش کن، می بینی که فقط به ریشت می خندند!
برتولت برشت
زندگی گالیله
-
بازگشتبه دیروز فایده ای ندارد،زیرا آن زمان من شخص دیگری بودم- کتاب آلیس در سرزمین عجایب
-
اگر
تصور نکنیهیچ وقت هیچ اتفاقی نمی افتد^^- کتاب شهرهای کاغذی
-
سلام دوستان
هدفم از زدن این تاپیک اینکه:
شبی حداقل یک_دقیقه_کتاب بخوانیم
لطفا شما هم در این مسیر یارا باشید. تا حداقل شبی یه قطره از اقیانوس علم را به معلومات خود بیافزاییم.
@Mr-Perfect
این حکایته ولی خیلی درسته خیلی
-
شبی حداقل #یک_دقیقه_کتاب بخوانیم
خدای مهربان کسی است که نه در هفت طبقه آسمان می گنجد و نه در هفت طبقه زمین، ولی در دل آدمیزاد می گنجد.
پس زنهار که هیچ وقت دل کسی را نشکنی!برگرفته از کتاب «زوربای یونانی»
نوشته نیکوس کازانتزاکیس
-
-
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَ اتَّقُوا یَوْماً لاتَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْس شَیْئاً وَ لایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ»؛ (از آن روز بترسید که کسى جاى دیگرى را در مجازات نمى گیرد، نه شفاعتى از او پذیرفته مى شود، نه غرامت و بدل قبول خواهد شد، و نه کسى به یارى آنها برمى خیزد).
(3). سوره بقره، آیه 48. -
-
من وجود دارم،من هستم،من اینجا هستم،من در حال شدن هستم،تنها من هستم که زندگیم را می سازم،تنها من و نه هیچ کس دیگر؛من باید با کمبودها،خطاها و گناهان و اشتباهات خود رو در رو قرار گیرم و از نبودن من هیچکس به قدر من رنج نخواهد برد (:، اما فردا روز دیگری ست و من باید تصمیم بگیرم که رختخواب را ترک کرده،دوباره زندگی کنم و اگر شکست بخورم،نه تو را سرزنش می کنم،نه زندگی را و نه خدا را...
-
زندگی عشق و دیگر هیچ
-
نوشته لئو بوسکالیا
-
-
هرروزحداقل #یک_دقیقه_کتاب بخوانیم
️ چرا نباید نگران نظر دیگران باشیم؟
نيمی از نگرانی ها و اضطراب های ما مربوط به «نظر ديگران» است، ما بايد اين خار را از بدن خود بيرون بکشيم..!
نظر ديگران، تصوری خام يا يک وهم است که هر لحظه می تواند تغيير کند.
نظر ديگران به نخی بند است و ما را برده ی آنان می کند؛ برده ی نظراتشان و بدتر، بردهی آنچه وانمود می کنند به نظرشان می رسد!برگرفته از کتاب «درمان شوپنهاور»
اثر «اروين د يالوم»