هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
پروفایلاتون داره به جاهای باریک میکشه دیگه
-
@sania-Andiravan دنیا ارزشش رو نداره حتی ادم هاش...
-
@امیرمسعود-جعفری
مشکلت همینجاس که پرس میخونی. باید درس بخونی. -
@sania-Andiravan
چی شده سانیا؟
چرا آشوبی؟ -
@sania-Andiravan
چی شده سانیا؟
چرا آشوبی؟@danial-hosseiny در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@sania-Andiravan
چی شده سانیا؟
چرا آشوبی؟چیزی نیست ممنون حلش کردم
-
@امیرمسعود-جعفری
مشکلت همینجاس که پرس میخونی. باید درس بخونی. -
@امیرمسعود-جعفری
اون قسمتش واسه من حله
یه قسمت دیگه ای برام فعاله که برای یه امتان حتی اگه یه ماهم وقت داشته باشم دقیقا میزارم روز آخر بخونم@Felli در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@امیرمسعود-جعفری
اون قسمتش واسه من حله
یه قسمت دیگه ای برام فعاله که برای یه امتان حتی اگه یه ماهم وقت داشته باشم دقیقا میزارم روز آخر بخونم@امیرمسعود-جعفری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@danial-hosseiny مشکلم اینه که دقیقه نودیام همه جا
-
واقعا سوسک دست گرفتن خیلی خشه🥲
arthur morgan
من یک پسرعمو دارم
تو بچگیش مشت مشت سوسک جا به جا میکرد
یبار تو مشتش مارمولک نگه داشته بود
ما سعی کردیم که بندازیمش بره و فکر کردیم موفق شدیم
تو خونه دیدیم هنوز تو مشتشه و من همونجا جان به جان آفرین تسلیم گویان میدوییدم این ور اون ور -
arthur morgan
من یک پسرعمو دارم
تو بچگیش مشت مشت سوسک جا به جا میکرد
یبار تو مشتش مارمولک نگه داشته بود
ما سعی کردیم که بندازیمش بره و فکر کردیم موفق شدیم
تو خونه دیدیم هنوز تو مشتشه و من همونجا جان به جان آفرین تسلیم گویان میدوییدم این ور اون ور@Felli همون پسرعموت براتو خوبه..دمش گرم
-
arthur morgan
من یک پسرعمو دارم
تو بچگیش مشت مشت سوسک جا به جا میکرد
یبار تو مشتش مارمولک نگه داشته بود
ما سعی کردیم که بندازیمش بره و فکر کردیم موفق شدیم
تو خونه دیدیم هنوز تو مشتشه و من همونجا جان به جان آفرین تسلیم گویان میدوییدم این ور اون ور@Felli
عجباااااا
-
arthur morgan
من یک پسرعمو دارم
تو بچگیش مشت مشت سوسک جا به جا میکرد
یبار تو مشتش مارمولک نگه داشته بود
ما سعی کردیم که بندازیمش بره و فکر کردیم موفق شدیم
تو خونه دیدیم هنوز تو مشتشه و من همونجا جان به جان آفرین تسلیم گویان میدوییدم این ور اون ور@Felli
دقیقا منم یک پسر عمو دارم
بچه که بود تاز از ما کوچک تر بود
این چیزا می گرفت
تو دستش
عوف