آرایه های این شعر؟
-
@soniaaa در آرایه های این شعر؟ گفته است:
@Sepehr-Alizadeh-1
چو دانی و پرسی سوالت خطاست!ولی اگ شعر خودتونه قشنگه
نپرسیدم
حکم تمرین برای بچه های آلا رو داشت
که خدا رو شکر جز آقای حسینی کسی چیزی نگفت -
@soniaaa در آرایه های این شعر؟ گفته است:
@Sepehr-Alizadeh-1
چو دانی و پرسی سوالت خطاست!ولی اگ شعر خودتونه قشنگه
نپرسیدم
حکم تمرین برای بچه های آلا رو داشت
که خدا رو شکر جز آقای حسینی کسی چیزی نگفت@Sepehr-Alizadeh-1
آها خب ما چ میدونستیم لاقل قبلش ی توضیحی بده برادر -
@Dr-Ugger در آرایه های این شعر؟ گفته است:
شعر که قطعا از خودشه
با همین حس و عاطفه شاعری پایدار باشی سپهر خانHey secrets!
-
@Dr-Ugger در آرایه های این شعر؟ گفته است:
شعر که قطعا از خودشه
با همین حس و عاطفه شاعری پایدار باشی سپهر خانHey secrets!
@Sepehr-Alizadeh-1 در آرایه های این شعر؟ گفته است:
@Dr-Ugger در آرایه های این شعر؟ گفته است:
شعر که قطعا از خودشه
با همین حس و عاطفه شاعری پایدار باشی سپهر خانHey secrets!
@Miss-Joker
و بالاخره.. -
@soniaaa برا امتحان کردن بقیه خوبه
Tragic Girl :))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
-
@Dr-Ugger در آرایه های این شعر؟ گفته است:
شعر که قطعا از خودشه
با همین حس و عاطفه شاعری پایدار باشی سپهر خانHey secrets!
-
@danial-hosseiny در آرایه های این شعر؟ گفته است:
@Sepehr-Alizadeh-1
خب راستش اگه بچهها رو تگ نکنی، کلا ممکنه تاپیکت رو نبینن
️
بگذریم...
بیت اول رو من آرایهای نمیبینم...
بیت دوم رو هم آرایهای نمیبینم.
بیت سوم:
تشبیه: دست به قلم
تناقض: پرحرفی و لالی
بیت چهارم:
تکرار
واج آرایی میم
بیت پنجم:
استعاره: بلبل گلزار و عروس ماه استعاره از معشوق.
شعر مال کیه؟چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
ممنون از مشارکتت همیارجانبیت اول واج آرایی س
استعاره مکنیه و جان بخشی با فریاد ساز زدن دلبیت دوم واج آرایی ش
تلمیح به کندن کوه فرهاد
استعاره ضعف و تن لرزه به زمین لرزهبیت سوم تشبیه من ندیدم (دست چه شباهتی با قلم دارد؟)، در این جا منظور در دستت قلمی هست که در به قرینه معنوی حذف شده
پر از حرف بودن و لال بودن متناقض نیستندبیت چهار کیش (شطرنج) و کیش (آیین) جناس تام هستند/تضاد کیش و مات
بیت آخر هم استعاره بلبل و جان بخشی ماه و مهتاب و نه استعاره عروس
شاعر هم س.فرخ
@Sepehr-Alizadeh-1
سپهرجان، اگه این شعر از سرودههای عزیز جنابعالیه، باید به خدمتت خیلی عرضها داشته باشم...
بیت اول واج آرایی سین رو نداره. واج آرایی در صورت تکرار بیش از سه واج پدید میاد.
استعارهٔ مکنیه به علت جانبخشی ساز فریاد زن دل قابل قبوله.
اما ترکیب ساز به فریاد زدن، معنی سازِ فریاد زدن رو نمیده. نمیتونیم حرف اضافهای رو درج کنیم اما در معنی لحاظش نکنیم. در کل «ساز به فریاد زدن» معنی درستی نداره.
«اما اگر دل ساز بزند به نشانهٔ فریاد» در منظر خودت هست، قابل قبوله. هرچند که خودت این رو ذکر نکردی.
درمورد بیت دومت واج آرایی شین درسته. تلمیح به فرهاد هم که واضحه. اما استعارهای توی این بیت به هیچ وجه قابل قبول نیست و وجود نداره.
هر لحظه ریشتر دستگاه لرزهنگاریات نزدیک به شمار نوازشگه فرهاد میشه.
هیچ استعارهای در این بیت وجود نداره ولو اینکه از نظر معنا هم چیز درست و درمونی از بیت گرفته نمیشه.
درمورد بیت سوم تشبیه کاملا مشهوده.
دستت مانند قلمیست بهر از سر بردن اندوه.
اگه ما منظورمون در دست داشتنِ قلم باشه، باید با حرف اضافهای این مفهوم به مخاطب برسه. مخاطب در ذهن ما نیست...
پرحرفی و لالی.
پرحرفی و لال هستی.
«پرحرف بودن را زیاده روی کردن در عرصهٔ تکلم گویند»
اگه منظورت «پرِ حرفی» باشه، باید از ابتدا لغات رو جدا بنویسی و برای راحتی بیشتر، از علامتگذاری استفاده کنی.
در ارتباط با بیت چهارم،
کیش کردن درمعنیِ کیش کردن مرغ به کار میره و هیچ معنیای اینجا نمیده.
آئین در راه جان کسی کیش کردن معنای درست و مشخصی نداره.
حتی اگر که کیش اول رو درمعنی کیش شطرنج درنظر بگیری.
کیش شطرنج معنی فداکردن نمیده که بخوای چنین معنیای براش درنظر بگیری. در معنیِ باختن در بازی شطرنجه. آیا از منظر خودت معنی درستی داره این مصرع؟
کیش و مات هم هرگز تضاد نداشته و نخواهند داشت.
بیت پایانی هم بنده درمورد تشخیص و استعاره نوشتم.
بلبل گلزار و عروس ماه و مهتاب استعاره از معشوقه.
درمواجهه با این قسمت هم یک تشخیص داریم. قسمت عروس داشتن ماه و مهتاب تشخیص داره و باز استعارهس.
اما مصرع دوم از منظر معنی کاملا بیمعنیه.
از این به بعد هم خوشحال میشم اگر سؤالاتت رو کامل بپرسی. نه نصفه و نیمه و به قصد مچگیری.
و من الله توفیق -
@Sepehr-Alizadeh-1
سپهرجان، اگه این شعر از سرودههای عزیز جنابعالیه، باید به خدمتت خیلی عرضها داشته باشم...
بیت اول واج آرایی سین رو نداره. واج آرایی در صورت تکرار بیش از سه واج پدید میاد.
استعارهٔ مکنیه به علت جانبخشی ساز فریاد زن دل قابل قبوله.
اما ترکیب ساز به فریاد زدن، معنی سازِ فریاد زدن رو نمیده. نمیتونیم حرف اضافهای رو درج کنیم اما در معنی لحاظش نکنیم. در کل «ساز به فریاد زدن» معنی درستی نداره.
«اما اگر دل ساز بزند به نشانهٔ فریاد» در منظر خودت هست، قابل قبوله. هرچند که خودت این رو ذکر نکردی.
درمورد بیت دومت واج آرایی شین درسته. تلمیح به فرهاد هم که واضحه. اما استعارهای توی این بیت به هیچ وجه قابل قبول نیست و وجود نداره.
هر لحظه ریشتر دستگاه لرزهنگاریات نزدیک به شمار نوازشگه فرهاد میشه.
هیچ استعارهای در این بیت وجود نداره ولو اینکه از نظر معنا هم چیز درست و درمونی از بیت گرفته نمیشه.
درمورد بیت سوم تشبیه کاملا مشهوده.
دستت مانند قلمیست بهر از سر بردن اندوه.
اگه ما منظورمون در دست داشتنِ قلم باشه، باید با حرف اضافهای این مفهوم به مخاطب برسه. مخاطب در ذهن ما نیست...
پرحرفی و لالی.
پرحرفی و لال هستی.
«پرحرف بودن را زیاده روی کردن در عرصهٔ تکلم گویند»
اگه منظورت «پرِ حرفی» باشه، باید از ابتدا لغات رو جدا بنویسی و برای راحتی بیشتر، از علامتگذاری استفاده کنی.
در ارتباط با بیت چهارم،
کیش کردن درمعنیِ کیش کردن مرغ به کار میره و هیچ معنیای اینجا نمیده.
آئین در راه جان کسی کیش کردن معنای درست و مشخصی نداره.
حتی اگر که کیش اول رو درمعنی کیش شطرنج درنظر بگیری.
کیش شطرنج معنی فداکردن نمیده که بخوای چنین معنیای براش درنظر بگیری. در معنیِ باختن در بازی شطرنجه. آیا از منظر خودت معنی درستی داره این مصرع؟
کیش و مات هم هرگز تضاد نداشته و نخواهند داشت.
بیت پایانی هم بنده درمورد تشخیص و استعاره نوشتم.
بلبل گلزار و عروس ماه و مهتاب استعاره از معشوقه.
درمواجهه با این قسمت هم یک تشخیص داریم. قسمت عروس داشتن ماه و مهتاب تشخیص داره و باز استعارهس.
اما مصرع دوم از منظر معنی کاملا بیمعنیه.
از این به بعد هم خوشحال میشم اگر سؤالاتت رو کامل بپرسی. نه نصفه و نیمه و به قصد مچگیری.
و من الله توفیق@danial-hosseiny در آرایه های این شعر؟ گفته است:
@Sepehr-Alizadeh-1
سپهرجان، اگه این شعر از سرودههای عزیز جنابعالیه، باید به خدمتت خیلی عرضها داشته باشم...
بیت اول واج آرایی سین رو نداره. واج آرایی در صورت تکرار بیش از سه واج پدید میاد.
استعارهٔ مکنیه به علت جانبخشی ساز فریاد زن دل قابل قبوله.
اما ترکیب ساز به فریاد زدن، معنی سازِ فریاد زدن رو نمیده. نمیتونیم حرف اضافهای رو درج کنیم اما در معنی لحاظش نکنیم. در کل «ساز به فریاد زدن» معنی درستی نداره.
«اما اگر دل ساز بزند به نشانهٔ فریاد» در منظر خودت هست، قابل قبوله. هرچند که خودت این رو ذکر نکردی.
درمورد بیت دومت واج آرایی شین درسته. تلمیح به فرهاد هم که واضحه. اما استعارهای توی این بیت به هیچ وجه قابل قبول نیست و وجود نداره.
هر لحظه ریشتر دستگاه لرزهنگاریات نزدیک به شمار نوازشگه فرهاد میشه.
هیچ استعارهای در این بیت وجود نداره ولو اینکه از نظر معنا هم چیز درست و درمونی از بیت گرفته نمیشه.
درمورد بیت سوم تشبیه کاملا مشهوده.
دستت مانند قلمیست بهر از سر بردن اندوه.
اگه ما منظورمون در دست داشتنِ قلم باشه، باید با حرف اضافهای این مفهوم به مخاطب برسه. مخاطب در ذهن ما نیست...
پرحرفی و لالی.
پرحرفی و لال هستی.
«پرحرف بودن را زیاده روی کردن در عرصهٔ تکلم گویند»
اگه منظورت «پرِ حرفی» باشه، باید از ابتدا لغات رو جدا بنویسی و برای راحتی بیشتر، از علامتگذاری استفاده کنی.
در ارتباط با بیت چهارم،
کیش کردن درمعنیِ کیش کردن مرغ به کار میره و هیچ معنیای اینجا نمیده.
آئین در راه جان کسی کیش کردن معنای درست و مشخصی نداره.
حتی اگر که کیش اول رو درمعنی کیش شطرنج درنظر بگیری.
کیش شطرنج معنی فداکردن نمیده که بخوای چنین معنیای براش درنظر بگیری. در معنیِ باختن در بازی شطرنجه. آیا از منظر خودت معنی درستی داره این مصرع؟
کیش و مات هم هرگز تضاد نداشته و نخواهند داشت.
بیت پایانی هم بنده درمورد تشخیص و استعاره نوشتم.
بلبل گلزار و عروس ماه و مهتاب استعاره از معشوقه.
درمواجهه با این قسمت هم یک تشخیص داریم. قسمت عروس داشتن ماه و مهتاب تشخیص داره و باز استعارهس.
اما مصرع دوم از منظر معنی کاملا بیمعنیه.
از این به بعد هم خوشحال میشم اگر سؤالاتت رو کامل بپرسی. نه نصفه و نیمه و به قصد مچگیری.
و من الله توفیقدرسته دادا
-
دلتنگ شوی سیر و مسیرت رود از یاد
شکفه کنی از دل که زند ساز به فریادهر لحظه شود ریشتر لرزه نگارت
نزدیک شماران نوازشگه فرهاددستت قلمی بهر ز سر بردن اندوه
پر حرفی و لالی، سببی خطه غمبادمن کیش کنم آیینم در ره جانش
کیشم شود افسرده و مات مه در یادای بلبل گلزار و عروس مه و مهتابـ
تا راه روی راهزنم عاطفه آباد@Sepehr-Alizadeh-1
سلام
اگر شعر مال خودتونه ای ول واقعا خیلی خوبه مخصوصا وزنش
فقط
توی بیت یکی مونده به اخر مصراع اول از نظر عروضی یه کوچولو اشکال داره -
@danial-hosseiny در آرایه های این شعر؟ گفته است:
@Sepehr-Alizadeh-1
خب راستش اگه بچهها رو تگ نکنی، کلا ممکنه تاپیکت رو نبینن
️
بگذریم...
بیت اول رو من آرایهای نمیبینم...
بیت دوم رو هم آرایهای نمیبینم.
بیت سوم:
تشبیه: دست به قلم
تناقض: پرحرفی و لالی
بیت چهارم:
تکرار
واج آرایی میم
بیت پنجم:
استعاره: بلبل گلزار و عروس ماه استعاره از معشوق.
شعر مال کیه؟چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
ممنون از مشارکتت همیارجانبیت اول واج آرایی س
استعاره مکنیه و جان بخشی با فریاد ساز زدن دلبیت دوم واج آرایی ش
تلمیح به کندن کوه فرهاد
استعاره ضعف و تن لرزه به زمین لرزهبیت سوم تشبیه من ندیدم (دست چه شباهتی با قلم دارد؟)، در این جا منظور در دستت قلمی هست که در به قرینه معنوی حذف شده
پر از حرف بودن و لال بودن متناقض نیستندبیت چهار کیش (شطرنج) و کیش (آیین) جناس تام هستند/تضاد کیش و مات
بیت آخر هم استعاره بلبل و جان بخشی ماه و مهتاب و نه استعاره عروس
شاعر هم س.فرخ
@Sepehr-Alizadeh-1
بیت اول واج ارایی نداره
و در مصراع
دستت قلم.....
این نظر خودتون هست که در به قرینه معنوی حذف شده چون نمیشه اینطور معنی کرد که دستت مثل قلم میگییم حذف
من در ادبیات ندیدم تابه حال در حذف شده باشه
به هر حال شعر خوبیست. -
Tragic Girl :))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
@danial-hosseiny میخاسم اینک یکیو خراب کنین جلو جمع
شما هم تجربه کنید اقا حوصینی -
@Sepehr-Alizadeh-1
سلام
اگر شعر مال خودتونه ای ول واقعا خیلی خوبه مخصوصا وزنش
فقط
توی بیت یکی مونده به اخر مصراع اول از نظر عروضی یه کوچولو اشکال دارهalzheimer alzheimer در آرایه های این شعر؟ گفته است:
@Sepehr-Alizadeh-1
سلام
اگر شعر مال خودتونه ای ول واقعا خیلی خوبه مخصوصا وزنش
فقط
توی بیت یکی مونده به اخر مصراع اول از نظر عروضی یه کوچولو اشکال دارهممنونم از انتقاد به جاتون، جای پیشرفت داره ولی قصد من بررسی عروضی این شعر نبود چون شعری بود که میخواستم فوری فوتی بنویسمش و خب ۱ ساعته این شد، نیاز به اصلاح داره که در آینده اصلاحش خواهم کرد. راجع به واج آرایی هم که فرمودید، واج آرایی از لحاظ کنکور (سه واج در مصراع یا حداقل چهار واج در بیت) کمی با چیزی که مدنظر آرایه است فرق داره، مقصد ملموس بودن صدا یا واجه و خب به نظر من تا حدی ملموس بود ولی با توجه به فیدبکی که اینجا گرفتم واج آرایی حساب نمیشه، حذف هم حقیقتا من وجه تشابه دست و قلم رو درک نمیکنم که دوستان اون معنا رو لحاظ کردند و اون چیزی که مد نظر من بوده
در دستت قلمی است بوده که مشخصا واژه محذوف فقط در نیست. -
alzheimer alzheimer در آرایه های این شعر؟ گفته است:
@Sepehr-Alizadeh-1
سلام
اگر شعر مال خودتونه ای ول واقعا خیلی خوبه مخصوصا وزنش
فقط
توی بیت یکی مونده به اخر مصراع اول از نظر عروضی یه کوچولو اشکال دارهممنونم از انتقاد به جاتون، جای پیشرفت داره ولی قصد من بررسی عروضی این شعر نبود چون شعری بود که میخواستم فوری فوتی بنویسمش و خب ۱ ساعته این شد، نیاز به اصلاح داره که در آینده اصلاحش خواهم کرد. راجع به واج آرایی هم که فرمودید، واج آرایی از لحاظ کنکور (سه واج در مصراع یا حداقل چهار واج در بیت) کمی با چیزی که مدنظر آرایه است فرق داره، مقصد ملموس بودن صدا یا واجه و خب به نظر من تا حدی ملموس بود ولی با توجه به فیدبکی که اینجا گرفتم واج آرایی حساب نمیشه، حذف هم حقیقتا من وجه تشابه دست و قلم رو درک نمیکنم که دوستان اون معنا رو لحاظ کردند و اون چیزی که مد نظر من بوده
در دستت قلمی است بوده که مشخصا واژه محذوف فقط در نیست.@Sepehr-Alizadeh-1
خواهش میکنم
نه چون که واج ارای تقریبا کلمات دارای حروف یکسان یا باید زیاد باشند یا باید کنار هم باشند.
حالا میتونیم بگیم واج ارایی داره ولی با خوانش سخته پیدا کردنش.