شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
مجتبی ازاد آره متاسفانه
بعضی وقتا هم بدجور مایه آبروریزی میشه -
هی ... عروسی که روستا یا شهر میشد . با داداشمو بچه های فامیل میرفتیم رو خونه گلی ها یا دیوار های اطراف مینشتیم یک پلاستیک پر تخمه میاوردیم پوچ میکردیم میخوردیم . چه کیفی داشت کل عروسی رو از اون بالا تو تاریکی نظاره گر بودیم .
معمولا هم جایی مینشستیم که اگر کرمی چیزی ریختیم معلوم نشه ما بودیم و اینکه دید به همه مکان های عروسی داشته باشیم :))
-
@امیرمسعود-جعفری :))))))) فقط اونجاش که نصفشون مجلس زن ها رو با مردا اشتباه میگیرن :)) . یکی دو بار این صحنه رو دیدم .
مجتبی ازاد نه اینجا اشتباه نمیگیرن
فقط اینقدر زیاده روی میکنند که دو سه نفر زیر بغلشو میگیرن میبرنش بیرون
تازه جالب اینجاست که بعد پشت فرمون هم میشینن و چندتاشونم تصادف کردند -
Ali Akbar Ghelich - Rakate Hashtom 128.mp3
یارضا گفتم و وا شد به نگاهت گره ها🥺
عیدتون مبارک
z Gheibi
غيد شما هم مبارک🤍
-
مجتبی ازاد نه اینجا اشتباه نمیگیرن
فقط اینقدر زیاده روی میکنند که دو سه نفر زیر بغلشو میگیرن میبرنش بیرون
تازه جالب اینجاست که بعد پشت فرمون هم میشینن و چندتاشونم تصادف کردند@امیرمسعود-جعفری
اخی -
مجتبی ازاد ت گفتی
ما چه پزشک اینده کشوری که نمیدونی هیچ روده ای راست نیست ؟ ادم خوف میکنهTragic Girl ولی میگم خدایی خیلی بده . بغل گوش حرمیم . نمیتونیم بریم برای میلاد بریم زیارت
-
میخوام حرف بزنم ولی فقط در همین میدونم که نمیخوام
-
حتی نمیخوام حرف بزنم
-
چون میترسم شروع کنم به حرف زدن دیگه کنترلمو از دست بدمو تموم نشه این حرفا و...
-
از طرفی ام میگم خب حرف بزنم که چی بشه؟
-
اصلا این جمله که چی بشه؟ که چی بشه گاهی عجیب اعصابمو خراب میکنه
-
حالا من نمیدونم چرا تا به من میرسه میشه که چی بشه؟
-
فکرکنم...
هیچی ولش
نمیدونم واقعا
