|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Felli متنی ک نوشتی با متنی ک قبلا ب من گفتی تفاهم داشت.
-
yasin sheibak
من اینو میتونم به هر کسی گفته باشم
وقتی اسمی ازت نبردم ینی اینکه روی صحبتم باهات نبود
یاد بگیر همه چیزو به خودت نگیری
آدما کارای مهم تری از تیکه انداختن بهت دارن
@Felli ولی ت یک کار مهم داری اونم اینه حرص منو در بیاری هرچند میدونم داری تلافی میکنی
-
Farideh Khangah خوبم . خوابم میاد
تو چطوری ؟
شهیده sh شکر
منم خوابم میاد ولی چ کنیم نمیشه خوابید
خوبم ممنون
چ خبر
چیکار میکنی
امسال کنکور داری ؟
-
yasin sheibak
من اینو میتونم به هر کسی گفته باشم تو رو مخاطب قرار ندادم
وقتی میای ریپ میزنی یعنی اینکه حرف من درست بوده -
شهیده sh شکر
منم خوابم میاد ولی چ کنیم نمیشه خوابید
خوبم ممنون
چ خبر
چیکار میکنی
امسال کنکور داری ؟Farideh Khangah اره هفته دیگه
-
شهیده sh شکر
منم خوابم میاد ولی چ کنیم نمیشه خوابید
خوبم ممنون
چ خبر
چیکار میکنی
امسال کنکور داری ؟Farideh Khangah مگ شما کنکوری نیستی؟!
-
Farideh Khangah اره هفته دیگه
شهیده sh موفق باشی بهترینا رو برات میخوام ابجی
-
Farideh Khangah مگ شما کنکوری نیستی؟!
-
yasin sheibak ن
کنکوری ۱۴۰۲Farideh Khangah اوه چ کنکور جنجالی شده، 1402
-
Farideh Khangah اوه چ کنکور جنجالی شده، 1402
-
yasin sheibak اره هیچی معلوم نیس
Farideh Khangah گفتن ک 15 تیر قطعی همه چی اعلام میشه،
-
-
نقل است که يكی از عرفا به نام " سری سقطی " میگفت : من سی سال است كه استغفار میكنم به خاطر يك " الحمدالله " كه گفته ام . گفتند چطور ؟ گفت: من در بغداد دكاندار بودم يكوقت خبر رسيد كه فلان بازار بغداد را آتش گرفت و سوخت.
دكان من هم در آن بازار بود .به سرعت رفتم ببينم دكان من سوخته يا نه ؟ يك كسی به من گفت : آتش به دكان تو سرايت نكرده، گفتم : الحمدلله. بعد با خودم فكر كردم كه آيا تنها تو در دنيا بودی ؟ بالاخره آتش چهار تا دكان را سوخته دكان تو را نسوخته يعنی دكان ديگری را سوخته، " الحمدلله " معنايش اين است كه الحمدلله آتش دكان مرا نسوخت ، دكان او را سوخت پس من راضی شدم به اينكه دكان او سوخته بشود و دكان من سوخته نشود بعد به خودم گفتم : او لا تهتم للمسلمين سر ! تو غصه مسلمين در دلت نيست ؟ و من سی سال است كه دارم استغفار آن الحمدلله را میكنم .
پی نوشت:
- اين داستان را سعدی به شعر در آورده است.
- منبع داستان: استاد شهید مطهری، فلسفه اخلاق، ص 17-18
-
من خسته ام از جماعت زنده کُش مُرده پرست
خسته ام از این دلی که خورده ترک
خسته ام از اون حسی که
اون با خودش بُرد به درک
خسته ام از حرفِ الکی
بدون فکر و هدف، بدون عمل
خسته از اینهمه تضاهر به عشق
به دروغ قسم از آدما و جای شلوغ
:)) -
نقل است که يكی از عرفا به نام " سری سقطی " میگفت : من سی سال است كه استغفار میكنم به خاطر يك " الحمدالله " كه گفته ام . گفتند چطور ؟ گفت: من در بغداد دكاندار بودم يكوقت خبر رسيد كه فلان بازار بغداد را آتش گرفت و سوخت.
دكان من هم در آن بازار بود .به سرعت رفتم ببينم دكان من سوخته يا نه ؟ يك كسی به من گفت : آتش به دكان تو سرايت نكرده، گفتم : الحمدلله. بعد با خودم فكر كردم كه آيا تنها تو در دنيا بودی ؟ بالاخره آتش چهار تا دكان را سوخته دكان تو را نسوخته يعنی دكان ديگری را سوخته، " الحمدلله " معنايش اين است كه الحمدلله آتش دكان مرا نسوخت ، دكان او را سوخت پس من راضی شدم به اينكه دكان او سوخته بشود و دكان من سوخته نشود بعد به خودم گفتم : او لا تهتم للمسلمين سر ! تو غصه مسلمين در دلت نيست ؟ و من سی سال است كه دارم استغفار آن الحمدلله را میكنم .
پی نوشت:
- اين داستان را سعدی به شعر در آورده است.
- منبع داستان: استاد شهید مطهری، فلسفه اخلاق، ص 17-18
@Infinitie-A اقااااا://
طرف گفته الحمدالله چون خدا حواسش به اون بوده مغازشو حفظ کرده خب چه برداشتا:|
مردم خوددرگیری دارن بخدا:| -
درسته شما ها کنکور دارین ولی من به جاتون استرس گرفتم
Farideh Khangah در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
درسته شما ها کنکور دارین ولی من به جاتون استرس گرفتم
حق داری آجی من خودم که دارم دیوونه میشم
یه لحظه بیخیال همه چی یه لحظه دل آشوبه
-
@F-Seif-0
-
🤌