هرچی تودلته بریز بیرون۶

[jahad_121]

@sania-Andiravan

بله باید درست کنم. همه چیو دوباره

هدفم مشخص نیست. ولی حداقل ش اینو می دونم که باید یک رتبه خوب بیارم تا بعدش شاید بتونم یک مسیر رو انتخاب کنم.

خیلی ممنون که بهم امید میدید

امروز نشستم اون چیزا که وقتم رو می گفرت رو پاک کردم.

دیگه میشینم امروز برنامه و بودجه درسا رو می چینم که ان شاء الله شروع کنم.

[Michael Vey]

@haniehno کلا خانواده من مرز سمی بودنو از هم گسستن!

[Michael Vey]

@jahad-128 یه همچین خانواده ای نیاز دارم..

[Michael Vey]

@sania-Andiravan دو سال؟ :**> ولی من تازه از امسال شروع کردم.. :*>

[چیچک]

@sania-Andiravan سانی عکس خودته گذاشتی ؟ جلو سر در 🥲🥲

[Michael Vey]

!All my friends are toxic
all ambitionles
So rude and always negative
...I need new friends, but it's not that quick and easy
!Oh, I'm drowning, let me breathe

[jahad_121]

Michael Vey

همیشه جنب + رو هم در نظر بگیرید
شرایط سخت هم خیلی جا ها کمک کنندس

خیلی درگیر حرف ا نشید. هرچی گفتند بگید چشم.

ولی مسیرتنو به خوبی ادامه بدید و ذهنتون رو درگیر چیزی جز درس نکنید

تازه یک جاهایی زمان که بگذره این حرفا همش انگیزه فراوان میشه

من خودم کلاس نهم همین خانواده م که الان همه جوره کنارم هستند خیلی منو مقايسه می کردند البته نه همشون ولی خب من درس مو درست نخونده بودم. اونا هم به شدت ازم نا امید بودند ولی خب خیلی کم رو می کردند ولی من دیگه می فهمیدم. بعدشم که همش اون سال مقایسه می شدم. داخل مدرسه که همه سرشون رو کتاب بود و خب رقابت شدید اما من خودمو کشیده بودم کنار از این رقابت و نا امید...

اما همین حرفا خانواده هی منو به این سمت می کشید که بزار بخونم شده هر طور بهشون ثابت کنم که اقا منم می تونم. هنوز وقتی می رم اون نوشته های که اون سال داخل دفتر م نوشتم رو می خونم انگیزه می گیرم

هروقت خیلی. دلم بگیره و ناراحت باشم می نویسم.

اما ببیند دیگه اون سال تکرار نشد اون مدلی برای من دیگه من اون طوری با هیچ کس مقایسه نشدم از طرف خانوادم.

ولی تمام حرفاشون شد برام انگیزه.

[jahad_121]

چقدر زیاد حرف زدم
هر وقت از اون سال می نویسم زیاد میشه هوففف

اها راستی بعدشم قبول شدم اون ازمون سال نهم رو با همون یک ماه تلاش ه

[Michael Vey]

@jahad-128 ینی.. خانواده ای ک اومدن امروز بهم گفتن از فردا 5 صب پا میشی (دقیقا با همین لحن دستوری) 10 شب میخوابی 12 ساعت درس میخونی و 5 ساعت از روزو حتما باید دوازدهمو بخونی خوبه؟

[Succinate]

@haniehno در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@sania-Andiravan سانی عکس خودته گذاشتی ؟ جلو سر در 🥲🥲

نه نه عکس خودم نیست

[Succinate]

Michael Vey در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@sania-Andiravan دو سال؟ :**> ولی من تازه از امسال شروع کردم.. :*>

آره
دهم 90 درصد تشریحی خوندم هق
اشکال نداره
تو این مدت باقی مونده 100 درصد میتونی به هدف دلخواهت برسی

[Michael Vey]

@sania-Andiravan هعققققققق...

[Succinate]

@jahad-128 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@sania-Andiravan

بله باید درست کنم. همه چیو دوباره

هدفم مشخص نیست. ولی حداقل ش اینو می دونم که باید یک رتبه خوب بیارم تا بعدش شاید بتونم یک مسیر رو انتخاب کنم.

خیلی ممنون که بهم امید میدید

امروز نشستم اون چیزا که وقتم رو می گفرت رو پاک کردم.

دیگه میشینم امروز برنامه و بودجه درسا رو می چینم که ان شاء الله شروع کنم.

افرین بهت
خودمم یادمه یه رتبه همیشه تو ذهنم بود
با اون رشتم
هنوزم هست
خواهش میکنم کاری نکردم
بازم آفرین بهت
به امید خدا خیلی خیلی موفق باشی

[jahad_121]

Michael Vey

خب

شما بیاید با هوشن همراهی کنید اما به یک شرط که اونا هم همراهی کنند خب

من پدرم خیلی به اینکه صبح زود بیدار بشم و بعدش نخوابم حساس هستند و این اصلان به اینکه سال کنکورم باشه و برای درس نیست

و کلن می تونم بگم از کلاس 2 ابتدایی سا شایدم زود تر منو بیدار می کنند.

شما هم الان که این کار رو ازتون خواستند باید ازشون بخوایید که با هاتون همکاری کنند و علاوه بر اینکه شما رو صبح بیدار کنند. بلکه بیدارهم نگه دارند و حداقل یک نفر از اعضای خانواده تون با هاتون بیدار باشه نه اینکه همه بعد از نماز صبح بخوابند و از شما فقط انتظار بره که بیدار بمونید
اگر هم که این طور هست که بقیه بدیار هستندکه عالیه . فقط شما باید هم کاری روز های اول سخته و لی بعد دیگه این سختی عادت میشه.

شب زود خوابیدنم که دیگه دست خود شماست البته باز بگید که بقیقه همون تایم لامپ ها خاموش کنند و خانواده حدودا داخل یک تایم بخوابند.

حالا موصوع اخر 12 ساعت مطالعه. شما که شروع کردید. خب حالا هر روز گزارش تون رو برای یک نفر اعصای خانواده تون بدید که در جریان باشند و شما سعی کنید کم کم تایم رو زیا. کنید وبهشون بگید که از همون اول نمیشه. اونا هم وقتی در جریان مسیر قرار بگیرند همراهتون می کنند.

ببنید من چند روز که تازه برگشتم خونه و پدر و مادرم پیشمون نیستند و دوباره برگشتند روستامون

و من از اون روزی که پدرم رفته دیگه اون صبح بیدار موندن رو دیوه اون نظم خوابم رو ندارم.

من به عنوان بچه اول خیلی کم پیش میمود که پیش مامان بابام بخوابم. از بچه گی می رفتم جدا از همه می خوابیدم حالا که چند ماه دیگه به سن قانونی می رسم حالا فقط به خاطر اینکه اون تایمی که بابام بیدار میشه منو بیدار کنه میام کنارش می خوابم که حداقل زود تر از قبلان بیدارم کنه

وفتی تو اتاقم می خوابیدم خب اکثر ن بابام بعد از نماز شون که خوندن بیدارم می کردند یا حالا اون تایم ولی الان دیگه بهتر شب بهشون می گم که اصلان دلسوزی هم نکنند من که کنارشونم همون موقع بیدارم کنند

تقریبا نزدیک به 1 سال هم میشه که تخت م رو جمع کردم فقط با یک پتو می خوابم که غرق خواب دیگه نباشم.

شب هم بین 11 تا 11و نیم یا 10 نیم اگر بخوابید حتما 5 صبح بیدار می شید اگر از 11 کمتر باشه که می تونم بگم 4و نیم هم می تونید بیدار شید

[jahad_121]

ببیند اینا همش تجربه هام بود که واقعان بدردم خورد

من همین روز که مامان و بابام نیستند شده شب تا دیروقت بیدار بودم و صبح هام تا نزیدک 8 یا حتی بیشتر خواب.

اما ایمان دارم که روی که بیایند به راحتی 5 صبح بیدار می شم. حتی الان که بدنم تایم خوابش ریخته بهم. اصلان هم نیاز نیست که چند روز زمان بزارم تا دوباره 5 بیدار شم.

ببنید خانواده خیلی کمک کنند ه هست. فقط باید یک کاری کنیم با همون هم جهت بشند.

من الانم بیدار میشم ا و چه بدیار شدنی بیدایر مه بعدش می خوابم ولی وقتی پدرم بیاد دیگه یک نفر هست که صبح ها رو با هم بیدارباشیم تا خواب نرم

[jahad_121]

الان اون جمله رو باید بگم که من

دلم لک زده برای اینکه صبح بابام بیدارم کنه
ولی دیگه باید این تنو بهش یک تکونی بدم ارادشو محکم کنم. که وابسته نباشه.

[jahad_121]

@sania-Andiravan

خیلی ممنون لطف دارید.

[f.nalist]

Michael Vey
ناشکری نکن بشر

[چیچک]

چرا همه تون اینجا کوچکتر از (لحاظ سنی) منین ؟ احساس مادربزرگ بودن بهم دست داد

[jahad_121]

ورزش و خوراکی اینا هم صبح بخورید خواب میپره میره.

بیین دیگه از من بدتر که کسی نیس من بعد از نماز حتی ظرفیت اینکه سرم رو بزارم روی مهر و بخوابم رو هم دارم

بار ها شده بابام میاد منو چک میکنه میگه فاطمه چقدر دیگه تو سجده می خوای باشی و منی که خوابم اولین بار فکر می کردم می رم سجده دعا می کنم و این چیزا بعد یک روز فهمیدن نه بابا این بشر خوابع دیگه حواسشون هست رو مهر خواب نرم