|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
این پست پاک شده!
-
واقعا عجب روزگاری شده
مردم خیلی عوض شدن
خدا عجب صبری داره... -
این پست پاک شده!
-
متسفانه بعضی از مدیران مدارس و یا کلاس های کنکوری .. موسسات. .. حتی آزمونا شماره ها رو میفروشن به منابع تبلیغاتی
-
این خیلی بده
هر سال به من زنگ میزنن یا پیامک میفرستن یا تو واتساپ پیام میدن ول کنم نیستن.
هر سری بلاک میکنم ولی دفعه بعد با یه شماره دیگه زنگ میزنن@Elham650
میگما این حرف اخر بیشعور از کجا شمارمو اورده -
از اموزش پرورش میگیرن
-
@Elham650
میگما این حرف اخر بیشعور از کجا شمارمو اوردهGharibe Gomnam یا قبلا پیام دادی بهشون یا جایی که آزمون یا کلاس ثبت نام کردی یا مدرسه دادن
-
یه اتفاقی افتاد
بعد خواهرم اومده میگه ابجی من از فلانی و فلانی بزرگترم که اونا که از من بدترن
بهش میگم بزرگی به عقله نه سن
بعد میگه
من عقل دارم؟
من جوابشو ندادم
بعد اومده میگه
ابجی تو این کار بد رو بکن بعد من دعوات میکنم اونوقت میبینی من چقدر بزرگم
بهش میگم بزرگ بودن به دعوا کردن نیست که به اینه که کار خوب بکنی بچه خوبی باشی -
من یا بار پایژا برای کوسسات که یه بخشی رو رایگان میفرستن پیام مسدم بعد پشیمون میشم ولی اونا تا چند روز قبل کنکور هی تماس میگیرن حرف همشونم یچاینه(فلانی هستم کارشناس/کارشناس ارشد موسسه فران شما پیامک داده بودید قبلا همکارامون باهاتون تماس نگرفتن ؟
و منی که میدونم ده بیست بار همکاراشون تماس گرفتن
و بعضا میگم نه
-
بعد رفت تو هال
یه کاری کرد
مادرم دعواش کرد
اومده تو اتاق درم محکم بسته
بعد پایین مستاجر هست
مادرم دعواش کرد که پایین مردم خوابیدن
بعد من بهش میگم راست میگه دیگه
بعد اومده جلوم میگه
زیپتو ببند و گرنه ماسک میزنمااا
بعد رفت دوباره اومد جلوم وایساد -
@سجاد-ذوالفقاری
یعنی شماره هایی که خانواده ها میدن به عنوان ثبت اطلاعات شخصی رو میفروشن؟Gharibe Gomnam در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
یعنی شماره هایی که خانواده ها میدن به عنوان ثبت اطلاعات شخصی رو میفروشن؟بله
-
-
-
متن اصلاحیه:
««من یه بار پاییزا برای موسسات»» -
میگه ببین جدی نگیریا دارم شوخی میکنم
اونم با لحن بچگانش که میخوام دعواش بکنم
ازبس لحنش بامزه است خندم میگیره
حالا جلوم وابساده میخواد اخم کنه
نمیتونه
اسمونو نگاه میکنه
بعد میگه
زشته خجالت بکش
من به تو چی بگم اخه؟
بخدا قسم عههه
خودشم نمیدونه چی داره میگخ
الانم کنارم نشسته داره گریه میکنه
چون دوباره در رو محکم بست مادرم دعواش کرد -
خدایا این شادیا یا بدبختیا؟ حالا هرچی
بگم ازمون بگیر یانگیر؟
ولی میگم نگیر
اخه اگه بگیری دیگه هبچکس نیست که حواسمونو از ناراحتیامون پرت بکنه
