بر دل نشسته 👌👌
-
Matin Mousavi 1 هر چه از دوست برآید خوش آید و بر دل نشنید...
زیبا بود....... -
امروز تابستان آماده رفتن است......
پاییز را میبینم که از دور می آید ......
چه زود.....زمین!؟..... مگر پوشیدی آن جامه سبزی را که برایت دوخته شده بود؟.....
پوشیده بودی؟... چرا من ندیدمش؟.....
آه.....!
میدانم ....پاییز هم می آید و میرود ولی من که از جاده وصال به سوی ارغوانم میروم، تو و او را نخواهم دید
مگر نمیدانستی که در جاده وصال، تو را دیدن در مدتی کوتاه مقدر نباشد............؟!
باز خواهم آمد.... در انتظار تابستانی دیگر باش..............
آن وقت است که دیگربار اتفاقی چنین نخواهد توانست من را از تو دور نماید........
-
قطعه کوردی لای لای از مظهرخالقی
اجرای من
-
کاش من بودم و کودکی هایم ......
کاش ...
کاش من بودم و اما ظلمت و تاریکی نبود......
اما هرگز نمیخواستم که این دنیا را ندیده باشم........
ارغوان را نمیدیدم.....؟
صدای استاد شجریان را نمیشنیدم؟
بغض سایه را نمیدیدم....؟
باید آمد و دید اما نه اینگونه..... -
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه میبینم دیوار است
آه این سخت سیاه
آن چنان نزدیک است
که چو بر میکشم از سینه نفس
نفسم را برمیگرداند
-
-
-
قطعه زیبای تفنگ از خواننده بزرگ لر رضا سقایی عزیز
روحش شاد
با صدای من
-
سید حسین قربانی 1 دانش آموزان آلاء دوازدهم تجربی راه ابریشمی ها-زبان راه ابریشمی ها-دینی راه ابریشمی ها-عربی راه ابریشمی ها-ادبیات راه ابریشمی ها-شیمی راه ابریشمی ها-زیست بچه های تجربی راه ابریشمreplied to Matin Mousavi 1 on آخرین ویرایش توسط انجام شده
Matin Mousavi 1 بسیار زیبا هم زبان
-
سید حسین قربانی 1
خیلی ممنون.
البته من کوردم ولی علاقه خواصی به زبان لری دارم و خواننده بزرگ لر رضا سقایی.
البته که کرد و لر فرقی ندارن و یکی هستن در واقع
-
قطعهی کوردی کرماشان کرماشان از حشمتالله لرنژاد
باصدای من
-
اخوان جانم کجایی تا دوباره زمستانت را برایمان بنویسی
برای غم و غصههایمان، برای درد هایمان، زندگی پرپر شدهمان، برا جوانیمان، برای پریشانی ها و سردرگمی هایمان، کجایی جانم کجایی.
زمستان است
کسی سر برنخواهد کردهمه خوبا رفتن. ما موندیم و این دنیای بیرحم. این دنیای سیاه. این دنیای ناجوانمرد. کجا هستید شما...
-
گاهی برای خنده دلم تنگ می شود
گاهی دلم تراشه ای از سنگ می شود
گاهی تمام آبی این آسمان ما
یکباره تیره گشته و بی رنگ می شود
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود
ازهرچه زندگیست دلت سیر می شود:))))))