|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
وصل نمیشع
به درکککککک -
@ida-shateri
ولی من رسیدن رو میخواستم فقط
نبود
تعدادتون کمه. -
دیگ تلاش نمیکنم. مسخره اس
-
_MILAD_ تازگیا دارم میفهمم چقد آدمای بدبختی هستیم
چقد عقبیم
چقد بی عقلیم
چقد از زندگی واقعی دوریم..So
What is the point
of every thing?... -
کاش بودی مینشستیم رو کاپوت ماشینت
تو بام فراز
الهام و علیرضا و نلی همه جا تنگ ارزوهارو بذارن
سپیده یه میز جذاب چیده باشه
اون خانوم چشم ابی که اصفهانیه و جفتمون روش کراشیم هم مثل همیشه مشغول رقصیدن و دلبری باشه
سارا مثل تینیجرا دنبال گنگ بازی و جلب توجه باشه
امیرعلی هم دنبال دختر
قهوه هامون دستمون باشه
طبق معمول ازت بپرسم بنظرت این دنیا ارزششو داره؟ و بازم مثل همیشه بری بالا منبر
رومخم بری که دخترم تهش باید یه شریکی برای زندگیت داشته باشی
از همین الان بفکرش باش
به سن من رسیدی از تنهایی نپوسی -
@ida-shateri واقعا
-
_MILAD_ تازگیا دارم میفهمم چقد آدمای بدبختی هستیم
چقد عقبیم
چقد بی عقلیم
چقد از زندگی واقعی دوریم..@Zahra-Hamrang دنیا مدرنو ما توو عمیقترین خواب
-
تصویرا زشته تو ظریف ترین قاب
-
_MILAD_ تازگیا دارم میفهمم چقد آدمای بدبختی هستیم
چقد عقبیم
چقد بی عقلیم
چقد از زندگی واقعی دوریم.. -
_MILAD_ باش، بونژور
-
یه سوال ثبنام و استخدام تو زامان امرژی اتمی تکمیل فرماش به چندساعت وقت نیاز داره
من از ساعت3-4بعداز اظهر مشغول ثبتنام و اینام ساعت12ثبتنام تموم شد الان یه اتاق برا خوابگاه رزرو کردم و برنامه غذاییمیه نگاه انداختم نهم شام عدس پلو آخه چراااااا تو دانشگاهم دست از سرم بر نمیدری -
_MILAD_ کلام نکو گفتم
-
ته تهش همه وایمیستن تو صورتم بهم میگن .. عصبی بودم .. نمیدونم چرا عصبی بودم . و دلیل اینکه به تو اینو گفتم یا فلان کارو باهات کردم این بوده که عصبی بودم ویا حساس شدم ..
ببین ته تهش مستقیم یا غیر مستقیم میگن بهم که سیبل اعصاب خوردیامون تویی
من خودمم موندم دیگه چرا من باید جور اعصاب خوردی بقیه رو بکشم وقتی من دلیل اعصاب خوردیشون نبودم.؟!
و وقتی من عصبیم در حدی که میتونم گریمشونو کامل بکشم پایین و دلیلشم دقیقا خودشون بودن .. جورش رو مشت من و دیوار اتاقم بکشه ؟من مشکلی ندارم با این ، سوخت میدم فداسر همشون .
ولی امیدوارم خسته نشم =) از وقتی که خسته بشم خودمم میترسم .
-
اره
خیلی وقته حواست به دخترت نیست
نیاز به تحول داره
دیگه انگیزه نداره
دیگه کسی و چیزی براش اهمیتی نداره
جمعه تولدشه هاااا
ولی همه چیو کنسل کرده
میخاد کل شبو تو خیابون پرسه بزنه خودشو بغل کنه
میخاد کل ۲۰سالی که پشت سر گذاشته رو مرور کنه ، نیاز به شونه ای داره که سرشو روش بذاره
تو کجایی؟ -
امشب ازون شباییه که جای چک کردن برنامه کاری
دیدن فیلم
خوندن کتاب
یا نوشتن واس خودم
دلم یرفیق پایه میخاد تا صب باهاش حرف بزنم
پعف
🦯
