|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
ی دونه دیگ هم بود
میگفت از مامان بزرگم پرسیدم که روز خواستگاری چی تنت بود
گفت اوووو مادر مال خیلی وقت پیشه یادم نمیاد که...
بابا بزرگم یهو از اون سمت اتاق بلند گفت
کت و دامن زرشکی :))) -
یارا تو در این برزن،یکتایی و بی همتا
جانا نتوانم من،این دل،دل انسان است
•میم -
@kosar-mottaghi
پس همشون همینقد خر بزرگوارن
آسِمان آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@kosar-mottaghi
پس همشون همینقد خر بزرگوارن
فقط اونایی که مدیر گروهن 
-
نمونه ی آشناش هم این بود که من هربار گریه میکردم
انقد مسخره بازی در می‌آورد که من بخندم
ی بار گفت بابااااا من میخام بخندونمتتتت گریه نکنی.
نه این که فکر کنی اهمیت نمیدم -
_MILAD_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
هعیوروزگار
خجالت نمیکشی من منشنت میکنم جواب نمیدی مَرد؟
-
منم دلم یدونه از اینا میخواد🥺
هوووووووووووووف
کاش بیشتر اصرار میکردم برای داشتنش
ولی خب بازم مثل این نمیشد
خلاصه که مننننننننننن یدونشو میخوام
حتی اگر خیلی دور باشه
ولی یدونه از اونایی که ته ته خوبیه....
️ -
همه یکی رو دارن که باهاش تو دلشون زندگی کنن
عین فرهاد که گلی رو داشت. -
-
_MILAD_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
هعیوروزگار
خجالت نمیکشی من منشنت میکنم جواب نمیدی مَرد؟
-
@Narges-MAT
مطمعنی قدرشو میدونی؟ -
-
_____ الان تو همون کوچه ای که اون شب عکسشو دادم هستم پیاده میرم با یه پلاستیک انگور و ندیدم منشنو اگه ماشین نزنهربهم یا این سگا پاره ام نکنن
_MILAD_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
_____ الان تو همون کوچه ای که اون شب عکسشو دادم هستم پیاده میرم با یه پلاستیک انگور و ندیدم منشنو اگه ماشین نزنهربهم یا این سگا پاره ام نکنن
چون که جواب منشن هامو ندادی امیدوارم بخورنت
