هرچی تودلته بریز بیرون۶

[ari_14]

اهورا در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Arianaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

اهورا در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Arianaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

اهورا در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Arianaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

اهورا در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Arianaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

اهورا در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Arianaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

اهورا در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Arianaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

اهورا در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

اهورا در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

راستی میگم رقیه افتخاری رفته غیبت ؟

Sachli
با شما کار دارن

عههههه آیدیشو عوض کردهههه نمیدونستم

صب بخیر
فک کنم پ منم نمیشناسی‍️

والا نمیشناختمت تا یکی دو ساعت پیش
یکی پیوی گفت این همون زهرا زهرایه

عا کی بود اون طرف؟
کلن تغییر اسم دادم‍️

نمیگم کی بود ، تا کنجکاو شی
شناسنامه هم ؟

نگو خودم میفهمم هاها‍️
اره
پارسال گوشیم دستم نبود برا ایمیل مشکل داشتم مجبور شدم اون بزارم

یو کنت
الان تو اسمت چیه ؟

نو نو ای کن
هاها‍️
آریانا

خب ثابت کن
اها خوبه

باشه مرد عملم
اری

خب دیگه از دیدن دوبارت اصلا خوشبخت نیستم

حست متقابله

خداروشکررر

‍️

[خانوم]

دیگ مطمعنم که تو زندگیم از چه آدمایی بیزارم
بالاخره ی دلیل محکم دارم برا همش.
خوشحالم بابتش

[خانوم]

این چرت و پرتای بخشیدن و اینا هم رو من اصلا جواب نمیده

[Ramos9248]

یار قسم خورده یه روز دیدم شده غریبه
خواب کسی رو دیده و خواب منو ندیده
گفتم ای یار نازنین شیشه دلم چی میشه
گفته دیگه خسته شده با سنگ زده به شیشه

[Kosar A003]

@Infinitie-A بعنوان کسی که به حرف مردم اهمیت نمیدم سعیمو کردم با رعایت اصول هرکیو خوشم اومد وارد دایره دوستام کنم
اصولی سعی کنی اینطور نمیشه

[ari_14]

خو برم بالاخره ثبت نام کنم
روزتون خش

[Ramos9248]

منم عکساشو پاره کردم
نامه هاشو پاره کردم
فکر یه چاره کردم

[Kosar A003]

من بیخیال نیستم
فقط زندگی بقیه وقتی ازم کمک نخوان
بمن مربوط نیست
حتی اگه نزدیکترین ادم باشه
~_~

[Ramos9248]

حضرت عشق امشب تو کعبه عشق بازی داره

[Ramos9248]

[Zahra.HD]

@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Zahra-Hamrang در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Zahra-Hamrang میدونم
پ کجایی

مغان
تو اردبیل
شرم بر تو باد اینفینیتی
پ.ن:روزی ده بار شهرم رو دارم تایپ میکنم

مگه پارس آباد نبودی ؟!
شمام اردبیلی؟؟
شیم آن می
خب کمه، باید بیست سی بار بشه

مغان اسم منطقه ماست که شهرای پارس آباد و بیله سوار و.. تو اون منطقه هستن
حالا مغانم تو استان اردبیله
حله آقا ابولفضل؟

[Michael Vey]

@F-Seif-0 وای....

[چیچک]

@Zahra-Hamrang من خودمم اینارو نمیدونستم

[Zahra.HD]

@haniehno

[اهورا]

عه
انگاری بد نشد که

[اهورا]

عب نداره

[Miss.Joker]

@Arianaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Arianaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

قبلنا مردم به ظاهر حتی ، یه ذره ادب، شخصیت و اینا داشتن

چطوری عاطی؟

فدات تو خوبی!؟

مرسی چخبرا

قربونت سلامتی، میگذره
تو چخبرا!؟

اهورا در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

قبلنا مردم به ظاهر حتی ، یه ذره ادب، شخصیت و اینا داشتن

اره دیدی تو هم جزو این جدیدای ؟

نه مثه تو نشدم هنوز

[_____]

الان تنها جایی که میتونم خودمو خالی کنم اینجاست....
من هیچ وقت با اسنپ نمیرم جایی مخصوصا ماشین های شخصی...
یا زنگ میزنم به آژانس یا با باباییم میرم جایی...
از پارسال چون کار پدرم سنگین تر شده اکثر اوقات زنگ میزنم به آژانس
خرداد بود توی امتحانات یکی از راننده هاشون اومد دنبالم تا از مدرسه منو بر گردونه خونه
انگار تا منتظر منه یکی از بچه های مدرسمون بهش تیکه میندازه...
من تا سوار ماشین میشم شروع میکنه...
چرا انقدر اینا بی ادبن..
احترام بزرگتر رو حفظ نمیکنن...50 الي 60 سالشه مرد
من گفتم :من شخصا از طرف اونا از شما عذر خواهی میکنم...
هي میگفت شما چرا عذر خواهی میکنی اونا تربیت ندارن
تو خیلی با ادبی و فلان و بهمان
از اون روز به بعد این دیگه شروع کرد به حرف زدن با من
منم نمیخواستم باهاش حرف بزنم هي میگفتم درسته... صحیح... اوهوم....
چند ماه بعدش حدودا وسطای همین تابستون دوباره پستش به منه بد بخت خورد
_چه رشته ای میخونی؟!
+ریاضی
_چه شغلي مد نظرته؟!
+مهندسی..... .
_عه... چرا نمیخوایی معلمی بخونی بهترین شغل برای خانوما معلمیه!
+من دوست ندارم، دائما باید به کلی بچه سر و کله زد اونم با این نسل 01
_نه اتفاقا همه تسلا خوبن من خودم ده پنجاهی ام.....
خلاصه رفت سمت نسل بچه های خودش
_من خودم دوتا پسر دارم درسشون خوندن سربازیش نو رفتن کار هم دارن...
+موفق باشن
_ممنون، کم کم باید براشون زن بگیرم.... باید توی مدارس دخترونه دنبال دختر خوب بگردیم.... بعدش بریم کل سابقه خانواده رو در بیاریم ببینیم چطور خانواده ای هستن
+کاملا طرز فکر اشتباهی چون اگر یک نفر از اعضا اشتباهی کردن قرار نیست به پای همه نوشته بشه و مهم ترین اصل ازدواج... اصالته يعني اخلاق عقلانیت و دیانت... همین
من اینو گفتم و این دیگه مگه ول می‌کرد واییییی تو چقدر فهمیده اي تو چقدر خوب آدمو قانع میکنی
خودت تو قطعا از خانواده با اصالتی هستی......

یهو گفت :شاید اصلا اومدیم در خونه شما
بحثو پیچوندم و خودمو زدم به اون در که انگار هیچی نگفته

امروز هم که مامانم زنگ زد تاکسی
این آقا رو فرستادن
اولش من اصلا ندیدمش
زنگ اول حسابان زنگ دوم فیزیک زنگ ٱخر هم فیزیک داشتیم دیگه مغزم خالی کرده بود و تو وادی خودم بودم....
هي بوق زد گفت خانوم فلانی بیا چرا نمیایی؟!
تا نشستم توی ماشین گفت :
_فکر کردم با ما قهر کردی!
+نه برای چی قهر کنم
_آهان فکردم قهر کردی... راستی چرا انقدر کم پیدایی؟!
+خب وقتی زنگ بزنم به آژانس هر دفعه یه راننده رو میفرسته
_خب وقتی زنگ میزنی بگو منو بفرسته!
منم با جدیت گفتم
+فرقی نداره کی بیاد
اون هي حرف می‌زد من هیچی نمیگفتم یا با درسته و اهوم جوابشو میدادم
حس میکردم حرف میزنه که منم جوابشو بدن و حرف بزنم منم نمیخواستم بهش رو بدم
تا دید من سکوت کردم هیچی نمیگم
ایشون هم سکوت کرد
آخرای مسیر بودیم گفتش
_ فامیلی چی بود؟
+.......(فلان)
_ همدانی بودی؟!
+نه(کوتاه جواب دادم نمیخواستم هي ازم سوال کنه)
_کجایی پس؟
+اصفهانیم
_عه واقعا؟! منم عید فطر اونجا بودم کلا اصفهان خیلی جای خوبیه!
من از همون اول دوست داشتم یه عروس اصفهانی داشته باشم!
+ان شاء الله به اصفهان یه سفر بکنید عروس مورد نظرتون رو هم پیدا می‌کنید.
-آره اصفهانیا خیلی خوبن
دیگه خداروشکر چیزی نگفت
من اینبار تو شک عجیبی بودم راستش ترسیدم دیگه ازش
دفعات قبل رو زیاد جدی نگرفتم با خودم گفتم اون یه حرفی زد تموم شد رفت اما اینبار دیدم نه ول کن نیست
دو به شک بودم به مامانم بگم یا نه!
هم نمیخواستم نگران بشه و هر وقت من میرم بیرون دلشوره بگیره هم حس کردم باید بگم و به مامان گل بگم هر وقت زنگ میزنی بهشون بگو آقای فلانی رو لطفا نفرستید..
دلو زدم به دریا شروع کردم تمام اینا رو تعریف کردن
یهو دیدم مامانم زد زیره خنده و غش غش میخنده و میگه دیوونه هر دفعه داشته ازت خواستگاری میکرده
منو باش فکر کردم مامانم یه برخورد محکم میکنه میگه دیگه نمیزارم این بیاد دنبالت
خواهرمم اضافه شد اونم هرهرهر میخندید
من دیگه کفرم در اومده بود
من کاملا جدی داشتم حرف میزدم بعد اونا میخندیدن
چهره ها دقیقا این شکلی بود
مامانم
زهرا
من
این خنده ها تا وسطای ناهار هم ادامه داشت

آخيش خالی شدم واقعا.....
کلی حرص خوردم... هوف

[_MILAD_]

@Elham650 گاج منتشر کرد

[Hamid.s]

این پست پاک شده!