هرچی تودلته بریز بیرون۶

[0yasin.sh0]

اینترنت های شماهم به طرز عجیبی ضعیفه یا برای من اینطوریه فقط؟

[jahad_121]

ramses kabir

اینم جمله مامان منم هست
دقسقا میگند پس این الانت کی میاد

[_____]

@jahad-128
برای من با یکمی تغییر....
مامانم میگه الان الانه پس پاشو بیا

[jahad_121]

@Elham650

مرسی عزیزم باشه چشم️

[Masoumeh.sh]

ولی من یه لحظه ام بدون خانوادم دووم نمیارم
حتی یه شبم نمیتونم بمونم یه جا
یا باید پیشم باشن یا هرجور شده برگردم خونه

[jahad_121]

@Narges-MAT

اشون دیگه راهی برای صبر کردن نیمزارند

الان الانه

[0yasin.sh0]

@Masoumeh-sh من تنها جایی ک شب میمونم وخانوادم اجازه میدن خونه خان داییم هستش!

[_____]

@jahad-128
دقیقا

[مِهردُخت]

این پست پاک شده!

[ramses kabir]

توی شهر کوچیک حتی مغازه داریو ک از کنار مغازه اش رد میشی
ب دلیل رد شدنت از کنار مغازه اش یهو میبینی قومت در میاد
اخر هم موقع کنکور زنگت میزنه میگ
من قومتم همون نوه ی پسر عموی بابا بزرگت ک مغازه داره بگو کنکور چ کردی:///
و همین چیزاس ک کاری میکنه ادم از هرچی قوم و خویش مسخره اس بدش بیاد

[jahad_121]

@Soniaaa

من برم تا یک کت نخوردم

[_____]

امتحان حسابان...
باید به اینده خوشبین باشم

[Masoumeh.sh]

@yasin-sheibak دایی که جا داداشه میشه کنگر خورد لنگر انداخت یه ماهم بمونی

[0yasin.sh0]

@Masoumeh-sh من خودم خوشم نمیاد بمونم ولی خوب تنها جایی هم ک خوشم میاد بمونم شب همونجاس بقیه جاها با خانواده فقط!
این موضوع هم هست چون بخشی از زندگی خویش را در خونه داییم بودم بخاطر اینکه همسن پسرداییم هستم کلا پیش هم بودیم یا اون خونه ما یا من خونه اونا!

[Masoumeh.sh]

ولی ما یه سری فامیل داریم
با اینکه خیلی رفت و امد داریم و
همش پیش همیم اصن ازم درباره کنکور نپرسیدن
تنها جاییم که تو دوران کنکور میرم پیش هموناس
برای همین میگم اگ مهاجرت باشه باید اینام بیان

[Masoumeh.sh]

@yasin-sheibak هوم منم نسبت به خونه خالم همچین حسی دارم

[Uranium]

@jahad-128 وا عزیزم این حرفا چیه
خودمون خواستیم بدونیم
امیدوارم مشکلت حل شه

[مِهردُخت]

فکر میکنم که خودمو واسه رفتن آماده کردم تو این‌ مدت....

[jahad_121]

ramses kabir

من اینو هنوز تجربه نکردم

ولی یک چیز بدترشو دیدم
مسخره کردن و بد جلوه دادن. علایقم از طرف اقوامی که فکرشم نمی کردم
با اینکه براشون احترام قائلم

ولی وقتی اون حرفا رو زدن و هدف و علاقمو مسخره کرد ند ناراحت شدم.
البته بیشتر یک نفر این حرفا رو زد و توجمع هم بود و بقیه هم یک جورایی تایید کردند. ولی خب منم بهشون چون مدیونم دیگه چیزی خیلی نگفتم. و سکوت کردم بیشتر اگرنه ناراحت شدم

[ramses kabir]

ب بابام میگفتم بابا استراحت میخوام کنم
بزار یکی دو هفته با بَکس بریم کیش حقوقم تموم شده ی مقدار دستمو این ایام کنکور بگیرین
اومد پول داد گفت بعد کنکور با سود میگیرمش ازت:///
خدایا همچین پدریو نسیب گرگ بیابون هم نکن