هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
z Gheibi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Zeinab Siri میشه نماینده خودشم دیر بیاد تاخیر نزنه
میشه اتوبوس آخر هنوز نرفته باشه
میان وعده دیر بشه صف کیلومتری ببندیم
میشه برا اینکه فلان برنامه اون طرف بوده ما نداشتیم، بریم اعتراض
میشه ناگت های شب را نگه داریم فردا صبحانه نریم؟
میشد مارو بیرون نکنید همونجا بمونیم
برای همیشهخیلی زود تموم شد...
میشد تا 12شب تو چمنای محوطه بمونی و وقتی میان حضوری بزنن تو نباشی و بعدش توبیخ بشیZeinab Siri یه شبهه ای طرف ما مطرح بود هنوز حل نشده برام
شما لباسشویی داشتین؟ کلا بچه ها ما به امید لباسشویی چشم شون به فردوسی بود
-
"We accepted to suffer and grow"
-
_MILAD_
حالتون چطوره -
اونکه میگفت در اوج غم لبخند و خندیدن
دقیقا داستان منه -
اخه دختره خر نفهم
عزیزمن
تو واقعا میخوای ادم بکشی؟
ناخنش رگ دستمو برید یه ذره پایین تر میزد رگم پاره میشد
بند انگشتم و برید خودمم نفهمیدم کی زد -
حالا خوبه من اروم بودم چیزی هم نگفتم
بهش میگم عزیزم اروم جوگیر شدیا
بدتر میکنه -
حالا خوبه دست چپم بود
یه بار دست راستمو برید انگشتمو اصلا یه وضعی بود -
ظاهرا
-
من انقدر حواسم به مشت و لگداش بود
هم میزدمش هم حواسم بود یه دفعه نزنمش بیفته رو دستمون اون میزد به قصد کشت
مشت زد دقیقا خورد تو معدم -
یه لگد زدم بهش خودمم ترسیدم نکنه چیزیش شده باشه
از منم قد کوتاه تر بود -
حقیقتش یاد این دختره بود که چینی بود تو اون برنامه کودکه یاد اون افتادم
الکی جیغ جیغ میکرد