خسته ام از خسته شدن...
-
این مورد رو نمیدونم باید میگفتم یا نه
معمولا زیاد خواب نمیبینم ولی یه خوابی هست که اخیرا بار ها و بارها دارم به شکل های مختلف میبینمش
اونم این که رفتم مدرسه ابتداییم و دوباره از صفر شروع کردم به درس خوندن
و همه تعجب میکنن میگن تو که تیزهوشان قبول شده بودی...معلما و معاونا افسوس میخورن و ...
نمیدونم چی باعث شده یه شکل از خوابو نزدیک 40 بار ببینم...و ول کن هم نیست... -
حرفام شبیه نصیحت دارن میشن که خودم از نصیحت بدم میاد
میخواستم بگم که تا این ساعت شب بیدار نمون ،به غیر از اینکه باعث اختلال تو اعصاب و تشدید شرایط میکنه باعث خواب بد هم میشه ،
هرچی گفتم از تجربه های خودم بود ،و اینکه دیدم یکی تو شرایطی مثل من هسته ،گفتم بگم که شاید بهش کمک بکنه چونکه به من کمک کرد
شب بخیر همگی -
حرفام شبیه نصیحت دارن میشن که خودم از نصیحت بدم میاد
میخواستم بگم که تا این ساعت شب بیدار نمون ،به غیر از اینکه باعث اختلال تو اعصاب و تشدید شرایط میکنه باعث خواب بد هم میشه ،
هرچی گفتم از تجربه های خودم بود ،و اینکه دیدم یکی تو شرایطی مثل من هسته ،گفتم بگم که شاید بهش کمک بکنه چونکه به من کمک کرد
شب بخیر همگی -
این مورد رو نمیدونم باید میگفتم یا نه
معمولا زیاد خواب نمیبینم ولی یه خوابی هست که اخیرا بار ها و بارها دارم به شکل های مختلف میبینمش
اونم این که رفتم مدرسه ابتداییم و دوباره از صفر شروع کردم به درس خوندن
و همه تعجب میکنن میگن تو که تیزهوشان قبول شده بودی...معلما و معاونا افسوس میخورن و ...
نمیدونم چی باعث شده یه شکل از خوابو نزدیک 40 بار ببینم...و ول کن هم نیست...Leo
چون تو دقیقا هي داری بر میگیرد و از صفر شروع میکنی
اما به جایی هم نمیرسی
بسه واقعا...
یکمی به خودت بیا....
ول کن از صفر شروع کردن رو
تا اینجا اومدی بقیشو برو
مهم نیست اگر یک بار درسنامه رو خوندی و فکر میکنی نفهمیدی
مهم اینکه تست بزنی و از توی تست هات درسنامه برای خودت جمع کنی
کنکور هم یکی از راه های زندگی برای به دست آوردن شغل خوب
نه همه راه
سه سال خودت رو کردی توی یه اتاق معلومه ذهنت هم میشه صرفا یه چهار دیواری
اگر توی این سه سال یکمی بیرون میرفتی یکمی با دیگران معاشرت میکردی هم روحیت این نبود و کلی انرژی داشتی هم الان کلی تجربه از دیگران کسب کرده بودی برای درس خوندن
بدون هیچ مقدمه و رک و راست باید بهت بگم
این سه سال از عمرت رو تباه کردی با حال بد با افسردگی
آدمایی موفقن که هم تفریح دارن هم کار و پشت کار
پیامبر فرمودن اگر تفریح نداشته باشید کل زندگیتون لنگه
در نهایت باید دوباره بهت تاکید کنم یکمی به خودت بیا
دست بردار از این تفکرات که اگر بشینم توی خونه و مدام درس بخونم آدم موفقیم
........️
-
Leo
چون تو دقیقا هي داری بر میگیرد و از صفر شروع میکنی
اما به جایی هم نمیرسی
بسه واقعا...
یکمی به خودت بیا....
ول کن از صفر شروع کردن رو
تا اینجا اومدی بقیشو برو
مهم نیست اگر یک بار درسنامه رو خوندی و فکر میکنی نفهمیدی
مهم اینکه تست بزنی و از توی تست هات درسنامه برای خودت جمع کنی
کنکور هم یکی از راه های زندگی برای به دست آوردن شغل خوب
نه همه راه
سه سال خودت رو کردی توی یه اتاق معلومه ذهنت هم میشه صرفا یه چهار دیواری
اگر توی این سه سال یکمی بیرون میرفتی یکمی با دیگران معاشرت میکردی هم روحیت این نبود و کلی انرژی داشتی هم الان کلی تجربه از دیگران کسب کرده بودی برای درس خوندن
بدون هیچ مقدمه و رک و راست باید بهت بگم
این سه سال از عمرت رو تباه کردی با حال بد با افسردگی
آدمایی موفقن که هم تفریح دارن هم کار و پشت کار
پیامبر فرمودن اگر تفریح نداشته باشید کل زندگیتون لنگه
در نهایت باید دوباره بهت تاکید کنم یکمی به خودت بیا
دست بردار از این تفکرات که اگر بشینم توی خونه و مدام درس بخونم آدم موفقیم
........️
-
سلام ..ببین خدا هست ،رنج ها ، زجر ها و سختی های ما رو می بینه و اینا رو بی جواب نمیزاره ..
مطئمن باش پشت این همه بی نظمی های یه نظمی وجود داره ..
خدا ما رو دوست داره .. و الانم نمیدونی خدا چقد دوست داشته .. چون من( به عنوان یه وسیله) معمولا این تایپیک ها رو باز نمیکنم همینجور اتفاقی این رو باز کردم .. یکی از دوستای نزدیک من همین چن هفته پیش همین کارو کرد .. و من مطئنم اگه برگرده و شرایط حالا خانواده اش یا هر چیز دیگری رو ببینه به هیچ وجه این کارو نمیکنه شاید اصن حتی لحظه ای فکرش رو هم نکنه ..
پشت تمام این فکرا که شما احساس میکنی یه علت بیولوژیکی هس ( ممکنه یه هورمون اندکی کم یا زیاد شده باشه )که با یه قرص که روانپزشک مینویسه همه چی اوکی میشه( آره روانپزشک فقط برا دیوونه ها نیست اوناا میتونن یه استرس ساده رو هم که ممکنه تبدیل به یه بحران بشه رو هم کنترل کنن)
پس نیازی به نگرانی نیست .. شب بخیر :)) -
Leo
آره....
عذرخواهی کن از خودت از اون سه سال عمرت که از بین رفت
من کاری نکردم که تشکر میکنید...️
شبتون بخیر -
امیدوارم هر چه زودتر این مشکلات برطرف بشه و انگیزه تون رو بدست بیارید
صحبت با یه مشاور و روانشناس هم میتونه کمک کننده باشه -
سلام ..ببین خدا هست ،رنج ها ، زجر ها و سختی های ما رو می بینه و اینا رو بی جواب نمیزاره ..
مطئمن باش پشت این همه بی نظمی های یه نظمی وجود داره ..
خدا ما رو دوست داره .. و الانم نمیدونی خدا چقد دوست داشته .. چون من( به عنوان یه وسیله) معمولا این تایپیک ها رو باز نمیکنم همینجور اتفاقی این رو باز کردم .. یکی از دوستای نزدیک من همین چن هفته پیش همین کارو کرد .. و من مطئنم اگه برگرده و شرایط حالا خانواده اش یا هر چیز دیگری رو ببینه به هیچ وجه این کارو نمیکنه شاید اصن حتی لحظه ای فکرش رو هم نکنه ..
پشت تمام این فکرا که شما احساس میکنی یه علت بیولوژیکی هس ( ممکنه یه هورمون اندکی کم یا زیاد شده باشه )که با یه قرص که روانپزشک مینویسه همه چی اوکی میشه( آره روانپزشک فقط برا دیوونه ها نیست اوناا میتونن یه استرس ساده رو هم که ممکنه تبدیل به یه بحران بشه رو هم کنترل کنن)
پس نیازی به نگرانی نیست .. شب بخیر :)) -
Leo اگه امکان داره حضوری چند جلسه مراجعه کنید تا مشکلتون رو حل کنه
از فایلهای صوتی آقای علیرضا افشار هم می تونید استفاده کنید -
Leo
خواهش میکنم . فقط بعضی از دوستا میگن روانشناس که بنظر من اوناا نمیتونن کاری کنن و حرفاشون موقتی جواب میده یعنی مثلن برای یه هفته ..
پس خواهشا برو پیش یه روانپزشک کار بلد.. چون افکار خودکشی و چند بار هم اقدام به اون چیزی نیس که بشه به سادگی ازش گذشت ... -
Hesam007
ولی من به جز درس خوندن کار دیگه ای از دستم بر نمیاد استعدادی هم ندارم ...کنکور نشه باید چیکار کنم خب؟Leo
تو منی منی منی تازه من هر درسیم نمیتونم بخونم اگه برم و مثلا حقوق بخونم چون متنفرم از این حفظیات و اینا دیوونه میشم
خیلی درکت میکنم خیلی🥲 -
ب نظر بنده
دو روز ب خودت کامل استراحت بده
ی هندزفری بزار تو گوشت و برو تو شهر قدم بزن.. این خیابون و اون خیابون.. یکم دور و ورو نگاه کن.. مردمو نگاه کن.. اسمونو نگاه کن.. اصن مورچه ای ک داره رو زمین راه میره رو نگاه کن
برا این میگم ی یکم ب خودت بیای.. چن وقته خوب ب دنیا نگا نکردی؟ چن وقته خودتو حبس کردی؟ چن وقته ک داری دورتو ی حصار با نا امیدیا و افسردگی و برچسبای من دیگ درست نمیشم من نمیتونم به من امیدی نیست و .. میکشی؟ادم شعار دادن نیستم ولی داداش من.. ارزششو داره؟ کنکووور؟؟؟؟؟ خدایی ارزش داره؟؟
میدونی اینکه 80 درصد سوالارو بدون مشکل جواب میدی ینی چی؟؟ ینی تو خییییلیی خفنییی. و دوس داشتم منم مث تو اینجوری بودم.. میبینی چی میگم؟ دارم میگم کاش منم مث تو بودم.. تو انقددد شرایط درس خوندنت خوب هس ک این نا امیدیات دیگ بی معنیه.. دیگ رسیدی ب مرحله تلقین.. همشش داری میگی نمیتونی و اصلا تلاشاتو نمیبینی.
ببین نگرانی اون مطالب یادت بره یا خوب بلد نباشی؟ ب درککک! مگه مرور برا همین موقع ها نیس؟ انق نرو سراغ درسای همیشگی تو ی اتاق همیشگی با ی فضای نا امیدی و غم همیشگی.. اصن برو ی جا دیگ درس بخون. اون درسارو ول کن ببین درسای دیگ چ دنیای قشنگی دارن.
فق اینو یادت باشه.. از ته قلبم میگم ک خیلی بهت افتخار میکنم. واقعا الان دارم ی نگا ب کتابای دس نخورده و جوری ک هرروز دارم خودمو گول میزنم نگاه میکنم و میگم dude... اینی ک اینهمه خونده اینجوریه پس منی ک ول معطلم چرا انق خوشحالم:|
خداوکیلی بدتر از کسی ک خونده و ناراحته ک کافی نیس منم ک نخوندم و بیخیالم
-
سلام
خب هرچی به ذهنم رسید هی نوشتم هی پاک کردم و این دور باطل، مثل زندگیِ من، انقد تکرار شد که تصمیم گرفتم بی مقدمه شروع کنم.
به طور جدی این روز ها به خودکشی فکر میکنم
راهکاری دارین؟
نه برای این که کاملا رها بشم
برای این که حداقل عملیش نکنم
چند بار هم تجربه ناموفق داشتم و یا نشد یا لحظه آخر منصرف شدم.
تیزهوشان درس خوندم، مدرسه خوبی بود... چند بار رتبه تک رقمی داده تو این چند سال اخیر
درسم خوب بود نمیدونم چیشد کار به اینجا کشید...دوستام سال سه پزشکی یا مهندسی رو شروع میکنن اونوقت من سال سه کنکور خوندنم رو...
کتاب های سخت میگیرم میذارم جلوم مثل آی کیو، خوشخوان، نردبام تا اعتماد به نفسم بره بالا... به نظر خودم خوب حلشون میکنم و 80 درصدشون رو بدون مشکل جواب میدم...ولی به امتحان که میرسم همه چی یادم میره، تو زمان نمیتونم کاری کنم چون تمرکز ندارم باید رها باشم بدون دغدغه وقت تا بازدهیم بره بالا
از طرفی وسواس شدید دارم...فکر کنم هندسه یازدهم فصل اول رو پنج بار از رو درسنامه خوندم و تست های مضرب 3 رو حل کردم...همش با خودم میگم خوب نخوندی باید دوباره بخونی و بعد بازم دوباره از صفر شروع میکنم
چند ساله که تو خونه موندم...شاید تو کل سه سال جمعا 5 ساعت بیرون از خونه نبودم...اینم فکر کنم افسردگیم رو بدتر کرده.
تا حالا اینارو جایی نگفتم...حتی خانواده ام هم فکر کنم نمیدونن وسواس دارم یا تمایل به خودکشی
به نظرتون باید چیکار کنم؟ راهکار موقت هم داشتین بگین، فقط میخوام امسال رو خوب هندل کنم و قبول بشم یه چیز خوب همین، بقیش دیگه مهم نیست...Leo
سلامممم داداش!:) ★☆اول از همه چی؛ خسته نباشی مرد...!:) ★☆
چقدر گذشته هااا:) الکی الکی این همه از عمرمون رفت:)
دیدی چه زود بزرگ شدیم؟:)
هیعی:)
میدونی؛ بقیه رو نمیدونم ولی من نمیخوام مثل بقیه فقط یه چی گفته باشم... قرار بود من دیگه اجازه ندم به این روی من که خودشو نشون بده؛ ولی نتونستم جلوش رو بگیرم:) ببخش منو داداش اگه از حدم فراتر میرم؛ ولی نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم... باید کمکت کنم:) تا اونجایی که بتونم:)
هیعی:) بگذریم!:)
الان اینا همه رو گفتی...
خوندم!:) خوندم:) خوندم:)
ولی میدونی؛ از کجا شروع شد به نظر خودت؟:)
اونجا بود که میگفتی درسم خوب بود یهو نمیدونم چی شد.... اونجا! اونجا چی شد؟ برگرد عقب؛ توی اون بازه زمانی؛ بهم بگو چی شده بود:)
بعد؛ یه سوال؛ قبلنا کسی بوده که واقعاً برات رفیق بوده باشه؟:) یه همدم:) یه مُسَکِّن:)
و یه سوال دیگه؛اگه میگی تو خونه بودی؛ این همه مدت؛ و میگی درس نمیخوندی؛ چیکار می کردی؟ آهنگ گوش میدادی؟ فیلم میدیدی؟ با دوستات حرف میزدی؟ بیرون میرفتی؟ یا چی؟ اون موقع ها چجوری بوده؟:)بیشتر؟ بیشتر! بیشتر! جزئیات بیشتری بهم بگو تا بتونم بفهممت! تا بتونم بشناسمت! تا بتونم کمکت کنم...!:) ★☆
-
سلام
خب هرچی به ذهنم رسید هی نوشتم هی پاک کردم و این دور باطل، مثل زندگیِ من، انقد تکرار شد که تصمیم گرفتم بی مقدمه شروع کنم.
به طور جدی این روز ها به خودکشی فکر میکنم
راهکاری دارین؟
نه برای این که کاملا رها بشم
برای این که حداقل عملیش نکنم
چند بار هم تجربه ناموفق داشتم و یا نشد یا لحظه آخر منصرف شدم.
تیزهوشان درس خوندم، مدرسه خوبی بود... چند بار رتبه تک رقمی داده تو این چند سال اخیر
درسم خوب بود نمیدونم چیشد کار به اینجا کشید...دوستام سال سه پزشکی یا مهندسی رو شروع میکنن اونوقت من سال سه کنکور خوندنم رو...
کتاب های سخت میگیرم میذارم جلوم مثل آی کیو، خوشخوان، نردبام تا اعتماد به نفسم بره بالا... به نظر خودم خوب حلشون میکنم و 80 درصدشون رو بدون مشکل جواب میدم...ولی به امتحان که میرسم همه چی یادم میره، تو زمان نمیتونم کاری کنم چون تمرکز ندارم باید رها باشم بدون دغدغه وقت تا بازدهیم بره بالا
از طرفی وسواس شدید دارم...فکر کنم هندسه یازدهم فصل اول رو پنج بار از رو درسنامه خوندم و تست های مضرب 3 رو حل کردم...همش با خودم میگم خوب نخوندی باید دوباره بخونی و بعد بازم دوباره از صفر شروع میکنم
چند ساله که تو خونه موندم...شاید تو کل سه سال جمعا 5 ساعت بیرون از خونه نبودم...اینم فکر کنم افسردگیم رو بدتر کرده.
تا حالا اینارو جایی نگفتم...حتی خانواده ام هم فکر کنم نمیدونن وسواس دارم یا تمایل به خودکشی
به نظرتون باید چیکار کنم؟ راهکار موقت هم داشتین بگین، فقط میخوام امسال رو خوب هندل کنم و قبول بشم یه چیز خوب همین، بقیش دیگه مهم نیست...Leo سلام داداش
تنها یه نفر هست بتونه کمکت کنه
اونم فقط خداست
ازت میخام یه جایی باشی فقط خودتو خدا باشه اونجا بهاش حرف بزنی از دردت از زندگیت از مشکلاتت ازبی هدفیت براش بگو
از ش بپرس کی هستم , کجا هستم , کجا میرم , چی می خام ازش بخواه کمکت کنه بهش بگو خودت منو به وجود اوردی حتمن دوسم داشتی که منو خلق کردی
بگو حالم خوب نیست بگو درد دارم ازش بخواه خدتو بشناسی دنیا رو بشناسی وجود و معناتو پیدا کنی
اون تنها کسیه که تو رو دست داره و میتونه نجاتت بده
بعدش بگو خدا جون باهام حرف بزن بگو هدایتم کن راه درست بهم نشون بده بگو حالمو خوب کن
بعدش برو قران بخون با معناش هر جا که باز کردی
ببین دوست من باید خدتو و خداو هدف و معنا و وجودتو بشناسی اونوقته که دیگه میتونی زندگی بکنی اونوقته که دیگه هیچ وقت به خودکشی فکر نمی کنیدوستان خدا نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.نه ناامید
-
Hesam007
ولی من به جز درس خوندن کار دیگه ای از دستم بر نمیاد استعدادی هم ندارم ...کنکور نشه باید چیکار کنم خب؟ -
Leo
خواهش میکنم . فقط بعضی از دوستا میگن روانشناس که بنظر من اوناا نمیتونن کاری کنن و حرفاشون موقتی جواب میده یعنی مثلن برای یه هفته ..
پس خواهشا برو پیش یه روانپزشک کار بلد.. چون افکار خودکشی و چند بار هم اقدام به اون چیزی نیس که بشه به سادگی ازش گذشت ...