|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Amir-Reza-Babahabib حرف حقو ما از بچه میشنویم
شما از مادر -
وای لعنت ب من
یک ساعت داشتم ی پستو درست میکردم بفرستم
پرید
اه -
@Matrix
نه اینو به مناسبت روز مادر گفتم@Amir-Reza-Babahabib آها درسته
-
@_POUYA_
عه چه جالب
توام مث من ارسطو و سقراط و بقراط و افلاطونو و نقی و تقی و نوام چامسکی رو باهم اشتباه میگیری؟ -
@Amir-Reza-Babahabib دقیقا فردوسی و خیام ویکتور و چخوف و میشل مارادون ، غضنفر سوم رو قاطی میکنم☻
-
@_POUYA_
داداش ما خیلی باهم تفاهم داریم
انقدر عادی نیست.... -
Sachli
بدبختی یعنی یک ماه مث سگ برا قلم چی درس بخونی بعد شب آزمون تو خواب گردنت بگیره مجبور بشی بری بیمارستان -
- اینا باشن اینجا
درس اگه واقعا هدفت مشخصه باید براش تلاش کنی
میدونی به نظرم کامل مسیر مشخصه توی کنکور
فقط بحث مهارته هر چقدر سریعتر محاسبه کنی برنده ای هر چقدر سریعتر به یاد بیاری یا هر چه سریعتر بتونی خلاقیت سوالو پیدا کنی
فقط سرعت میخواد
هر وقت دیدی این روند ارتقا سرعتت متوقف شده باید شدت تمرینتو بیشتر کنی
میدونی چی مهمه تو کنکور؟!
"اینکه هیچوقت یادت نره رقابته"
رقابت جدیت میخواد نمیشه باهاش فانتزی و سانتی مانتال برخورد کرد
اصلا فک کن رفتی مسابقه شطرنج
منظورم اینه همینقدر جدی و منطقی بهش نگاه کن
میدونی
یه سری پارامترا در نظر بگیر
دنبالشون کن
زمان خیلی مهمه
سرعت عملت رو هم بر اساس زمان اندازه بگیر هم تعداد درست و غلطایی که میزنی
تست زماندار بزن و درصد بگیر
حالا اینا که هیچی، مهمن
ولی تا نتونی خوب تحلیل کنی سرعتت بالا نمیره
به نظرم تحلیل خوب هم دسته بندی خوب میخواد هم خلاقیت
و هم درک نسبتا ساده و واضح از اون قضیه
ببین جدیت همینشکلی به وجود میاد
اگه کارتو مهندسی شده پیش ببری یعنی جدی هستی
حالا نمیخواد به خودت فشار بیاری
فعلا سعی کن بذرشون رو بکاری تو مغزت
یکم آرامش داشته باشی رشد میکنه اصلا خودتم متوجه تغییر نمیشی
به نظر من خوشحالی کردن خوبه ولی تو وقت خودش
اگه تارگتت رو از همون اول بر اساس تراز و رتبه و مجموع ساعت اون دوهفته میگرفتی
اگه بهش میرسیدی هر چقدرم خوشحال میشدی اشکال نداشت
اصلا یک روز هم به خودت استراحت مطلق میدادی مشکل نداشت
مسئله اینه اصلا اشتباهه خودتو روزانه بسنجی
آره حرفه ای هم نیست- این پستو نشانک بزنم هر چند وقت ی بار بیام بخونمش
-
همه چیز با توعه همه چیز
حتی برگشتی،باشه -
(مربوط به چند سال پیش)
اون روز موضوع انشا مادر بود
یه نفر رفت و شروع به خوندن کرد
یکی از بچه ها یهو گریه اش گرفت و حالش بد شد و رفت بیرون ..
چند وقت بعد متوجه شدیم سالها پیش مادرش رو از دست داده و اونی که ما میشناختیم مادر واقعیش نبود...
-
(مربوط به چند سال پیش)
اون روز موضوع انشا مادر بود
یه نفر رفت و شروع به خوندن کرد
یکی از بچه ها یهو گریه اش گرفت و حالش بد شد و رفت بیرون ..
چند وقت بعد متوجه شدیم سالها پیش مادرش رو از دست داده و اونی که ما میشناختیم مادر واقعیش نبود...@Venus655
🥲🥺وای نه -
@_POUYA_
مردک ملعون -
_هوژین_ من از مامانم خواستم چندتا حقیقت کمکم کنه فقط تخریب بود
گفت بگو چقد زبون درازی
@Matrix
عاخی -
@Amir-Reza-Babahabib چرا حس میکنم یکی هستیم در دو شهر ، حتی اسمامون هم یکیه ،
یه حسی میگه جهان مذابی همیم
اشتباه شد جهان مُجازی ، منازی؟
بیاید بخویند گوش کنم، من که صدا ندارم
