جرعت حقیقت
-
Hhh Hh در جرعت حقیقت گفته است:
@Danial-al
آروم، مثبت، همه چیز دون، خیلی مذهبی....
و شما؟
ساکت ساکت ساکت و....ساکت
-
Sachli عه مگ عوض کرده بودی
من فک کردم گفتی بی شخصیت تویی
نخیر همون من -
اخرین باری که از خوشحالی گریه کردید
یا حداقل اشک تو چشماتون جمع شد
و چرا -
Hhh Hh
اوم تا جایی که یادم میاد با دختر خالم دعوا کردیم شاید ی شش هفت سال پیش سر بازی
کلا برعکس چیزی که شناختینم ادم صلح طلبیم هر چند باور نکنید -
سوال بعدی ؟
-
Hhh Hh در جرعت حقیقت گفته است:
@Danial-al
دلیلش چی بوده؟قرار بود ی کار کنه نکرد ک خیلی برام مهم بود الانم خیلی مهم تر اگ همون اول انجام میدادن ب این اوضاع شاید نرسیدم
همون کار کوچیک و قولی ک عمل نکردن احساس میکنم همه چیو عوض کرد از همه تقریبا ناامید شدم و با خودم عهد گذاشتم دل بکنم و برم
و عذر خواهی کردم ک فک نکنه بخاطر اوناست -
Sachli چرا؟
-
ATY بزرگترین دروغمو بگم کلاس پنجم بودم وقتی ظهری بودیم میرفتم خونه دوستم ک خونشون اونور شهره
بعد ب مامانم میگفتم مدرسه گفته باید زود بریم
ب مدت ۲ ماه بعد مامانم فهمید
آخریش والا یادم نیس
راهنمایی ک بودم هم بابام سه بار به خاطر آتش سوزی تو مدرسه اومد مدرسم ربط نداشت ولی گفتم بگم
-
@Danial-al اینکه من اول بگم نه
@Masoumeh-sh در جرعت حقیقت گفته است:
@Danial-al اینکه من اول بگم نه
چرا ؟ ی نوع غروره چیه همیشه برام سوال بود اگ خواستی جواب بده
-
@0Farzam0 بگو دیگ فرزام منتظرم
-
اخرین باری که از خوشحالی گریه کردید
یا حداقل اشک تو چشماتون جمع شد
و چرا -
اخرین باری که از خوشحالی گریه کردید
یا حداقل اشک تو چشماتون جمع شد
و چرا@Masoumeh-sh در جرعت حقیقت گفته است:
اخرین باری که از خوشحالی گریه کردید
یا حداقل اشک تو چشماتون جمع شد
و چراهیچ وقت
-
اخرین باری که از خوشحالی گریه کردید
یا حداقل اشک تو چشماتون جمع شد
و چرا@Masoumeh-sh خودم اخرین بار
از خوشحالیه به نفر اشک تو چشمام جمع شد -
Hhh Hh
اوم تا جایی که یادم میاد با دختر خالم دعوا کردیم شاید ی شش هفت سال پیش سر بازی
کلا برعکس چیزی که شناختینم ادم صلح طلبیم هر چند باور نکنید -
@Masoumeh-sh در جرعت حقیقت گفته است:
@Danial-al اینکه من اول بگم نه
چرا ؟ ی نوع غروره چیه همیشه برام سوال بود اگ خواستی جواب بده
@Danial-al غرور نیست روم نمیشه
-
بپرسین جنجالی
-
اخرین باری که از خوشحالی گریه کردید
یا حداقل اشک تو چشماتون جمع شد
و چرا -
من ی گندی که یبار زدم اینکه هشت سالمون بود با پسر عموم میخواستیم بریم هیئت تو پارکینگ عجله ای خواستم پوتینمو تمیز کنم با آب
یخ زده بود شلنگ آب نمیومد یادم رفت ببندم بعدش ی نفر ب بابام گفته بود از خونتون صدای آب میاد رفتیم دیدیم آب تا آخر باز زمین و زمان خیسه -
ATY با فندک گرفتم رو اسپری خوشبو کننده بعد فشارش دادم ب خاطر همین بابامو آوردن مدرسه البته حق داشتن صورت دوستم نزدیک بود بسوزه
ولی آتیش خوبی بود
️
@نویسنده-کوچولو چ میگذرد در مدارس نمونه کلاله