هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@0Farzam0 کنکور دوم
-
حسی که توی بخشش آدما هست
توی هیچییییییز دیگه ای نیست
پس بیاین هم دیگه رو ببخشیمپ.ن این داستانه خدایی قشنگ بود تقدیم به شما
.
#داستانکیک معلم به هر دانش آموزی یک بادکنک داد که باید آن را باد کرده، نام خود را روی آن بنویسد و در راهرو پرتاب کند.سپس معلم تمام بادکنک ها را با هم مخلوط کرد و به دانش آموزان ۵ دقیقه فرصت داده شد تا بادکنک خود را پیدا کنند.
در این جستجوی سخت، هیچ کس بادکنک خود را پیدا نکرد و در این لحظه معلم به دانش آموزان گفت هر کس اولین بادکنکی را که پیدا کرده است بردارد و به کسی که نامش روی آن نوشته شده بود بدهید. در عرض ۵ دقیقه، هرکس بادکنک مخصوص به خود را داشت.
معلم به دانش آموزان گفت:" این بادکنک ها مانند شادی هستند. ما هرگز آن را پیدا نخواهیم کرد اگر هر کسی به دنبال خود باشد. اما اگر به فکر خوشبختی دیگران باشیم، خوشبختی خود را هم پیدا خواهیم کرد."با آرزو موفقیت و پیروزی روز افزون در این روزها و شبهای پر از تلاطم."
@Y-D-iut لایک تا ...
-
+وقتی هیچ سرگرمیی نداری چطوری ب خودت انرژی میدی؟
*رقصیدن با اهنگ تیتراژ فیلمای راه ابریشم
نوشتهشده در ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۶:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMichael Vey شتتتتتتتتتت
-
Michael Vey شتتتتتتتتتت
نوشتهشده در ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۶:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMoonchild از وقتی اسمت مون چایلد شده همش فک میکنم بیوم راجب توعه
عاح فرزند ماه گریه نکنیاااا
-
Erfan_JvN هاردا؟
-
Erfan_JvN واییییییییییییی
-
نوشتهشده در ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۷:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
...
بالاخره در زندگی هر آدمی،
یک نفر پیدا میشود که بی مقدمه امده،
مدتی مانده...
قدمی زده و بعد اما بی هوا غیبش زده و رفته.
آمدن و ماندن و رفتن آدم ها مهم نیست.
اینکه بعد از گذشت چندسال،
چه ذهنیتی از هم دارید مهم است.
اینکه ذهنیت مثبت است یا منفی.
اینکه تورا چطور آدمی شناخته؛ مهم است.
منطقی هستی و میشود روی رفاقتات حساب کرد؟!
میگوید رفیق خوبی بودی برایش،
یا مهمترین اشتباه زندگیاش شدی؟!
اینکه خاطرات خوبی ازتو دارد؛
یا نه برعکس.
اینکه نقطه نوری شدی برای زندگیش؛
یا نه درسی شدی برای زندگی؟!
به گمانم ذهنیتی که آدمها از خود برای هم
به یادگار میگذارند، از همه چیز بیشتر اهمیت دارد
وگرنه همه آمده اند که یک روز بروند... .برگانجیر
-
نوشتهشده در ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۷:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
n رو میخواست
بعد نوشته معادله:) -
نوشتهشده در ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۷:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زیباست....
-
نوشتهشده در ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۷:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مادربزرگ میگفت: دل هر آدمی دری داره و هر دری یه کلید بیشتر نداره...
میگفت: کلید دل آدم دست خود آدم نیست و انگاری کلیدها را دم خلقت پخش کردن بین آدمها و هر کسی یکی برداشته برای خودش...
میگفت بلند شو برو بگرد...
بگرد ببین کلید قلب کیه توی دستات؟
ببین کلید قلبت کجاست؟
️
پ.ن : مخاطبم همهتون....
همه شما که توی انجمن هستید.....
ببینیم کجای زندگیمون اشتباه کردیم
کجا از این کلید استفاده کردیم و قفل قلب یک نفر رو باز کردیم
کجا از این کلید استفاده کردیم و چند تا دیگه قفل بهش اضافه کردیم
(دیدی قفل درها چند تا مرحله دارن.... تق... تق... تق....میتونی برای باز نشدنش چقدر کلید رو بتابونی؟!) -
نوشتهشده در ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۷:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۷:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۷:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
@Zahra-HD هه پولدار
@0yasin-sh0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Zahra-HD هه پولدار
اخه تقریبا هزینه اجاره خونه و خوابگاه یکی میشد
از اون طرف خوابگاه خیلی دور بود اونم با ۴ نفر تو یه اتاق دیگه دیدیم هزینه خوابگاه و رفت و آمدش با یه خونه برابری میکنه تقریبا
که یه خونه نزدیک دانشگاه گرفتیم اونم خانواده هر وقت خواستن میان میرن
یکی دیگه هم باهات تو زندگی شریک نیس -
نوشتهشده در ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۷:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
Erfan_JvN کارخودشونه
-
…You watch me bleed until I can't breathe
Shaking, falling onto my knees
And now that I'm without your kisses
I'll be needing stitches
Tripping over myself
Aching, begging you to come help
And now that I'm without your kisses
I'll be needing stitchesنوشتهشده در ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۷:۵۷ آخرین ویرایش توسط Michael Vey انجام شدهMichael Vey در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
…You watch me bleed until I can't breathe
Shaking, falling onto my knees
And now that I'm without your kisses
I'll be needing stitches
Tripping over myself
Aching, begging you to come help
And now that I'm without your kisses
I'll be needing stitchesتو خونریزی منو تماشا میکنی تا وقتی که دیگه نتونم نفس بکشم
می لرزم و روی زمین می افتم
و حالا که من بدون بوسه های توام
به بخیه نیاز دارمدارم به خودم می پیچم
درد دارم، التماست میکنم بیا کمک
و الان که من بدون بوسه های توام
به بخیه نیاز دارم -
Erfan_JvN کارخودشونه
نوشتهشده در ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ۷:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهحسین نعمتی دادا نکنه راننده تاکسی هستی؟