هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@ma-a
خیلی مشتکرم از نسخه الکترونیکش اگه بشه قسمتاییش رو مطالعه میکنم از گاجینو
دمتون گرم که گفتین@0Farzam0 خواهش میکنم از ص ۲۴۴ چاپ جدید میکرو قرن تا۲۴۸
-
@ma-a
-
این پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۳:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدایا لطفا
️
-
نوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۳:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
داداشمو از طرف مدرسه کلا نمیبرن
️
کلا ۵_۶نفر ازشونو میبرن
️
اجازه دادن من برم؟
️
عمراااا
️
-
نوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ولی ثبت نام کردم
همهی سختیاشو پذیرفتم...
چیزایی که واقعا برام سخته...
۱۲_۱۳ساعت یا شایدم یه روز حرکت با اتوبوس...
شب خوابیدن تو حسینیه
اونجا معلوم نیست چندنفری رو تو یه سوله بزارن
اون گرما
غداشونم بده احتمال زیاد
لابد باید حرف گوش کنه مسئولمون باشیم و نزارن راحت بریم واسه خودمون...
دوستام معلوم نبود کسی بیاد...
آخرش یه نفر از کسایی که دوست داشتم، ثبت نام کرد و شاید نیاد...
همه رو قبول کردم...
همه رو...
دیگه دست خودتونه...
نزارید بشه اون حرفی که تو حال بد زدم
️
-
نوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تاریخ اعزام روز تولدمه(:
یادتونه ازتون هدیه خواستم؟(: -
نوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شاید نظرم عوض شه و بخوام حرف گوش کنم...
ولی یادتون نره اینجا یه نفر خیلی دلتنگه... -
نوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
میگفت که طرف گفته میخوام برم مسجد نماز جماعت چون خدا گفته
ولی بابام نمیزاره
گفتم خدا گفته حرف باباتم گوش بدی(:
و این سخته...
اونم وقتی همه جوره پای دلت وسطه(: -
نوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ولی فهمیدم همهی اینا نعمته...
تا الان پشت گوش انداختم... -
نوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حرم حرم تموم گفت و گومونه حسین
گدایی درِ تو، آبرومونه حسین
بیا و تا هنوز جوونیمون نرفته ما
یه کاری کن... -
نوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدایا شکرت زیاد
ولی نزار غرق شن تو جوب کشتیام...
داره خسته میشه همه این اشتیاق... -
نوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
واقعا نمیدونم چیکار کنم...
اصلا نمیدونم... -
واقعا نمیدونم چیکار کنم...
اصلا نمیدونم...نوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهزهرا بنده خدا 2 توکل
صبر
تلاش اگه لازمه -
زهرا بنده خدا 2 توکل
صبر
تلاش اگه لازمهنوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمهشید حسن زاده 0
فعلا تو مرحلهی ۱و۲ ام...
میترسم تلاش کنم چون اینجام و نمیدونم کی حالشون خوبه که مطرحش کنم... -
نوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اینجوریم که یهو زنگ نمیزنن بگن
زهرا برو... -
مهشید حسن زاده 0
فعلا تو مرحلهی ۱و۲ ام...
میترسم تلاش کنم چون اینجام و نمیدونم کی حالشون خوبه که مطرحش کنم...نوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهزهرا بنده خدا 2 اگه یک و دو رو داری که دیگه ترس نداره
-
زهرا بنده خدا 2 اگه یک و دو رو داری که دیگه ترس نداره
نوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
نوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زهرا بنده خدا 2 :)رفتی هرجا یادت بود منم دعاکن
-
زهرا بنده خدا 2 :)رفتی هرجا یادت بود منم دعاکن
نوشتهشده در ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ۱۴:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهمهشید حسن زاده 0
محتاجیم به دعا(:
اگه رفتم چشم