هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
پرستو بابایی الان بی حساب شدیم
-
پیرمرد داشت با موبایلش حرف میزد. گل از گلش شکفته بود. من که از کنارش رد شدم داشت میگفت: «خیلی ممنون، خدا احوالتو بپرسه.»
باورت میشه؟ چه عبارت بکری؛ چه تمنای لطیفی؛ چه تعارف نغزی!
مثلنش خدا بهت بگه چطوری بنده من؟ روبهراهی؟ روبهرشدی؟ کم و کسری که نداری؟ها؟
میشه یعنی؟ -
Ainoor در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@نویسنده-کوچولو
خدارو شکر🥰مرسی زهرا🥰🥰🥰
سلما جان فاطمه ام (پیام قبلی درست گفتی ک)
وای ببخشید من اشتباه کردم نمیدونم من ک میدونستم فاطمه ای نمیدونم چرا زهرا گفتمببخشید
وای خدایا مال ناهم همینجور بشه
امیدوارم
التماس دعاچشم