هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Fateme-goli در ترین های ۱۴۰۱
️
گفته است:
قربونت برم ترین خودت عزیزیترین🥺
🥰
-
Kourosh Mousavi چرا؟
-
@ABR_DJ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@ariana-a مراقب خودت باش زودتر خوب شب
مرسی تعم همینطور 🥲
-
درست است....
معنا نکردند ولی خوب چشاندند...
اين مردمان این آدم ما بعد از تولد را نمیخواهند آنها این آدم خودشکسته خود ساخت را میخواهند....
بیم ندارم....
اما اگر برگشتیم به مدتی چند هیچ عذری نخواهم پذیرفت...
بلکه با تمام سردی چشمانم قلبتان را یخبندان میکنم که خون رگتان منقلب شود.....
اگر روزی در این جایگاه قرار گرفتم اول باید شعور داشتنش را داشته باشم بعد داشته باشمش.....
زمانی که مرا به غضب میکشیدید داد و فریاد شکوه از من بلند میشد
اما اکنون سکوت را منتخب قرار دادم....
زندگي نان و آب نیست...
زندگي معنای خود و دیگر دریافت است....
مرا باکی نیست از نداشتنش....
چون یک بار زمانی که محتاج دستانت بودم چیزی ندیدم...
شاید از قلبم و روحم طرد شدی
اما بدان از روی عادت دوستت دارم...
میدانی.... از این پس جز چند برگ کاغذ چیزی رو به رویم نخواهد بود....
نه شما راخواهم نه کس
موفقیت هایم برای خودم، بدی هایم برای خودم، خوبی هایم برای خودم، زمین خوردن هایم برای خودم، زندگی ام هم برای خودم....
چیزی را با شما شریک نمی شوم
اما بدانید کاری کرده اید که زمانی که بال پروازم کامل شود میروم مهم نیست مقصود دنیوی کجاست.... دره، صخره، یا سقوط در ناکجا آباد...
اما حتی در دنیای معنوی دوست ندارم شما را ملاقات کنم....
نه تشویق، نه تخریب، نه بهم زدن و نه مهر و محبت.....
دیگر رویم تأثیری ندارد...
اما امید دارم روزی بفهمید این تن را چقدر قدر دانستید و راندید
فقط من اشتباه میکنم
و شما درست عمل میکنید:) -
درست است....
معنا نکردند ولی خوب چشاندند...
اين مردمان این آدم ما بعد از تولد را نمیخواهند آنها این آدم خودشکسته خود ساخت را میخواهند....
بیم ندارم....
اما اگر برگشتیم به مدتی چند هیچ عذری نخواهم پذیرفت...
بلکه با تمام سردی چشمانم قلبتان را یخبندان میکنم که خون رگتان منقلب شود.....
اگر روزی در این جایگاه قرار گرفتم اول باید شعور داشتنش را داشته باشم بعد داشته باشمش.....
زمانی که مرا به غضب میکشیدید داد و فریاد شکوه از من بلند میشد
اما اکنون سکوت را منتخب قرار دادم....
زندگي نان و آب نیست...
زندگي معنای خود و دیگر دریافت است....
مرا باکی نیست از نداشتنش....
چون یک بار زمانی که محتاج دستانت بودم چیزی ندیدم...
شاید از قلبم و روحم طرد شدی
اما بدان از روی عادت دوستت دارم...
میدانی.... از این پس جز چند برگ کاغذ چیزی رو به رویم نخواهد بود....
نه شما راخواهم نه کس
موفقیت هایم برای خودم، بدی هایم برای خودم، خوبی هایم برای خودم، زمین خوردن هایم برای خودم، زندگی ام هم برای خودم....
چیزی را با شما شریک نمی شوم
اما بدانید کاری کرده اید که زمانی که بال پروازم کامل شود میروم مهم نیست مقصود دنیوی کجاست.... دره، صخره، یا سقوط در ناکجا آباد...
اما حتی در دنیای معنوی دوست ندارم شما را ملاقات کنم....
نه تشویق، نه تخریب، نه بهم زدن و نه مهر و محبت.....
دیگر رویم تأثیری ندارد...
اما امید دارم روزی بفهمید این تن را چقدر قدر دانستید و راندید
فقط من اشتباه میکنم
و شما درست عمل میکنید:)@ooo
فروغ فرحزاد؟ -
@ooo
ازین ک لحنش سوم شخص بود به نوشته های اون شبیهش کردم
قشنگ نوشتی