|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Mahdieh te آره دیقا
CpR من هر دفعه میرم به خودم میگم اَه ای کاش فردام بیام بعد دو هفته میگذره نمیرم. البته مسافتم زیاده‌ها مثلا از خونه ما تا حرم با اتوبوس یک ساعت راهه
-
دلم میخواد گریه کنم.ای لعنت به اونی که اولین بار گفت مرد که گریه نمیکنه
-
بعد ترس رفتم سراغ جای امنی به اسم خانه
خانه؟ فقط اسمی بود از وجود خانه ، یه قالب نمادین از جای امن
کهنه نشین جلوی در متعجب نگا میکرد انگار که بگوید چرا زنده برگشتی؟
میدانم که در این دو ساعت رویاهایی برای بوییدن گوشت فاسد شده من دیده بود
حتی اشک هایش کنارش بودند ، توی یک شیشه چرک ، قرار بود سر قبرم بریزد -
حق با بهار بود، با همان ساقه‌های لخت. بر این پهنه‌ی خاک چیزی هست که به رغم ما ادامه می‌دهد. خوب است که جلوه‌های بودن را به غم و شادی ما نبسته‌اند
-
فردا بهینه تر
خودتو امروز الکی خسته کردی -
CpR من هر دفعه میرم به خودم میگم اَه ای کاش فردام بیام بعد دو هفته میگذره نمیرم. البته مسافتم زیاده‌ها مثلا از خونه ما تا حرم با اتوبوس یک ساعت راهه
-
Mahdieh te هوم منم یه دوساعتی راه دارم
CpR مگه کجایی
-
CpR مگه کجایی
-
Mahdieh te
دوساعت ن 3 ساعت دیگ
CpR حیدریه؟ خیلی قشنگه من متولد اونجام
-
CpR حیدریه؟ خیلی قشنگه من متولد اونجام
Mahdieh te آره ولی گفتم نزدیک نگفتم خودشس
-
CpR حیدریه؟ خیلی قشنگه من متولد اونجام
-
0-0ftm مثه اینکه باد قرار نیس بزاره بخوابم
طوفانه
هر لحظه فک میکنم پنجره اتاقم قراره بیوفته /: -
Mahdieh te تو کنکوری هستی یا پشت؟!
CpR پشت، سال دوممه
-
CpR پشت، سال دوممه
Mahdieh te موفق باشی
-
بزرگواران
مواظب خوبیاتون و گوهر های زندگیتون باشین
ززت زیاد
فعلا
-
شب بخیر.
-
لحظه هایی هستند که هستیم
چه تنها چه در جمع اما
با خودمان نیستیم . .
انگار روحمان می رود
همان جا که می خواهد
بی صدا بی هیاهو . .
همان لحظه هایی که،
شنیدیم و نفهمیدیم
خواندیم و نفهمیدیم،
دیدیم و نفهمیدیم!
هوا روشن شد،
تاریک شد، چای سرد شد!
یک لحظه سکوت برای لحظه‌هایی
که با خودمان نیستیم -
سال ها گذشت ولی کرکس نشدم ، افتخار بزرگیه اما نمیدونید فقط بالو کم دارم
تو این مدت تبدیل خوکی شدم که پوزه سگ داره ، کاش خوک سالم بودم ،متسفانه خوکی هستم با تاول عفونت گرفته .
دم درازم چسبیده به گوشم ، حتی این دمی که قرار بود قسمتی از بدنم رو بپوشونه از نیکی قهره
کثافت همدم هر زندگی کُش جانداره ، مرده ها هم غسل کثافت دارن
.
تو همین احوال سُم چپم به شیشه خورد و گند رویش پاک شد . توی انعکاس خودمو دیدم
ارزش های نفله شده رو دیدم و تصمیم گرفتم اینبار خودم قاتل باشم
