هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Death
قلب بهت
ولی شانس مایه رفدی
هعی
️
@fatemeh-jk اینم میخواستم بهت بگم يادم رفت
فقط محل سکونتت منو کشته -
گفتم: چرا انقد سختی رو باید تحمل کنم؟
گفتی: «انَّ مع العسر یسرا»
"قطعا به دنبال هر سختی، آسانی ست.(انشراح/6)گفتم: اخه دیگه خسته شدم
گفتی: «لاتـقـنطوا من رحمة الله»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)گفتم: من میدونم که تو منو فراموش کردی
گفتی:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.گفتم: خب تا کی باید صبر کنم؟
گفتی: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک
(خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)گفتی: «الیس الله بکاف عبده»
مگه من برای تو کافی نیستم؟(زمر/36) -
گفتم: چرا انقد سختی رو باید تحمل کنم؟
گفتی: «انَّ مع العسر یسرا»
"قطعا به دنبال هر سختی، آسانی ست.(انشراح/6)گفتم: اخه دیگه خسته شدم
گفتی: «لاتـقـنطوا من رحمة الله»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)گفتم: من میدونم که تو منو فراموش کردی
گفتی:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.گفتم: خب تا کی باید صبر کنم؟
گفتی: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک
(خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)گفتی: «الیس الله بکاف عبده»
مگه من برای تو کافی نیستم؟(زمر/36)@Matrix
🥲
️
-
-
@Sevilay
سوالارو حل کردی واسه امیر!؟ -
@Valicheki
زیباستتتتتت -
@Sevilay
سوالارو حل کردی واسه امیر!؟_Biliifti_
اره همون موقع فرستادم -
@D-fateme-r در خــــــــــودنویس گفته است:
دست ب قلم ((:
گفت : میدونی وقتی ایموجی نمیذاری سرد ب نظر میای ؟
چقدر از حرفش ذوق کردم ((: هدف همین بود ...
آخه میدونید ؟ اون بهم گفته بود که باید اینجا سرد باشی .. گفت جوابِ سلامُ با لایک بده ... گفت با کسی گرم نگیریااا ... گفت نذاری کسی بفهمه که مهربونی ... گفت اینجا همه غریبن مبادا با کسی آشنا شی ... گفت اینجا ترسناکه ... گفت ایموجی نذار ! این طوری صمیمی ب نظر میای ... گفت نیازی نیست کسی اینجا بفهمه ک ناراحتی ... گفت و گفت و گفت و من فقط اطاعت کردم !
آخه میدونید ؟ اون 16 سال اینجا زندگی کرده بود ... حرفش حرف بود ...
حالا چهار ساله که اینجام ... ب اینجا میگن مجازی ! ولی من شک دارم ک مجازی باشه ...
اصن حق با اونه ! اینجا مجازیِ ... ولی من هنوز یاد نگرفتم مجازی باشم...من یاد نگرفتم نذارم دستام یخ کنن ... من یاد نگرفتم نذارم تپش قلب بگیرم ... من یاد نگرفتم نگرانِ ی مجازی نباشم ... من یاد نگرفتم با حرفِ ی مجازی بغض نکنم ...
اینجا مجازیِ ولی من مجازی نیستم ((: حتی اگه نذارم بفهمی چه حسی دارم ... ((:و منی که هیچ وقت نتونستم جلوی مهربونی خودمو توی مجازی بگیرم
هیچ وقت نتونستم اعتماد نکنم
و هزار هیچ وقت دیگه ... -
خب دیگه برم ادامه محیط
-
@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
روابط اجتماعی تو حقیقی نسبت به مجازی
پیچیده تر از چیزیه که فکرشو میکردماخیی
اذیتت کنم؟@Señorita در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
روابط اجتماعی تو حقیقی نسبت به مجازی
پیچیده تر از چیزیه که فکرشو میکردماخیی
اذیتت کنم؟درویش کن زبانت را
-
@Dr_Eliov میشه بگی چهجوری صبحا بیدار میشی؟
من از هفت روز هفته، ۵ روز اولو ۷:۳۰ بیدار میشم و بقیه هفته رو ۸:۳۰
اصن ببین، نمیشه
نمیفهمم چطوری زنگ گوشیمو خاموش میکنم و میخوابم -
@D-fateme-r در خــــــــــودنویس گفته است:
دست ب قلم ((:
گفت : میدونی وقتی ایموجی نمیذاری سرد ب نظر میای ؟
چقدر از حرفش ذوق کردم ((: هدف همین بود ...
آخه میدونید ؟ اون بهم گفته بود که باید اینجا سرد باشی .. گفت جوابِ سلامُ با لایک بده ... گفت با کسی گرم نگیریااا ... گفت نذاری کسی بفهمه که مهربونی ... گفت اینجا همه غریبن مبادا با کسی آشنا شی ... گفت اینجا ترسناکه ... گفت ایموجی نذار ! این طوری صمیمی ب نظر میای ... گفت نیازی نیست کسی اینجا بفهمه ک ناراحتی ... گفت و گفت و گفت و من فقط اطاعت کردم !
آخه میدونید ؟ اون 16 سال اینجا زندگی کرده بود ... حرفش حرف بود ...
حالا چهار ساله که اینجام ... ب اینجا میگن مجازی ! ولی من شک دارم ک مجازی باشه ...
اصن حق با اونه ! اینجا مجازیِ ... ولی من هنوز یاد نگرفتم مجازی باشم...من یاد نگرفتم نذارم دستام یخ کنن ... من یاد نگرفتم نذارم تپش قلب بگیرم ... من یاد نگرفتم نگرانِ ی مجازی نباشم ... من یاد نگرفتم با حرفِ ی مجازی بغض نکنم ...
اینجا مجازیِ ولی من مجازی نیستم ((: حتی اگه نذارم بفهمی چه حسی دارم ... ((:و منی که هیچ وقت نتونستم جلوی مهربونی خودمو توی مجازی بگیرم
هیچ وقت نتونستم اعتماد نکنم
و هزار هیچ وقت دیگه ...پرستو بابایی
عا
من اینو چهار پنج سال پیش نوشتم
تیک ایت ایزی :)) -
@ABR_DJ
ولی دعا میکنم هیچ وقت فسیل نشیم -
@D-fateme-r در خــــــــــودنویس گفته است:
دست ب قلم ((:
گفت : میدونی وقتی ایموجی نمیذاری سرد ب نظر میای ؟
چقدر از حرفش ذوق کردم ((: هدف همین بود ...
آخه میدونید ؟ اون بهم گفته بود که باید اینجا سرد باشی .. گفت جوابِ سلامُ با لایک بده ... گفت با کسی گرم نگیریااا ... گفت نذاری کسی بفهمه که مهربونی ... گفت اینجا همه غریبن مبادا با کسی آشنا شی ... گفت اینجا ترسناکه ... گفت ایموجی نذار ! این طوری صمیمی ب نظر میای ... گفت نیازی نیست کسی اینجا بفهمه ک ناراحتی ... گفت و گفت و گفت و من فقط اطاعت کردم !
آخه میدونید ؟ اون 16 سال اینجا زندگی کرده بود ... حرفش حرف بود ...
حالا چهار ساله که اینجام ... ب اینجا میگن مجازی ! ولی من شک دارم ک مجازی باشه ...
اصن حق با اونه ! اینجا مجازیِ ... ولی من هنوز یاد نگرفتم مجازی باشم...من یاد نگرفتم نذارم دستام یخ کنن ... من یاد نگرفتم نذارم تپش قلب بگیرم ... من یاد نگرفتم نگرانِ ی مجازی نباشم ... من یاد نگرفتم با حرفِ ی مجازی بغض نکنم ...
اینجا مجازیِ ولی من مجازی نیستم ((: حتی اگه نذارم بفهمی چه حسی دارم ... ((:و منی که هیچ وقت نتونستم جلوی مهربونی خودمو توی مجازی بگیرم
هیچ وقت نتونستم اعتماد نکنم
و هزار هیچ وقت دیگه ...پرستو بابایی
عا
من اینو چهار پنج سال پیش نوشتم
تیک ایت ایزی :)) -
@D-fateme-r در خــــــــــودنویس گفته است:
دست ب قلم ((:
گفت : میدونی وقتی ایموجی نمیذاری سرد ب نظر میای ؟
چقدر از حرفش ذوق کردم ((: هدف همین بود ...
آخه میدونید ؟ اون بهم گفته بود که باید اینجا سرد باشی .. گفت جوابِ سلامُ با لایک بده ... گفت با کسی گرم نگیریااا ... گفت نذاری کسی بفهمه که مهربونی ... گفت اینجا همه غریبن مبادا با کسی آشنا شی ... گفت اینجا ترسناکه ... گفت ایموجی نذار ! این طوری صمیمی ب نظر میای ... گفت نیازی نیست کسی اینجا بفهمه ک ناراحتی ... گفت و گفت و گفت و من فقط اطاعت کردم !
آخه میدونید ؟ اون 16 سال اینجا زندگی کرده بود ... حرفش حرف بود ...
حالا چهار ساله که اینجام ... ب اینجا میگن مجازی ! ولی من شک دارم ک مجازی باشه ...
اصن حق با اونه ! اینجا مجازیِ ... ولی من هنوز یاد نگرفتم مجازی باشم...من یاد نگرفتم نذارم دستام یخ کنن ... من یاد نگرفتم نذارم تپش قلب بگیرم ... من یاد نگرفتم نگرانِ ی مجازی نباشم ... من یاد نگرفتم با حرفِ ی مجازی بغض نکنم ...
اینجا مجازیِ ولی من مجازی نیستم ((: حتی اگه نذارم بفهمی چه حسی دارم ... ((:و منی که هیچ وقت نتونستم جلوی مهربونی خودمو توی مجازی بگیرم
هیچ وقت نتونستم اعتماد نکنم
و هزار هیچ وقت دیگه ...من یاد نگرفتم نذارم تپش قلب بگیرم ... من یاد نگرفتم نگرانِ ی مجازی نباشم ... من یاد نگرفتم با حرفِ ی مجازی بغض نکنم ...
یکی از چالشای من وقت دیدن فیلماست که یه سکانس سنگین و استرس زا یا غم انگیز میاد و من باید به مغزم بفهمونم هرگز یه همچین اتفاقی در دنیای واقعی رخ نداده و بازیگران هم در جریانن و نباید دچار تنش بشی
و مغز گوش ندارد. مغز است دیگر... -
:))))
-
@Señorita در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
روابط اجتماعی تو حقیقی نسبت به مجازی
پیچیده تر از چیزیه که فکرشو میکردماخیی
اذیتت کنم؟درویش کن زبانت را
@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Señorita در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
روابط اجتماعی تو حقیقی نسبت به مجازی
پیچیده تر از چیزیه که فکرشو میکردماخیی
اذیتت کنم؟درویش کن زبانت را
هاع هاع
اخه یهو روابط پیچیده شد
میخواستم ببینم وقتشه بگم دیدی گفتم یا نه؟