شعردانه
|
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@سینا-بیات ویدنوز؟
-
می‌دانی الآن دلم چه می‌خواهد؟ پاییز!
مشکلاتم جوری‌ست که هیچ‌کس توان حل کردنشان را ندارد و می‌دانم که این وسط تنها کسی که باید سخت تلاش کند، خودم هستم و از طرفی این تنها بودن و تنهایی جنگیدن دارد آزارم می‌دهد.
سخت است با سپاه عظیمی از مشکلات و رنج‌ها تنها باشی و به این مسئله هم واقف باشی که چاره‌ای جز تنها ادامه دادن نداری و واقف باشی که این مسیری‌ست که خودت انتخاب کرده‌ای و راه بازگشتی هم نداری و حالا که پا روی این پل مخروبه‌ی مرتفع گذاشته‌ای و مسیر پشت سرت هم تخریب شده و نمی‌توانی برگردی، جز بااحتیاط به پیش رفتن و به پایانِ مسیر فکر کردن، هیچ چاره‌ی دیگری نداری!!!
می‌دانی الآن دلم چه می‌خواهد؟ پائیز باشد و من شال‌گردنم را محکم کنم، دست توی جیبم بگذارم و تمام خیابان‌های خیس و نارنجی را قدم بزنم و یادم برود چقدر درگیری ذهنی و مشغله‌های فراتر از تاب و توانم دارم و چقدر فرصت ندارم به چیزی جز سخت جنگیدن و تلاش برای زمین نخوردن فکر کنم!
می‌دانی الآن دلم چه می‌خواهد؟ عزمی راسخ‌تر برای جنگیدن و تلاش کردن و ادامه دادن! دلم می‌خواهد پاییز که تمام شد، اندوه و مشکلات هم تمام شده باشد...-نرگس‌صرافیان‌طوفان
-
می‌دانی الآن دلم چه می‌خواهد؟ پاییز!
مشکلاتم جوری‌ست که هیچ‌کس توان حل کردنشان را ندارد و می‌دانم که این وسط تنها کسی که باید سخت تلاش کند، خودم هستم و از طرفی این تنها بودن و تنهایی جنگیدن دارد آزارم می‌دهد.
سخت است با سپاه عظیمی از مشکلات و رنج‌ها تنها باشی و به این مسئله هم واقف باشی که چاره‌ای جز تنها ادامه دادن نداری و واقف باشی که این مسیری‌ست که خودت انتخاب کرده‌ای و راه بازگشتی هم نداری و حالا که پا روی این پل مخروبه‌ی مرتفع گذاشته‌ای و مسیر پشت سرت هم تخریب شده و نمی‌توانی برگردی، جز بااحتیاط به پیش رفتن و به پایانِ مسیر فکر کردن، هیچ چاره‌ی دیگری نداری!!!
می‌دانی الآن دلم چه می‌خواهد؟ پائیز باشد و من شال‌گردنم را محکم کنم، دست توی جیبم بگذارم و تمام خیابان‌های خیس و نارنجی را قدم بزنم و یادم برود چقدر درگیری ذهنی و مشغله‌های فراتر از تاب و توانم دارم و چقدر فرصت ندارم به چیزی جز سخت جنگیدن و تلاش برای زمین نخوردن فکر کنم!
می‌دانی الآن دلم چه می‌خواهد؟ عزمی راسخ‌تر برای جنگیدن و تلاش کردن و ادامه دادن! دلم می‌خواهد پاییز که تمام شد، اندوه و مشکلات هم تمام شده باشد...-نرگس‌صرافیان‌طوفان
-
jahad_121 خب من الان رو کامپیوترم
لینک اکانتتون میفرستید؟ -
می‌دانی الآن دلم چه می‌خواهد؟ پاییز!
مشکلاتم جوری‌ست که هیچ‌کس توان حل کردنشان را ندارد و می‌دانم که این وسط تنها کسی که باید سخت تلاش کند، خودم هستم و از طرفی این تنها بودن و تنهایی جنگیدن دارد آزارم می‌دهد.
سخت است با سپاه عظیمی از مشکلات و رنج‌ها تنها باشی و به این مسئله هم واقف باشی که چاره‌ای جز تنها ادامه دادن نداری و واقف باشی که این مسیری‌ست که خودت انتخاب کرده‌ای و راه بازگشتی هم نداری و حالا که پا روی این پل مخروبه‌ی مرتفع گذاشته‌ای و مسیر پشت سرت هم تخریب شده و نمی‌توانی برگردی، جز بااحتیاط به پیش رفتن و به پایانِ مسیر فکر کردن، هیچ چاره‌ی دیگری نداری!!!
می‌دانی الآن دلم چه می‌خواهد؟ پائیز باشد و من شال‌گردنم را محکم کنم، دست توی جیبم بگذارم و تمام خیابان‌های خیس و نارنجی را قدم بزنم و یادم برود چقدر درگیری ذهنی و مشغله‌های فراتر از تاب و توانم دارم و چقدر فرصت ندارم به چیزی جز سخت جنگیدن و تلاش برای زمین نخوردن فکر کنم!
می‌دانی الآن دلم چه می‌خواهد؟ عزمی راسخ‌تر برای جنگیدن و تلاش کردن و ادامه دادن! دلم می‌خواهد پاییز که تمام شد، اندوه و مشکلات هم تمام شده باشد...-نرگس‌صرافیان‌طوفان
Sachli
اینکه همتون دارین مثل من از خانوم طوفان پست میزاریدو برنمیتابم
من نماینده انحصاریش بودممم -
@سینا-بیات الان اومدم پای کامپیوتر
-
بزارید از یک طریق دیگه ببینم می تونم
-
jahad_121 اسمتون زدم نبود...
-
Sachli
اینکه همتون دارین مثل من از خانوم طوفان پست میزاریدو برنمیتابم
من نماینده انحصاریش بودممم -
jahad_121 همینجا رو گزینه share بزنید لینک میده بهتون
-
@تومیوکا-گیو
من اسم شما پیدا کردم الان درست ش می کنم
786
-
jahad_121 بالایی هستم
-
@تومیوکا-گیو اها اوکی
-
Sachli
پونصد بزن به کارتم
