کافــه میـــم♡
-
در خیالم با خیالت بی خیالِ عالمم تا که هستی در خیالم،با خیالت،خوش خیال عالمم
-
حداقل نصف ما تو کل زندگیمون نه یه اکیپ پایه داریم، نه یه مسافرت خفن میریم، نه جایی بهمون خوش میگذره، نه قراره دو نفری تو کویر دراز بکشیم و به آسمون خیره بشیم
فقط میریم سر کار، درس میخونیم، با خانواده میجنگیم و آدمهایی که دوستشون داریم کیلومتر ها ازمون دورن(= -
«بدترینحالتیکهممکنهبراییهآدمپیشبیاد
اینهکههمزمانهماحساسیباشههممنطقی
یعنیقلبشدارهمچالهمیشهها
ولیمجبورهمنطقیتصمیمبگیره
بعدشبایدروزهاوماههاوحتیسالها
بشینهبهقلبشتوضیحبدهڬ
اگهاونکارونمیکردمبیشترمچالهمیشدی!
امامگهقلبحالیشه؟
وقتیدیگهصلحینباشهبینعقلوقلبت
انگارلایمنگنهای
چوننهمغزتقلبدارهونهقلبتمغز :))! -
انگار حال هیچکس خوب نیست. لااقل کسانی را که ما میشناسیم و میبینیم. همه منتظرند و همه از انتظار خسته شدهاند. مثل آدمهایی هستیم که بیرون قفس ایستادهایم. یک قفس عظیم ..
-
برای هیچکس آنقدرها مهم نیست که تو تا چه اندازه غمگینی و داری لابلای نقاب آرامش و سکوتت چقدر رنج میکشی.
انسانها فقط چهرهی خندان و روی گشادهی تو را میخواهند. برای هیچکس تحمل یک چهرهی گرفته و یک حال نگران، منفعتی ندارد. انسانها معمولا در روزهای آسانی کنار تو میمانند، روزهای سخت، آدمهای سخت و دوستان سخت و رفیقهای سخت میخواهد...
ولی تو آدمها را دوست داشته باش، حتی اگر برای هیچکدامشان اهمیتی نداشته باشد که تو درست همین لحظه که آرام و خونسرد مقابلشان ایستادهای، در اعماق کدامین پرتگاه اندوه، داری دست و پا میزنی...نرگس صرافیان طوفان
-
دلم میخواست امشب بهش پیام بدم بگم ..
یادته اولین باری که همو دیدیم تو ی پسر کوچولوی خجالتی 17 ساله بودی و منم ی دختر بچه ی ضعیف 9 ساله بودم که همیشه اشکم در مشکم بود دروغ نگم هنوزم هست ولی دیگه ضعیف نیستم یادته اولین چیزی ک بهم گفتی این بود که رویاهات رو دنبال کن به جزیره ی خوشبختی فکر کن ...=) یادته فقط اسمت رو بلد بودم چند نفر کنارت می امدن دیگه نمیتونستم تشخیصت بدم میبینی حالا 9 سال از اون روز اول گذشته تو امشب 26 ساله میشی تبدیل به ی ستاره قشنگ توی دنیا و منم همراه تو بقیهه بزرگ شدم الان 18 سال سن دارم میدونی دلم میخواد تا اخرین سال زندگیم کنارتون باشم بزرگ شم عاقل شم ... ولی حیف ک اینقدر دوری که نه پیامم بهت میرسه ن میتونم کادوم رو بردارم بیام در خونتون بگم خوشمزه ترینن کوکی زندگیم تولدت مبارک و اونقدر محکم تو بغلم فشارت بدم ک حل شی فقط از همینجا بهت میگم خوشحال باش و همین فقط .... -
:_) -
-
تو لایق بخشش نبودی،
اما من لایق آرامش بودم،
پس بخشیدم^^
تو لایق احترام و ادب نبودی،
من نخواستم شخصیت خودمو
زیر سوال ببرم، پس در جوابِ
بیاحترامی، درست برخورد کردم:)
تو لایق کمک من نبودی،
من لایق انسان بودن بودم،
پس هرکاری از دستم بر اومد
برات انجام دادم!
تو لایق توجه من نبودی،
من لایق روح آزاد و قلب سبک بودم،
پس ابرازش کردم؛
تو لایق بودن توی زندگی من و خاطراتم نبودی،
من لایق داشتن تجربه های سخت، درس گرفتن و قوی شدن بودم پس خدا تورو
سر راهم گذاشت... -
نه خب! اهمیتی نداشت! این که مردم چه میگویند و حرفها و رفتارهای مرا چگونه برداشت کردهاند و کدامشان از من خوش یا بدش میآید و کدامشان چکار کرده و از من چه گفته و خوب یا بدم را خواسته... خیلی چیزها اهمیتی نداشت دیگر و برای من وقتکشیِ محض بود!
مثل شناگر قهاری شدهبودم که تا عمیقترین و تاریکترین و دستنیافتنیترین بخشهای اقیانوس رفته و هراس از دریاچه برایش فقط یک شوخیِ مسخره است که حتی به اثبات آن هم فکر نمیکند...#نرگس_صرافیان_طوفان
-
این پست پاک شده!